13 آبان در تقویم شمسی ایران به نام روز دانشآموز ثبت شده است. در این روز در سال 57 تعدادی از دانشآموزان به نشانه اعتراض به حکومت پهلوی در محوطه دانشگاه تهران جمع شدند تا صدای خود را به گوش همگان برسانند. مأموران مسلح که از عهده پراکنده کردن نوجوانان برنیامند، آنها را به گلوله بستند.
این روز، بهترین بهانه برای معرفی و شناساندن نوجوانان نخبه و شاخص به سایر دانشآموزان است تا از این طریق دانشآموزان با الگوپذیری از هم سن و سالان خود به شناسایی دقیقتر ظرفیتها و توانمندیهای خود اقدام کنند.
مبینا دولتیاری، 15ساله و محصل پایه نهم در چهل و یکمین دوره مسابقات قرآن، عترت و نماز دانشآموزان سراسر کشور، رتبه دوم را در رشته حفظ کل قرآن دریافت کرده است.
بیشتر بخوانید:
اما این تنها درخشش این دانشآموزان نوجوان نیست، بلکه او در شانزدهمین دوره مسابقات سراسری دارالقرآن امام علی(ع)(سال 1401) نیز در رشته حفظ 20 جزء، رتبه نخست را دریافت کرد و امسال نیز در پنجمین دوره مسابقات ملی ـ مردمی قرآن کریم مشکات توانست رتبه اول را در رشته حفظ کل دریافت کند. هر چند او حضورش در مسابقات را با شرکت در مسابقات قرآن خانوادههای ارتش و در رشته حفظ 10 جزء، آغاز کرده است که طی ادوار متعدد رتبههای مختلف در اجزاء گوناگون دریافت کرده است.
مبینا در سال 1387 متولد شد. تک فرزند است و اصالتاً کرمانشاهی است. اما به دلیل شغل پدر قریب به 18 سال است که به تهران مهاجرت کردهاند. در ادامه طی گفتوگویی بیشتر با این حافظ قرآن آشنا میشوید؛
مادرم تعریف میکند که در سن چهارسالگی همراه با ایشان در کلاسهای روخوانی، روانخوانی و حفظ شرکت میکردم. استاد کلاس از آنها خواسته بود تا قرائت تقلیدی سوره انسان به سبک یکی از قاریان مصری را فرا بگیرند و گویا بارها صوت این سوره را نیز در کلاس پخش کرده بودند و من هنگامی که مشغول بازی بودم، آیات این سوره را زمزمه میکردم. مادرم در جلسه بعدی با استاد کلاس مطرح کردند و ایشان گفتند «من مستعد امر حفظ قرآن هستم و توانایی دارم».
این موضوع جرقهای شد که مادرم من را در ابتدا در کلاسهای مهد قرآن به منظور آشنایی با کلمهخوانی، روخوانی و روانخوانی قرآن ثبتنام و سپس در دورههای تجوید و صوت و لحن نامنویسی کنند. پس از آن از هفتسالگی به مدت دو سال(تا 9سالگی) موفق به حفظ کل قرآن شدم.
مادرم حافظ کل قرآن هستند. ایشان من را بسیار همراهی کردند. اول روزانه سه تا چهار خط حفظ میکردم، بعدها که پیشتر رفتیم، به یک صفحه نیز افزایش پیدا کرد.
در روزهای نزدیک مسابقات و ایام تابستان به دلیل فراغتی که دارم سه جزء را مرور میکنم، اما در ایام سال تحصیلی به دلیل اینکه زمان کمتری دارم، مرور روزانهام به سه جزء نمیرسد. در گذشته با مادرم مباحثه میکردم اما اینکه استماعی مرور میکنم و به ایشان تحویل میدهم.
برخی از دوستانم هنگامی که متوجه حافظ قرآن بودن من شدند، شروع به حفظ قرآن کردند و توانستند 10 جزء را حفظ کنند و اما چون هرچه دیرتر حفظ قرآن را شروع کنی، حفظ کردن سختتر و زمانبرتر میشود، به همین دلیل هنوز توفیق پیدا نکردن به حفظ کل برسند یا در همین مرحله متوقف شدهاند.
بحث توانمندی، ظرفیت و استعداد هر فرد مهم است. هر چند قرار گرفتن در مسیر حفظ؛ توفیق الهی است، اما دارا بودن توانایی حفظ قرآن مهم و حائز اهمیت است. از سوی دیگر بچهها همواره خودشان را از صفتهای بدی چون غرور و خودبینی دور نگهدارند، شاید همین غرور موجب شود تا شما مسیر حفظتان را به سرانجام نرسانید و در نیمههای راه دچار عجب و خودبینی شده و حفظ را رها کنید، موضوعی که برخی از حافظان در جامعه به آن مبتلی شدهاند و بعضا حتی به دلیل عدم پیگیری برنامه منظم، محفوظاتشان را به دست فراموشی سپردهاند.
هنگامی که وارد عرصه حفظ میشوی باید تا انتهای آن راه، ادامه دهی و اگر میخواهیم موفق شوی چه خوب است که هم مباحثه و دوستی داشته باشید تا برنامه حفظ را با هم دنبال کنید و از سوی دیگر تحت نظارت یک استاد باشید تا حفظ را تحویل دهید و استاد هم نکات حفظ را بگوید.
بله، کلاسهای قرآن ارتش در موفقیت من اثرگذار بوده است. اگر بخواهم مراتب ورودم به عرصه حفظ را بشمارم؛ یکی توفیق خداوند، دیگری کمکهای مادر و پدرم و دیگر کلاسهای قرآن ارتش بوده است. خاطرم هست که حفظم را از جزء سیام قرآن با استاد پیشکسوت قرآنی ارتش «محمد احراری» شروع کردم و سپس از ابتدای قرآن حفظم را ادامه دادم.
