از زمان خلقت آدم تا امروز شادی و غم دو بعد لاینفک زندگی انسان است و متناسب با ملاکها و شاخصههای شخصیتی تعریف میشود. احساس شادی به هنگام مهرورزی، صبر، فداکاری، خوشخلقی و... و احساس غم هنگام ازدست دادن عزیزان، بروز بیماری و... امری فطری است و فقط به جامعهای خاص اختصاص ندارد. همه ما در این لحظات فطرتاً شاد یا غمگین خواهیم شد. البته تابآوری انسانها بهدلیل شرایط روحی با یکدیگر تفاوتهایی دارد، چراکه برخی از ما بهتر میتوانند هیجانات روحی خود را در گذر از غم و شادی کنترل کنند.
دین مبین اسلام بهعنوان کاملترین دینها برای شادی و غم انسانها شاخصههایی در نظر گرفته و با استفاده از همین معیارها مسیر سعادت را به انسان نشان میدهد. در روایات آمده است آن روزی که در آن گناه انجام نشود، آن روز عید است. شادی در تمام ادیان الهی دارای ویژگیهای تقریباً یکسانی است. بهطور مثال اطاعت از خدا، حفظ ارزشهای دینی، انجام کارهای انساندوستانه در بین تمام جوامع بشری اقدامی تحسینبرانگیز بوده و حس نشاط به فرد منتقل میکند.
اسلام برای انجام هر امری آدابی تعریف کرده و انسان را به انجام آداب توصیف کرده است. شاد بودن و شادی کردن نیز از این قاعده مستثنا نیست. شاد بودن یکی از مبانی مورد تأکید اسلام است، اما این شادی دارای ضوابطی همچون رعایت حال دیگران و شریک کردن دیگران در این شادی است. نبی مکرم اسلام(ص) فرمودند: «مَنْ آذَى مُؤْمِناً فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اَللَّهَ، کسی که مؤمنی را آزار دهد، مرا آزار داده و کسی که مرا آزار دهد خدا را آزار داده است.»
بهار و سال نو بهانهای برای شاد زیستن است و میتواند مبدأ تحول روحی و روانی باشد، اما متأسفانه سالها و شاید دهههاست که نوع شادی برای استقبال از بهار آرام آرام رنگ باخت و از سوی دیگر تعریف شاد بودن را نیز تغییر داد. متأسفانه این روزها وقتی سری به خیابانها و گذرگاههای خرید بهاره میزنیم، تعداد دستفروشان مواد محترقه را بیشتر از پوشاک و ملزومات هفت سین و... میبینیم. عملاً کسی با شادی و خنده مخالف نیست، اما این خندهها به چه قیمتی است. اگر بهایش زندگی، سوختگیهای شدید و قطع عضو باشد چه؟ آن هنگام باید چه کسی را مقصر دانست؟
بوی عید با اسفند و گاه شکوفههای زودهنگامش عجین است، اما متأسفانه وقتی به روزهای آخر سال نزدیک میشویم، بوی باروت به بوی شکوفهها غلبه دارد و روزهای پایانی سال که میتواند روزهایی پر از نشاط باشد، به روزهای ترسناک و پرمخاطره تبدیل شده است. همه چهارشنبهسوری را میشناسیم، شبی که میتواند یکی از آیینهای خوب ایرانیان باشد به شبی سخت و به دور از فرهنگ ایرانی ـ اسلامی تبدیل شده است. در این شب بیمارستانها، نیروی انتظامی، اورژانس و آتشنشانی در آمادهباش کامل به سر میبرند و باید گفت آنان نیز با مشاهده صحنههای دلخراش شب و روزهای سختی را میگذارنند.
مگر نه اینکه چهارشنبهسوری مقدمه و پیشوازی برای عید نوروز است و در قرنها قبل برای استقبال از بهار و عید انجام میشده است. چهارشنبهسوری یکی از جشنهای کهن ایران است که همزمان با غروب آخرین سهشنبه سال آغاز و تا ساعتی از شب ادامه دارد. این جشن با برپا کردن آتش و پریدن از روی آن آغاز شده و با خنده و بازی به پایان میرسیده است.
چهارشنبهسوری با برگزاری آیینهای مخصوص این شب زیبایی منحصر بهفردی دارد. برافروختن بوته در کپههای 3، 5 یا 7 ریشه در داستان اساطیری سیاوش دارد. تبادل مکالمات خاص بین اعضای خانواده پس از ریختن خاکستر بوتهها در چهارراهی نشان از اهمیت سلامت اعضای خانواده در سال جدید دارد. البته این آیین در اقصینقاط ایران دارای آدابی متفاوت همچون قاشقزنی، فالگوش نشینی، کوزهشکنی، فال کوزه، شالاندازی، پخت آش، شاهنامهخوانی است. متأسفانه این روزها جوانان علاقهای به شاهنامهخوانی ندارند و گاه با غفلتهایی که انجام میدهند هم به خود و گاه به دیگران آسیبهای جبرانناپذیر میزنند. کاش میشد خاطرات تلخ مواد محترقه را در صندوچه خاطرات برای همیشه جای داد و جای آن را با شادیهای حلال پر کرد.
هریک از نمادهای شب چهارشنبه آخرسال میتواند علامتی برای زیست مؤمنانه باشد و این ادعا با ورود به ماه مبارک رمضان قوت پیدا میکند. به نظر میرسد رسم قاشقزنی نمادی از همدلی و رفع مشکلات دیگران است، چراکه افراد با مراجعه به خانه همسایه، دوست و بستگان صلهای دریافت میکردند. صفا، محبت، دورهمیهای صمیمانه و خوردن آجیل و آش آخر سال میتواند انگیزهای برای تقویت صلهرحم و رفع کدورتهای ایجاد شده باشد. شاید این رسم به این دلیل باشد که هیچ مرد و زنی ناراحتی و کدورت خود از دیگران را به سال جدید منتقل نکند. این روز روزنهای برای دوری از کدورت و ورود به روشنی بهار است.
مریم روشن، سردبیر ایکنای مرکزی
انتهای پیام