شرح و تفسير حکمت 238 نهج البلاغه
کد خبر: 3673702
تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۰

شرح و تفسير حکمت 238 نهج البلاغه

شرح و تفسیر حکمت 236 نهج البلاغه با موضوع مشكلات موجود در گروهى از زنان را در اینجا بخوانید.

 به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) باشگاه خبرنگاران جوان نوشت: نهج البلاغه با مرور قرنها نه تنها تازگی و جذابیت خویش را حفظ کرده که فزونتر ساخته است و این اعجاز نیست مگر به سبب ویژگی هایی که در شکل و محتوا است. این امتیاز را جز در مورد قرآن نمی توان یافت که در کلام امام علی (ع) درباره قرآن آمده است: « ظاهره انیق و باطنه عمیق، لاتفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه » قرآن کتابی است که ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، نه شگفتی های آن پایان می‎پذیرد و نه اسرار آن منقضی می‎شود. در سخن مشابهی نیز آمده است : « لاتحصی عجائبه و لاتبلی غرائبه» نه شگفتی های آن را می‎توان شمرد و نه اسرار آن دستخوش کهنگی می‎شود و از بین می‎رود .

سخنان امام علی (ع) در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاریخ و حدیث به صورت پراکنده وجود داشت. سید رضی در اواخر قرن سوم به گردآوری نهج البلاغه پرداخت و اکنون بالغ بر هزار سال از عمر این کتاب شریف می‎گذرد. هر چند پیش از وی نیز افراد دیگری در گردآوری سخنان امام علی (ع) تلاشهایی به عمل آوردند، اما کار سید رضی به خاطر ویژگی هایی که داشت درخشید و ماندگار شد، چون سید رضی دست به گزینش زده بود.

امام علی (عليه السلام) فرمودند:

الْمَرْأَةُ شَرٌّ كُلُّهَا، وَشَرُّ مَا فِيهَا أَنَّهُ لاَ بُدَّ مِنْهَا!الْمَرْأَةُ شَرٌّ كُلُّهَا، وَشَرُّ مَا فِيهَا أَنَّهُ لاَ بُدَّ مِنْهَا!
تمامى وجود زن (زنان تربيت نايافته) شرّ است و بدترين چيزى كه در اوست اين كه از وجودش چاره اى نيست.

 امام علی(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به مشكلات موجود در گروهى از زنان اشاره كرده، مى فرمايد: «تمامى وجود زن شرّ است و بدترين چيزى كه در اوست اين كه از وجودش چاره اى نيست»; (أَلْمَرْأَةُ شَرٌّ كُلُّهَا، وَشَرُّ مَا فِيهَا أَنَّهُ لاَبُدَّ مِنْهَا!). روشن است كه منظور امام(عليه السلام) در اين كلام تمام زنان نيستند زيرا زنان برجسته در اسلام فراوان بوده اند كه پيامبر(صلى الله عليه وآله)، امام و ساير ائمه(عليهم السلام)براى آنها احترام فراوان قائل بودند. حديث معروف رسول اكرم كه مى فرمود: «حُبِّبَ إلَىَّ مِنَ الدُّنْيا ثَلاثٌ: النِّساءُ وَالطّيبُ وَجُعِلَتْ قُرَّةُ عَيْني فِي الصَّلاةِ; سه چيز از دنياى شما محبوب من است: بوى خوش و زنان و نور چشمانم نماز است» شاهد گوياى اين مطلب است. افزون بر اين قرآن مجيد بسيارى از زنان را مدح كرده است; مثلا مى فرمايد: «(مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِّنْ ذَكَر أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ); هر كس كار شايسته اى انجام دهد خواه مرد باشد يا زن در حالى كه مؤمن است به طور مسلّم او را حيات پاكيزه اى مى بخشيم; و پاداش آنها را مطابق بهترين اعمالى كه انجام مى دادند، خواهيم داد».