بله، به صورت حضوری و غیر حضوری از راهنماییها و کلاسهای اساتیدی چون سمیه حاجعلی، نجمه شبانیقهرودی، فاطمه شبانی، الهام ماندگارمهر و ... استفاده کردم.
خاطرم هست، استرس زیادی داشتم، حتی نمیخواستم برای اجرا به جایگاه بروم ... البته رفتم و الحمدلله رتبه دریافت کردم.
بله، رشته حفظ 10 جزء، مسابقات قرآن خانوادههای ارتش بود. یک حافظ یا متسابق باید به اندازهای تسلط داشته باشد و به خود مسلط باشد که اجرایی قوی ارائه کند. هنر مسابقه دادن چیزی است و هنر تسلط داشتن، موضوع دیگری است.
در عرصه قرآنی دوست دارم استاد و مربی قرآن شوم و به درجهای برسم که بتوانم به امر داوری مسابقات بپردازم و حتی به مسابقات دیگر کشورها نیز اعزام شوم و برای کشورم بدرخشم و رتبه کسب کنم. در کنار آن میخواهم در رشته تجربی مشغول به تحصیل شود تا بتوانم در آینده در عرصه پزشکی نیز به مردم خدمت کنم.
قرآن، آرامش است. هنگامی که آیات را در سینه و ذهنت دارید، دیگر به ابزاری برای آرامش نیاز ندارید چون همه چیز با تو است و هنگام بروز مشکلات و سختیها میتوانید با مراجعه به آن، از آموزههای آن استفاده کنید. حفظ قرآن نیز موجب افزایش تمرکز میشود، به طوری که راحتتر میتوانید درسهای را حفظ کنید و آنگاه شاهد موفقیتهایت باشید.
سوره احزاب سخت بود و بیشترین آیات، آیه 53 سوره زمر «قُلْ يَا عِبَادِی الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» است که به انسان یادآوری میکند که از رحمت الهی ناامید نشوید و دیگری آیه 186 سوره بقره است «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِيبٌ» که به نزدیک بودن خداوند اشاره دارد. البته هر شب، پیش از خواب سورههای ملک و یاسین را مرور میکنم و سپس به خواب میروم.
زکیه قادری، مادر این حافظ نوجوان است که فرزند قرآنی داشتن را از معجزههای الهی میداند. در ادامه گفتوگوی اجمالی با ایشان را بخوانید؛
هنگامی که مبینا را باردار بودم، در جلسات ختم قرآن شرکت میکردم، اما اصلا به نظم نمیآمد، فرزندی اینگونه نصیبم شود. هنگامی که مبینا سه سالش بود در یکی از برنامههای شهرک شرکت کرده بودیم در آنجا پسری هشت ساله حضور داشت که حافظ کل قرآن بود و هر سؤالی از او میپرسیدند، پاسخگو بود، خیلی ذوق کردم و گفتم میشود مبینا هم حافظ قرآن شود که خدا را شکر محقق شد.
بله، یک سال پیش از آغاز حفظ مبینا، موفق به حفظ کل قرآن شدم، البته طی دو سال. مفاهیم هم تا حدودی مسلط هستم، اما مبینا را به تازگی در دورههای مفاهیم و آشنایی با تفسیر قرآن ثبتنام کردم تا به صورت کاملتر و بهتر مسلط شود.
واقعا این امکان برای بچهها و جوانان و نوجوانان نیست. من بدون هیچ اطلاع و آشنایی با سایر کلاسهای قرآن و مؤسسات قرآنی صرفا از طریق شهرک با کلاسهای قرآن آشنا شدم. کلاسهایی که خیلی هم در سطح بالا و پیشرفته نیستند اما به دلیل اینکه دغدغه فرزندم را داشتم از طریق سایر دوستان حافظ قرآنم با اساتید حفظ چون سرکار خانمها حاجعلی، شبانیقهرودی و ... آشنا شدم و همینها موجب شد تا از نظرات، تجربیات و دورههای آنها نیز استفاده کنیم.
همراهی پدر خانواده در استمرار این راه، بسیار تأثیر دارد. برخی از روزها بعضا 12 ساعت بر روی برنامه حفظ خودم و مبینا متمرکز بودم و همسرم کوچکترین اعتراضی نداشتند. برخی از اوقات تلفنی به سایر دوستان و علاقهمندان به این عرصه، راهنمایی میدهم که گاهی به درازا نیز میانجامد، اما همسرم، ذرهای لب به گلایه باز نمیکنند. حتی همسرم، برخی از اوقات با مبینا کلاس قرآن تشکیل میدهند و مبینا به عنوان معلم، اشتباهات قرائت پدرش را میگیرد و تذکر میدهد.
همنشینی با خدا، منش، رفتار و عمل فردی که با قرآن همراه است، تغییر میدهد و از لحاظ اخلاقی و گفتاری فرد را میسازد، حتی برخورد اطرافیان نیز با فرد متفاوت است. دوستان مدرسه مبینا، به گونهای دیگر با او برخورد میکنند که به نظرم به دلیل رفتاریست که برگرفته از همراهی قرآن است. قرآن موجب میشود تا رفتار و منش این افراد به دل بنشیند و حتی در گرفتاریها و اضطرابهای مختلف در تمامی مراحل تحصیل به دانشآموزان کمککننده است. به همین دلیل والدین سعی کنند تا روزانه برنامه قرآنی با اعضای خانواده داشته باشند، همینها فرزندان را نابهنجاریها و معضلات فرهنگی و اجتماعی نجات میدهد. انشاءالله.
انتهای پیام