به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از ایلام، ابراهیم میثاق، روانشناس برجسته کشور شب گذشته، 15 اردیبهشت در همایش «آرزوها و آمال جوانی از توهم تا واقعیت» که در دانشگاه ایلام برگزار شد، اظهار کرد: بر اساس نظر محققان هر فشار روانی که بر انسان در طول زندگی وارد میشود مقداری بار منفی بر وجود او تحمیل میکند، مثلاً یک جریمه رانندگی به مقدار 11 واحد انرژی روانی میسوزاند، ما در طول روز حداکثر میتوانیم تا 300 واحد انرژی روانی بسوزانیم اگر از این حد گذشت برای انسان، مخرب است.
نقش سبک زندگی در سلامت جسم و روان تأثیرگذار است
وی گفت: به عنوان مثال یک عصبانیت 50 واحد، قهر 50 واحد، طلاق تا یک سال روزی 73 واحد انرژی روانی میسوزاند اگر انسانی بیشتر از حد مجاز در طول 4 ماه انرژی روانی از دست بدهد، بنیه او تحلیل رفته و از عمق وجود میسوزد، پوکی استخوان، پوسیدگی دندان، چروکیدگی پوست، پیری زودرس تنها کمترین آثار هستند و مهمتر اینکه اگر بیشتر ادامه داشته باشد زمینه بیماری اماس، سرطان، سکته و افسردگی شدید در او ایجاد میشود.
میثاق سبک زندگی انسانها را در سلامت جسم و روان بسیار تأثیرگذار دانست و افزود: دو نوع رنج داریم، یکی ویرانگر و دیگری سازنده، مثلاً بچههایی که در رفاه مطلق زندگی میکنند انسانهایی ضعیف بار خواهند آمد و در مقابل بچههایی که در دل سختیها بزرگ میشوند قوی بار میآیند. اگر به تاریخ نگاه کنیم همه شخصیتهای برجسته از دل رنجها بیرون آمدهاند. اگر سطح رنجهای سازنده نسبت به نوع ویرانگر آن بالاتر بود آستانه تحمل بالاتر میرود و فرد در مقابل ناملایمات زندگی قویتر است؛ لذا انرژی روانی کمتری را از دست خواهد داد.
این روانشناس با بیان اینکه باید در زندگی رنجهای سازنده را انتخاب کرد، به دوران زندگی خود اشاره کرد و گفت: در دورهای خیلی احساس ناتوانی و یأس داشتم، افت تحصیلی هم داشتم، فقیر و بینوا و خجالتی بودم، حتی از زندگی هم ناامید شده بودم «اما زمانی رسید که از این وضعیت خودم بریدم، من از رنجهای سوزنده بریدم، به خودم گفتم تو که داری رنج میکشی، خوبش رو بکش» از آن موقع به بعد فهرستی از رنجهای سازنده نوشتم، رنج ورزش کردن، رنج خودسازی، فن بیان و ... پس از مدتی وضعیت تغییر کرد و امروز در این جایگاه خدمتگزار مردم هستم.
رنج سازنده ما را به سمت زندگی موفق میبرد
وی با اشاره به زندگی برخی شخصیتها که در زندگی خود هیچگونه کمبودی ندارند اما احساس خوشبختی و رضایت نمیکنند و در زندگی آنها همواره یک خلأ وجود دارد، بیان کرد: اگر از رنجهای سازنده فرار کنیم و فقط به دنبال رفاه باشیم به چیزی جز بنبست و پوچی و توهم نخواهیم رسید. باید سعی کرد به حقایق زندگی دست یافت، این حقایق چیست؟ واقعیت زندگی، با ارزش زیستن است.
میثاق با بیان اینکه رنج سازنده یا همان با ارزش زیستن ما را به سمت زندگی موفق میبرد، گفت: باید در زندگی جایگاه حقیقی خود را پیدا کنیم، هر کسی که در جایگاه واقعی خود قرار بگیرد موفق خواهد بود، اگر در جایگاه خود نباشیم حتی اگر به همه چیز برسیم احساس کمبودی در وجود خود داریم و احساس خوشبتی نمیکنیم، «یکی از عوامل رسیدن به حال خوش، زندگی در جایگاه خویشتن است».
این کارشناس برنامههای رسانه ملی، با اشاره به اینکه اگر جایگاه حقیقی خود را پیدا نکنیم در واقع عمرمان را هدر دادهایم، افزود: این جایگاه دو علامت دارد، یکی اینکه در کار خود خستگیناپذیر و از آن لذت میبریم و دوم اینکه تنها با تلاش عادی، فوق عادی پیشرفت میکنیم، اگر این دو عامل را مد نظر قرار دهیم میتوانیم جایگاه واقعی خود را پیدا کنیم و به اوج برسیم.
آیا به هر چیزی فکر کنیم به آن میرسیم؟
وی در پاسخ به سئوالی در مورد نظریه غربی و معروف «راز» مبنی بر اینکه به هر چیز فکر کنیم به آن دست خواهیم یافت، با اشاره به آیه 6 سوره انشراح «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا؛ مسلّماً با (هر) سختی آسانی است»، گفت: این نظریه صد درصد غلط است، این نظریه را گلدکوئیستیها آوردند و ریشه آن تفکرات اومانیستی ضد الهی است، چون معتقدند خداوند مطرح نیست و انسان مرکز هستی است پس هرآنچه بخواهیم به آن میرسیم. در آیه 216 سوره بقره بیان شده، « ... وَعَسَىٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ؛ ... چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا میداند، و شما نمیدانید» پس باید گفت، «خدایا آن ده که آن به» راه درست این است که تلاش از من، نتیجه از خدا. آیا واقعاً هرکس هر چه که خواسته به آن رسیده؟ مسلماً نه!.
خداوند چرا انسان را در رنج آفرید؟
این روانشناس در پاسخ به سئوالی دیگر مبنی بر چرایی خلقت انسان توسط پروردگار برای زندگی در این دنیا که همواره تحمل رنج است، گفت: خداوند در سوره بلد قسم میخورد که، «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کَبَدٍ؛ که ما انسان را در رنج آفریدیم (و زندگی او پر از رنجهاست)!»(4) فلسفه خلقت و هبوط رنج است، چرا؟ «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ»( بلد/ 11) انسانها خود را در رنج(عقبه) نمیاندازند یعنی همان راه کمال، «وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْعَقَبَةُ»( بلد/ 12) چون لذت آن را نچشیدهاند، تنها کسانی خود را به رنج میاندازند که در قله قرار گرفتهاند و آن لذت بودن در آن جایگاه را چشیدهاند. از دل رنج است که انسان به کمال میرسد. اما در این دنیا کسی زیانکار است که نمیداند برای چه رنج میکشد.