در حديث معروفى كه در تفسير نور الثقلين آمده مى خوانيم: هنگامى كه اسماء بنت عميس با همسرش جعفر بن ابى طالب از حبشه آمد بر زنان پيغمبر وارد شد و از آنها سؤال كرد: آيا چيزى از قرآن درباره اهميت زنان آمده است؟ آنها گفتند: نه. اسماء بى درنگ نزد رسول خدا(صلى الله عليه وآله)آمد، عرض كرد: اى رسول خدا! زنان در نااميدى و خسارتند، فرمود: چرا؟ عرض كرد: زيرا درباره آنها خوبى هايى كه درباره مردان گفته مى شود ذكر نمى گردد! (براى رفع اشتباه او) اين آيه نازل شد: «(إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللهَ كَثِيراً وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللهُ لَهُمْ مَّغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِيماً); به يقين مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيع (فرمان خدا) و زنان مطيع (فرمان خدا)، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شكيبا و زنان صابر و شكيبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق كننده و زنان انفاق كننده، مردان روزه دار و زنان روزه دار، مردان پاكدامن و زنان پاكدامن و مردانى كه بسيار به ياد خدا هستند و زنانى كه (بسيار خدا را) ياد مى كنند خداوند براى همه آنان آمرزش و پاداش عظيمى فراهم ساخته است». نيز قرآن بعضى از زنان را به عنوان الگو و اسوه حتى براى مردان قرار داده است: «(وَضَرَبَ اللهُ مَثَلا لِّلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِى عِنْدَكَ بَيْتاً فِى الْجَنَّةِ وَنَجِّنِى مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِى مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِى أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ); و خداوند براى مؤمنان به همسر فرعون مثل زده است در آن هنگام كه گفت پروردگارا نزد خود براى من خانه اى در بهشت بساز و مرا از فرعون و كار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهايى بخش و همچنين به مريم دختر عمران كه دامان خود را پاك نگه داشت، و ما از روح خود در آن دميديم او كلمات پروردگار خويش و كتاب هايش را تصديق كرد و از مطيعان (فرمان خدا) بود».

 

 

آرى اين دو زن فداكار و با ايمان و با تقوا در نوع خود سرمشق و اسوه اى براى مردان و زنان جهان شدند. هر چند قرآن مجيد در كنار اين دو زن سخن از دو زن ديگر ناصالح مى گويد كه الگو براى كافران بوده اند: همسر نوح و همسر لوط كه در كنار دو پيغمبر مى زيستند; اما از نورانيت وجود آنها بهره نگرفتند و گمراه و همصدا با كافران شدند. در اخبار اسلامى رواياتى كه دوست داشتن زنان را نشانه ايمان يا از اخلاق انبيا مى شمرد فراوان است; در حديثى از رسول خدا مى خوانيم: «كُلَّما ازْدادَ الْعَبْدُ إيماناً إزْدادَ حُبّاً لِلنِّساءِ; هر قدر بندگان خدا در ايمانشان افزوده شود محبت زنان در قلوب آنها فزونى مى يابد». در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) آمده است: «مِنْ أخْلاقِ الاْنْبِياءِ حُبُّ النِّساءِ; يكى از اخلاق برجسته پيامبران محبت زنان است». خدماتى كه اسلام به زنان كرده و آنان را از آن وضع جاهليت كه معامله انسان با آنها نمى شد، در آورده و شخصيت والاى انسانى به آنها بخشيده بر همه روشن است. در عين حال مذمت هايى نيز درباره زنان در نهج البلاغه و ساير روايات اسلامى مى بينيم و اگر همه اينها را در كنار هم بگذاريم نتيجه اين مى شود كه گروهى از زنان مورد نكوهش اند و گروه ديگرى مورد ستايش و از آنجا كه از وجود زن براى گمراه كردن مردان در طول تاريخ استفاده ابزارى فراوانى شده در روايات اسلامى و نهج البلاغه به اين موضوع هشدار داده شده است.

اين سخن در ميان دانشمندان معروف است كه در هر پرونده جنايى پاى زنى در ميان است. در حالى كه استفاده ابزارى از مردان كمتر شده است. اين نكته نيز شايان توجه است كه بعضى از عبارات نهج البلاغه كه در نكوهش زنان است بعد از داستان جنگ جمل كه سردمدار آن يكى از همسران پيامبر بود، وارد شده، جنگى كه هفده هزار نفر از مسلمانان را به كشتن داد و شكاف عظيمى در صفوف مسلمانان ايجاد كرد. دليل روشن اين مطلب خطبه 80 نهج البلاغه است كه در طليعه آن آمده است «مِنْ خُطْبَة لَهُ(عليه السلام) بَعْدَ فَراغِهِ مِنْ حَرْبِ الْجَمَلِ، في ذَمِّ النِّساءِ بِبَيانِ نَقْصِهِنَّ; اين يكى از خطبه هاى امام(عليه السلام)است كه پس از جنگ جمل در نكوهش زنان ايراد فرموده است». بنابراين هدف آن حضرت زنانى از آن قبيل بوده است. توضيحات بيشترى در اين زمينه در ذيل همان خطبه آمده است.

captcha