«شکوه شور عاشورا در شعر سرخ روزگار ما» عنوان سلسله مطالبی درباره کتب شعر عاشورایی است که در ایام محرم در ایکنا منتشر میشود.
واقعه عاشورا افتخارآمیزترین، پرشورترین و غرورانگیزترین رویدادهای تاریخ بشر است. واقعهای که بالاترین تأثیر را در جسم و روح انسانهای پاکسرشت و آزادیخواه از خود به یادگار گذاشته است. رویدادی که بهحق باید آن را تقابل حق و باطل؛ فضیلت و رذیلت، ارزشها و ضدارزشها دانست و نامید.
پس با این رویکرد عاشورا با شور و شعوری که آفرید؛ معرفتی که گسترد؛ جوششی که در انداخت و انقلابهایی که در پس خود پدید آورد؛ اسلام را بیمه و قرآن را برای بشریت به عنوان بزرگترین میراث الهی جاویدان نگاه داشت.
امروز به همین سبب است که به جرأت میتوان گفت و مدعی بود که در کمتر حادثهای شاعران در تمامی جهانها ازجمله در ایران غرورانگیز و پر تمدن بسان این حادثه به میدان آمده و با غمگساری و حزن درونی، حماسه و خروشی بیرونی را از بطن و متن واقعه بر زبان و اندیشه را بر بلندای طبع شاعرانهشان جاری ساختهاند.
از سوی دیگر ضربه بیدارگری که امام حسین(ع) بر غیرت خفته دینی نواخت، شور و سوز احیای سنت پیامبر(ص) و عطش حاکمیت صالحان را در جامعه زنده و در قالب اشعار حماسی به دامان ادب ریخت.
بخش چهارم این سلسله مطالب به کتاب «ظهر روز دهم» سروده زندهنام قیصر امینپور تعلق دارد که توسط انتشاران سروش به چاپ رسیده است.
قهرمانی که گمنامی را دوستتر دارد
«ظهر روز دهم»؛ منظومهای عاشورایی در قالب نیمایی و برای مخاطب نوجوان درباره یکی از کودکان عاشورا -حضرت قاسم(ع)- سروده شده است که امروز آن حضرت به یکی از الگوهای مبارزه در برابر ظلم و نمادی بر حریت و آزادگی بدل شده است.
آنچه این ماجرا را زیباتر و شگفت انگیزتر میکند آن است که گویی قهرمان این اثر نیز خود، گمنامی را دوستتر داشته است. زیرا بر خلاف معمول قومِ عرب که مبارزان در هنگام ورود به میدان خود را با اصل و نسب، ایل و تبار در رجزهایشان معرفی میکنند ایشان به جای آنکه به نام و نشان، قوم و قبیلهاش بنازد با افتخار فریاد میزند: «من آنم که امیر و مولایم حسین (ع) است و چه نیک مولایی است.»
دو زاویه پنهان و آشکار منظومه «ظهر روز دهم»
زندهنام قیصر امینپور علاوه بر جایگاه منحصر به فردی که در شعر معاصر دارد، در حوزههای خاصی از شعر و ادبیات نیز شاعری پیشتاز و صاحب سبک به شمار میرود. از جمله این حوزهها، حوزه شعر آیینی و شعر کودک و نوجوان است.
جواد محقق شاعر و از دوستان نزدیک امینپور در این باره گفته است: «اگرچه باورهای اعتقادی در قیصر در لایههای ناپیدا و گاه آشکار اشعار او حضور دائم و جاری دارد؛ اما برخی از اشعار او از جمله مثنوی «نینامه» که اختصاص به سوگ سالار شهیدان امام حسین(ع) دارد، نمونه بارزی از شعر معیار در حوزه اشعار آیینی به شمار میرود.»
علی محمدمودب شاعر و پژوهشگر ادبیات آیینی و مذهبی در پرونده ویژهای که مجله ادبی شهرستان ادب با محوریت زندهنام قیصر امینپور که چندین سال پیش منتشر کرده بود نوشته: «درحیطه شعر نوجوان، منظومه بلند «ظهر روز دهم» از اشعار ماندگار و اثرگذاری به شمار میآید که پرداختن به زوایای آن، از دو جهت مفید خواهد بود؛ هم ویژگیهای شعر نوجوانانه را بهگونهای که قابلیت معیار بودن در این حیطه را داشته باشد به علاقهمندان ارائه میکند و هم اثری متفاوت در حیطه اشعار آیینی با نوآوریها و برازندگیهای فراموش شده این حوزه را به خوانندگان ارائه میکند.»
قیصر امین پور و سهم سترگ او در ادبیات انقلاب
به زعم قاطبه کارشناسان و اهالی فرهنگ و ادب، «قیصر همیشه آفتابی ادبیات ایران»، زندهیاد قیصر امینپور از آن دست شاعرانی است که بخش مهمی از ماهیت قلم خود را در مواجهه با بازتاب مفاهیم انقلاب، دفاع مقدس و مبانی دینی و مذهبی برای نوجوانان استوار کرد. گواه این مدعا سالها فعالیت او در حوزه ادبیات کودک و نوجوان و مهمتر از همه راهاندازی هفتهنامه «سروش کودک» و در ادامه «سروش نوجوان» بود.
شاید امروز در بسیاری از بحثهای ادبیات به ویژه ادبیات انقلاب، نام قیصر امینپور با ماهیت شعر در حوزه دفاع مقدس و شعر آیینی برای مخاطب بزرگسال گره خورده است؛ اما سهم او را در روایت بازتاب مفاهیم دینی با محوریت مفهوم کلانی به نام «مقاومت» و معرفی آن به نسل کودک و نوجوان انقلاب نمیتوان نادیده گرفت.
