جشنواره عمار به کار خود پایان داد. این رویداد سینمایی را یکی از اتفاقات مطالبهگر سینما میدانند زیرا بدون برخی ملاحظات حزبی و سیاسی به بیان حقایق میپردازد.
با این توضیح خبرگزاری قرآن با محمد عبدیزاده یکی از فیلمسازانی که چندین بار در این فستیوال حضور داشته و برنده فانوس عمار هم بوده، گفتوگویی انجام داده است که در ادامه با آن همراه میشویم.
عمار؛ رویدادی جریانساز در سینما است که هر دوره نسبت به قبل پیشرفتی محسوس دارد. این جشنواره بدون هیچ چشمداشتی و تنها با تکیه بر حقیقت در پی مطالبهگری است. یکی از نکات جالب توجه عمار، پرداختن به تاریخ معاصر کشورمان است. در این حوزه نیازهای فراوانی احساس میشود چون مستندهای معاند خارجی در پی تحریف تاریخ معاصر هستند پس نیاز است کارهای با کیفیتی در این راستا تولید شود.
در شرایطی فعلی این دو ویژگی در سینمای مستند چندان جایگاهی ندارد. فیلمساز مستند موظف است به مسائل روز جامعه بپردازد و چیزی از نگاهش جا نماند اما متأسفانه اجازه پرداختن به این موضوعات داده نمیشود. گواه این ادعا جشنواره سینما حقیقت است. این رویداد قرار است در حوزه مستند روایتگر واقعیتهای جامعه باشد اما عموم کارهایی که در آن دیده میشود متکی بر سفارش است. این محدودیتها سبب شده مستندهایی که در این حوزه تولید میشوند کمتر دو خصیصه مورد نظر را دارا باشند. دلیل این امر نیز فضای غبارآلودی است که بر مستند حکمفرما است. در این رویداد سینمایی، صرفاً موضوعات خنثی مورد توجه قرار میگیرد و کمتر اجازه داده میشود به مگوها پرداخته شود.
جالب است بدانید فیلمی درباره مقاومت مردم خرمشهر ساختم که اتفاقاً آن را جهت حضور به دبیرخانه جشنواره حقیقت ارجاع دادم اما در کمال تعجب گفتند باوجوداینکه فیلم خوبی است اما بنا به دلایلی اجازه حضور در جشنواره را ندارد! این تنگنظریها درباره تلویزیون هم صدق میکند. چون چندی پیش یکی دیگر از فیلمهایم که درباره یکی از شهدای خلبان بود با مخالفت تلویزیون جهت پخش مواجه شد. آنها ایراد گرفتند چرا در این فیلم چهرهای خشن از عراقیها در فیلمم ترسیم کردهام! آیا من باید دشمن را در یک فیلم دفاع مقدسی رئوف ترسیم کنم؟
بیشتر بخوانید:
محدودیت پیش روی مستندسازان هیچ ربطی به خیراندیشی یا رعایت برخی مصلحتها ندارد بلکه تنها دلیلی که میتوان متصور شد محدود بودن تفکر در افرادی است که ایرادت بنیاسرائیلی از فیلمسازان میگیرند. در خاتمه باید بگویم مستندساز واقعی با تمام محدودیتها نباید ناامید شده و به کار خود ادامه دهند زیرا خود را همچون نوری میداند که باید بر نقاط تاریک تابانده شوند.
نکته دیگر اینکه نگاهی غلط به فیلمسازان به ویژه مستندسازان وجود دارد. برخی مدیران دائم در این تصور به سر میبرند که ممکن است فیلمی که تولید میشود به امنیت ملی یا جامعه خدشهای وارد کند. درحالیکه فیلمساز جز خدمت، کار دیگری انجام نمیدهد. منظور از حقیقتگویی، افشای محرمانهها نیست یا اینکه منظور از مطالبهگری سیاهنمایی نیست بلکه مستند آنچه در زندگی روزمره جریان دارد را مدنظر قرار میدهد. در کلامی دیگر بیان مشکل یا حقیقتی که در جامعه وجود دارد هیچگاه خلاف مصالح ملی نیست بلکه سر و سامان دادن به آن موضوع میتواند نتایج مورد انتظار را در پی داشته باشد. چندی پیش قرار بود مستندی درباره پهلوی اول و دوم بسازم. در این مستند لازم بود از یک بنای تاریخی استفاده کنم. مسئولیت این بنا بر عهده بنیاد مستضعفان بود اما در کمال تعجب آنها اجازه کار کردن را به ما ندادند!
این مشکل درباره دیگر موضوعات نیز وجود داشت. برای نمونه اگر بخواهم درباره کمبود دارو مستندی بسازم جلوی آن گرفته میشود با این توجیه که اثر مربوطه خلاف مصالح ملی است! این سنگاندازها نشان میدهد که نمیگذارند مستندساز مطالبه گر بوده و تنها تصویرگر آنچه مسئولان میخواهند، باشند. انتقاداتی که بیان کردم صرفاً نظر شخصی من نیست. برای اثبات کافیست دوربینی به دست گیرد و بخواهید در سطح شهر فیلمبرداری کنید. مطمئن باشید با مشکلات عدیدهای مواجه خواهید شد. در این میان یک مسئولیت جدی هم روی دوش مستندسازان قرار دارد. بیان حقیقت نباید صرفاً به صورت کلامی و سطحی باشد بلکه فیلمساز با تحقیق فراوان پیرامون موضوعی که به آن توجه دارد میتواند به موضوع مورد نظرش نگاهی کاربردی داشته باشد.
سینمای مستند وجدان بیدار جامعه است. برای مثال اگر درباره وضعیت ترافیک یا گرانی حرف بزنیم به مطالبات جامعه توجه کردهایم. امروز اگر از بسیاری از مردم پیرامون مشکلاتشان پرسیده شود مطمئن باشید گرانی و تورم، یکی از سوژههای جدی مدنظر آنهاست. بنابراین نشان دادن این قبیل موضوعات هیچگاه به معنای سیانمایی نبوده بلکه پرداختن به مطالبات جامعه است. جدا از این موضوع توجه، به نقصانهای جامعه انتظار میرود چراغ راهی برای جوانان باشد تا بتوانند در جهت اصلاح امور قدم بردارند.
اخیراً کتاب «در دامگه حادثه» را خواندم. این کتاب نوشته پرویز ثابتی یکی از نیروهای رده بالای ساواک است که اخیراً مستندی از او پخش شد. در آن کتاب موضوعاتی بیان میشود که حقیقت دارد اما تا به حال در جایی بازگو نشده است. وقتی ما برخی رویدادها را بنا به سلیقه خودمان بیان نمیکنیم این اجازه را میدهیم که دیگران آن موضوع را با گویش خودشان بیان کنند. این موضوع در سالهای اخیر چندین بار رخ داده، اما هیچگاه از آن درس نگرفتهایم و باز اجازه دادهایم مغرضان، حقیقت را باب میل خودشان بیان کنند. جالب است بدانید چند سال پیش میخواستم مستندی درباره سران ساواک ازجمله آقای ثابتی بسازم و از پشت پرده کارهایشان بگویم. تحقیقات مفصلی هم در این رابطه انجام داده بودم ولی این اجازه به من داده نشد. نتیجه این ممانعت چه بود جز اینکه اجازه دادیم شبکهای چون «منوتو» بازگوی تحریفشده اتفاقات انقلاب باشد!
گفتوگو از؛ داوود کنشلو
انتهای پیام