به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «رونمایی از کتاب فروغ حکمت»، امروز چهارشنبه 26 مهرماه از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
مهدی گلشنی، پژوهشگر فلسفه علم و استاد بازنشسته
دانشگاه صنعتی شریف، در این نشست سخنرانی کرد و گفت: قبل از اینکه درباره اهمیت کارهای جناب آقای دکتر اعوانی صحبت کنم لازم است مقدماتی بیان کنم تا اهمیت کار وی روشن شود. وقتی بررسی فلسفه را با یونان قدیم شروع میکنیم متوجه میشویم فلسفه بر علوم اشراف داشت و در دوره تمدن اسلامی هم همینطور بود و فلسفه و حکمت، معادل هم محسوب میشدند. در شروع علم جدید هم امثال لایبنیتس، همان فلسفه را دنبال میکردند اما بعد از نیوتون، کم کم مکاتبی فلسفی پیدا شدند که حسگرا بودند یعنی فقط برای یافتههاتی مبتنی بر حواس اهمیت قائل بودند تا اینکه به نیمه اول قرن نوزدهم میرسیم و با آمدن آگوست کنت و تسلط پوزیتیویسیم، دین و فلسفه کنار میرود و فقط همین مکتب حاکم است.
دلایل رجوع مجدد به دین
وی بیان کرد: متأسفانه در نیمه دوم قرن بیستم هم فیزیکدانان همین روش را پیگیری کردند اما بعدها افرادی همانند اینشتین که ابتدا پیرو پوزیتیویسیم بودند بزرگترین اشتباه خود را پیروی از این مکتب میدانستند. تا اینکه به نیمه دوم قرن بیستم میرسیم. آن زمان بنده عازم آمریکا شدم و متوجه شدم در علوم، نه فلسفه مطرح بود و نه دین و اساسا سوال فلسفی هم نمیشد از اساتید پرسید، هرچند که بسیار هم محترم بودند اما کاری با فلسفه نداشتند ولی اندک اندک مشکل را فهمیدند که علوم تجربی ناقص است هرچند که هنوز در اکثر دانشگاههای آمریکا و ایران، پوزیتیویسیم حاکم است.
گلشنی افزود: در سی چهل سال اخیر چند تحول مهم رخ داده است که یکی از آنها دیدگاه افرادی همانند پوپر بود که میگفت برخی سوالات بنیادین داریم که علم نمیتواند به آنها جواب دهد. تحول دیگر این بود که فهمیدند علم نمیتواند ارزشهای اخلاقی را توجیه کند و مسئله دیگری که مخصوصا در ایران به آن توجه نداریم این است که همه علوم مبتنی بر یکسری اصولی عام هستند. نکته دیگری که متوجه شدند این بود که اگر مثلا پنجاه آزمایش در حوزهای داشته باشید و بخواهید یک نظریه را بر آن اساس ایجاد و آن را تعمیم دهید برای توضیح آن نمیتوانیم یک تئوری بسازیم بلکه باید تئورهای متعدد ساخته شوند. یک نظریه بارز این بود که در فیزیک، نظریه کوانتوم را بنا کرده و فرض کردند در دنیای اتمی، شانس حاکم است اما اینشتین انتقاد داشت و گفت اگر اینگونه است من ترجیح میدهم کارمند یک قمارخانه باشم.
در اوایل نیمه دوم این قرن، نظریهای بر مبنای علیت ساخته شد و همان موقع افرادی همانند مرحوم شهید مطهری فرمودند نیافتن، دلایل بر نبودن نیست؛ لذا چون غربیها فهمیدند که نمیتوانند جواب همه سوالات را از علم بگیرند بنابراین هم دین و هم فلسفه احیا شدند و به حرف اینشتین رسیدند که مسائل جهانی باید با همکاری فیزیکدانان و فلاسفه حل شوند بنابراین در سی چهل سال گذشته، بسیاری از فیزیکدانان طراز اول، از بعد فلسفی هم به مسائل نگاه میکنند.
تفاوت اندک بین دیدگاههای ادیان توحیدی
وی ادامه داد: جالب این است که در ده بیست سال گذشته، دانشگاه آکسفورد انگلستان که بزرگترین دانشکده فیزیک را دارد، شانزده کنفرانس مشترک فیزیک و فلسفه برگزار کرده است. این نسیمهای مثبت به محیط ما نرسیده است. اتفاق دیگری که در غرب رخ داد احیای دین بود و این واقعاً بسیار عجیب است. در دهه 1960 چارلز تاونز، برنده جایزه نوبل در فیزیک، مقاله مهمی نوشت و گفت علم و دین در حال نزدیک شدن به هم هستند. البته پاپ ژان پل دوم هم نقش مهمی در این زمینه داشت و گفت باید بسیاری از کشیشها بروند در علوم شناختی، فیزیک و امثالهم دکترا بگیرند و بسیاری از کشیشها هم این کار را انجام دادند لذا در دهه 1980 انجمن اروپایی علم و الهیات به راه افتاد که هر دو سال یکبار در یکی از کشورهای اروپایی جلسه برگزار میکند و یکی از خوششانسیهای من این بود که در چهارمین کنفرانس انجمن اروپایی علم و الهیات شرکت کردم.