از جمله مهمترین آثار زنده یاد امینپور در حوزه شعر کودک و نوجوان می توان به مجموعههای درخشانی چون «مثل چشمه؛ مثل رود،» «بیبال پریدن»، «به قول پرستو» و منظومه عاشورایی «ظهر روز دهم» اشاره کرد.
شاید این تعداد از آثار، کفاف انگشتان یک دست را ندهد؛ اما در قامتِ کیفیت و اثرگذاری به ویژه بر کودکان و نوجوانان اواخر دهه ۶۰ و دهه ۷۰ که امروز آن نسل خود مادران و پدرانی هستند که فرزندانشان نسل سوم انقلاب را نمایندگی میکنند، خاطرهای از قلم نویسندگانی چون زنده یاد قیصر امینپور را با خود به همراه دارند.
حضرت قاسم(ع)؛ بزرگمردی در قامت نوجوان
روح جاری در واقعه عاشورا و آنچه ما به عنوان حماسه «نهضت حسینی» در ماه محرم و صفر بیشترین بازخورد و تعامل فرهنگی را با آن داریم از مهمترین جریانات شعری تاریخ انقلاب به شمار میرود. البته پُر واضح است که آبشخور آن را میتوان در سدههای دور و در آثار بزرگان ادبیات منظوم و منثور به وضوح رصد کرد.
زندهنام قیصر امینپور؛ قهرمان منظومه نوجوانانه «ظهر روز دهم» خود را بر محور یکی از نوجوانان ماندگار حماسه عاشورای حسینی استوار کرده است. این منظومه روایتکننده قلم امینپور در حوزه شعر نیمایی با ماجرای قهرمانیهای حضرت قاسم(ع) است. فرزند ۱۲ ساله امام حسن مجتبی(ع) که دوشادوش عمویش در صحرای کربلا مبارزه میکند.
مطابق اسناد تاریخی در واقعه کربلا ۹ یا ۱۰ کودک و نوجوان شهید شدند که یکی از آنها حضرت قاسم(ع) است. بزرگوار و بزرگمردی که در کنار دو عموی شهیدش -حضرت امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل العباس(ع)- تجربه ایستادگی در برابر لشکر یزید و یزیدیان را در صحرای کربلا با خود به همراه دارد.
رشادتهای حضرت قاسم(ع) به گواه تاریخ و با قلم امینپور به یکی از مهمترین الگوهای همیشه جاوید نوجوانان در راستای حقطلبی و مبارزه و ایستادگی در برابر ظلم و ستم بدل شده است.
منظومهای برای نوجوان با تمام خصوصیاتش
قیصر امینپور در مواجهه با جهان نوجوانان؛ نشان میدهد جایگاه، دیدگاه و معیار آنها را به ویژه در سنی که این نسل بیشترین بحث استقلالطلبی را در حال تجربه هستند به خوبی میشناسد. درست به سبب همین امر است که در روایت منظومه «ظهر روز دهم» به هیچوجه، شاعر به سمت ادبیات شعاری پیش نمیرود و البته قلمش را با وجود درایت و اشرافی که بر جهان واژگان دارد به متنی مطنطن و زبانی ثقیل نمیآراید.
درست برعکس، امینپور با زبانی نرم، حالی شاعرانه و دوست داشتنی در کنار بهره بردن از شعر نو نیمایی بیشتر از آنکه برای خلق اثری منظوم تلاش کند به تصویرگری در قامت شعر برای همراهی و همذاتپنداری هر چه بیشتر نوجوانان با این اثر پرداخته است.
مفاهیمی مانند «وطندوستی»، آنچه به عنوان یکی از مهمترین ارزشهای هر زاده سرزمینی شناخته میشود و در قامت میراث هر نسل به فرزندانش منتقل میشود را به نوجوانان به عنوان یکی از مهمترین میراثداران این مفهوم، به شیواترین روایت و زبان منتقل میکند.
در کنار آن مفهوم، «پایداری»، «استقامت» و تلاش برای «افراشته نگه داشتن پرچم حق» ولو به قیمت از دست دادن جان برای ماندگاری آرمان و هدفی الهی؛ مفاهیمی است که قیصر امینپور در منظومه ماندگار «ظهر روز دهم» برای نوجوانان کشورش قلمی کرده است.
در زمینِ کربلا دانۀ مردانگی میکاشت...
منظومه «ظهر روز دهم» از آن دست سوگسرودههایی است که بندبند آن به گوش بسیاری از مخاطبان و دوستداران «ادبیات منظوم سرخ» آشنا است؛ اما در پایان این گزارش برای مرور ردی از خاطره این سوگسروده درخشان «قیصر همیشه آفتابی ادبیات ایرانزمین» زندهنام قیصر امینپور، فرازی از این منظومه را به مرور مینشینیم.
و زمین و آسمان دیدند:
کودکی تنها به میدان رفت
تاکنون در هر کجا پیران،
کودکان را درس میدادند
اینک این کودک،
در دل میدان به پیران درس میآموخت
چشمهایش را به آن سوی سپاهِ تیرگی میدوخت
سینهاش از تشنگی میسوخت
چشم او هر سو که میچرخید
در نگاهش جنگلی از نیزه میرویید
کودکی لبتشنه سوی دشمنان میرفت
با خودش تیغی ز برقِ آسمان میبُرد
کودکی تنها که تیغش بر زمین میخورد
کودکی تنها که شمشیر بلندش کربلا را شخم میزد!
در زمین کربلا با گامهای کودکانه
دانۀ مردانگی میکاشت
گرچه کوچک بود؛ شمشیر بلندی داشت!
گزارش و روایت از امین خرمی
انتهای پیام