ایکنا با فرارسیدن ایام سوگواری امام حسین(ع) در سلسله یادداشتهایی به بررسی گستره تحولات اجتماعی که باعث شد فقط پنجاه سال پس از ارتحال پیامبر اکرم(ص) واقعه عاشورا رخ دهد و بالاتر از آن عواملی که باعث شد جامعه آن روز در مقابل این حادثه بزرگ، واکنشی سرد، بیروح و کماثر از خود بروز دهد، میپردازد.
شاید بتوان گفت که جامه اسلامی چنانچه توصیهها و تأکیدات پیامبر اکرم(ص) در رابطه با اهل بیت(ع) را به خوبی درک کرده و بدان عمل میکردند، هیچگاه دچار تفرقه و انحرافات نشده و مسلمانان میتوانستند مسیر صحیح اسلام ناب محمدی و راه رسیدن به کمال دنیوی و اخروی را به خوبی تشخیص دهند.
پیامبر اکرم(ص) در حدیث معروف ثقلین خطاب به مسلمانان فرمودند: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ اَلثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ؛ همانا من دو چيز گرانبها در ميان شما مىگذارم كه اگر شما بر آن دو چنگ بزنيد هرگز گمراه نخواهيد شد، بعد از من يكى كتاب خدا و ديگرى فرزندان من است اين دو از هم جدا نمیشوند تا اينكه در كنار حوض بر من وارد شوند».
رسول گرامی اسلام(ص) در این حدیث از گمراهی جامعه سخن میگویند و این بدان معنا است که جامعه پس از ایشان دچار آزمونهای سخت شده و ممکن است قدم در گمراهی گذارد. ایشان در این حدیث شریف تأکید میکنند که تنها راه نجات از گمراهی و ضلالت، تکیه به قرآن و اهل بیت(ع) است. متأسفانه جامعه اسلامی جز عدهای قلیل، وصایا و تأکیدات پیامبر(ص) در این زمینه را نادیده گرفته و برای دستیابی به مطامع دنیوی مسیر دیگری را پیمودند تا جایی که نوه پیامبر(ص) یعنی همان نور حقیقتی که میتوانست آنها را در طوفانها و انحرافات نجات دهد را در صحرای کربلا تنها گذاشته و شهادت ایشان و اهل بیت(ع) را نظاره کردند.
حسین(ع) همان نوری بود که پیامبر اکرم(ص) در رابطه با او فرمود: «اِنَّ الٌحُسَین مِصٌباحُ الٌهُدی وَسَفینَهُ النَّجاه؛ به درستى که حسین(ع) چراغ هدایت و کشتى نجات است». آری! چنانچه به خوبی در این حدیث شریف تعمق شود، مشخص خواهد شد که پیامبر(ص) با بیان این سخن جامعه مسلمین را از خطر انحراف و ضلالت و پدید آمدن طوفانهای بعدی آگاه کردهاند و به آنها گوشزد کردهاند که در این طوفانها باید همچون کشتی نوح(ع) به کشتی اهل بیت(ع) که مظهر آن نیز امام حسین(ع) است، پناه ببرند.
اما متأسفانه جامعه مسلمین پس از پیامبر(ص) دچار انحراف شد و کار به جایی رسید که گویی مسلمانان سردرگم شده و نتوانستند و یا نخواستند به دنبال حقیقت و کشتی نجات بروند. غرق شدن در مطامع دنیوی، تهدید و تطمیع زورگویان، دنیاطلبی و رفاهزدگی باعث شده بود تا جامعه اسلامی روز به روز از اسلام حقیقی دور شده و به سمت بیراهه رود.
امام حسین(ع) تا آخرین لخظات زندگی خویش کوشید تا مسلمانان و کسانی که در برابر او ایستاده بودند را ارشاد کرده و به راه راست دعوت کند اما گوش و چشم آنها کر و کور شده و نمیخواست تا کلام حق را بشنود و ببیند. اینان همان کسانی بودند که امام(ع) در رابطه با آنها فرمودند: «و کُلُّکُم عاصٍ لِأمری غیرُ مُستَمِعٍ قَولی فقد مُلِئَت بُطونُکُم مِن الحَرامِ و طُبِعَ على قُلوبِکُم؛ همه شما از من نافرمانى مىکنید و به سخنان من گوش نمىدهید؛ زیرا شکمهایتان از حرام پر شده و بر دلهایتان مُهر خورده است».
حسین(ع) کشتی نجاتی بود که اگر مسلمانان با تأسی به پیامبر(ص) و تأکیدات ایشان در رابطه با اهل بیت(ع) و به ویژه امام حسین(ع) وارد آن میشدند، از تمامی بلایا دور بوده و به سعادت و کمال دست پیدا میکردند، اما جامعه اسلامی در آن دوران اسیر دنیا شده و اسلام اموی را بر اسلامی حقیقی ترجیح داد و کار را به جایی رساندند که نه تنها کشتی نجات خود را درنیافتند بلکه با کینه و عناد آن را قطعه قطعه کردند.
یادداشت از مجتبی افشار
انتهای پیام