استاد فلسفه علم تأکید کرد: در آن کنفرانس از فیزیکدان تا زیست شناس و حتی برخی افراد بیدین حضور داشتند و برای اولین بار تعدادی از فیزیکدانان روسی در این کنفرانس حضور پیدا کرده و یکی از آنها درباره خلقت عالم سخنرانی کرد. افکار هم بسیار نزدیک بود لذا پس از آن، بنده در بسیاری از این کنفرانسها شرکت کردم و متوجه شدم تفاوت بین ادیان توحیدی بسیار اندک است.
تأثیرات دکتر اعوانی بر فلسفه اسلامی
وی تأکید کرد: جناب دکتر اعوانی همانند شهید مطهری و علامه جعفری دنبال این بودهاند که بر نقاط فلسفی غرب تأمل کنند. ایشان استاد ممتاز دانشگاه شهید بهشتی و چهره ماندگار عرصه علم و فرهنگ و رئیس انجمن بینالمللی فلسفله اسلامی بودهاند، به زبانهای انگلیسی، عربی و فرانسه تسلط و با چند زبان دیگر آشنایی خوبی دارند اما مهمتر شرکت دکتر اعوانی در تعداد زیادی از کشورها و سخنرانی در آنجاست و بارها در کشوری همانند چین درس فلسفه اسلامی دادهاند.
گلشنی گفت: معتقدم بخشهای فلسفی ما باید با بخشهای فلسفی غرب تعامل داشته باشند. چون مشترکات زیاد هستند و در برخی جاها، حکمت هم زنده شده است و این از مواردی است که دکتر اعوانی همواره دنبال آن بودهاند. از سوی دیگر در همین راستا باید برنامه درسی دانشگاهها تغییر کند چون افقها در دنیا تغییر پیدا کرده است و علمای طراز اول معتقدند باید یک جهانبینی جامع دینی داشته باشیم که همه سؤالات انسان را جواب دهد. این کلنگری لازم است و این کاری است که دکتر اعوانی با تبلیغ عرفان و فلسفه اسلامی انجام دادهاند و خوشبختانه آثار ایشان در جهان غرب هم تأثیرگذار بوده است.
فرآیند به نتیجه رسیدن کتاب
در ادامه این نشست طاهره کمالیزاده، به ارائه گزارشی درباره فرآیند به نتیجه رسیدن این کتاب پرداخت و گفت: ما در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، افتخار داشتیم در طرح اعتلای علوم انسانی، نقش داشته باشیم مخصوصا دکتر داوری و دکتر اعوانی، از افرادی بودند که از آغاز تا پایان طرح و در کمیسیونها و کارگروههای تخصصی، حضور فعال و تأثیرگذار داشتند و بنده به عنوان مدیر دبیرخانه طرح اعتلای علوم انسانی از ارشادات علمی بزگواران در پیشبرد این طرح بهرهمند بودم.
وی ادامه داد: با کمال افتخار حسن ختام این مجموعه ارزنده، کتاب «فروغ حکمت» اثر ماندگار دکتر اعوانی است. طرح اعتلای علوم انسانی در سه کارگروه انجام شد که در هر سه کارگروه بر اساس اهداف کلی طرح، فراخوان عمومی دادیم که یکی از مسائل محوری این کارگروهها، صرورت نقد و بررسی مبانی فلسفه غرب بود. با توجه به اینکه ضرورت این طرح به عنوان مسائل محوری مورد توجه کارگروه مبانی اعتلای علوم انسانی قرار داشت، لذا جناب استاد اعوانی، یک طرح پژوهشی را با عنوان نقد و بررسی تفکر فلسفی غرب بر اساس مبانی حکمت اسلامی ارائه دادند که بنده هم دستیار ایشان بودم.
مهمترین بخش کار
کمالیزاده بیان کرد: طرحنامه در تابستان 98 مصوب شد و پائیز همان سال کار ما شروع شد و جلسات مستمری را در فرهنگستان علوم در خدمت استاد اعوانی بودیم که متأسفانه ماجرای کرونا پیش آمد و ارتباط حضوری قطع شد. یکی از مسائل مهم استاد اعوانی، تهیه منابع بهروز بود و با وجود کتابخانه غنی که داشتند شاید بیش از صد جلد کتاب را پیشنهاد دادند که همگی جدید بودند. خدا را شاکریم که ناظران طرح هم تعیین شدند و کار به خوبی پیش رفت.
وی گفت: مهمترین بخش کار، تهیه و تنظیم نمایه تخصصی چهل صفحهای منحصر به فرد برای این کتاب است که طی یک کار علمی مستمر شش ماهه انجام شد. این نمایه، یک نمایه بینظیر و بدون مشابه در کتابهای فارسی است. خدا را شاکریم که این توفیق نصیب پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی شد که در مهرماه 1402 این کتاب به زیور طبع آراسته شد و لازم است از همه کسانی که در فرآیند انتشار این کتاب همکاری کردند صمیمانه تشکر کنیم.
انتهای پیام