در هفدهمین روز از ماه مبارک رمضان، خبرنگار ایکنا از اصفهان در گفتوگو با علیاکبر توحیدیان، دکترای علوم قرآن و حدیث و پژوهشگر قرآن طی سلسله گفتوگوهای قرآنی ویژه این ماه با موضوع «حیات قرآن از ازل تا ابد»، به مراحل موقعیت قرآن پیش از وقوع قیامت و حین وقوع قیامت کبری میپردازد. در ادامه، متن شماره هفدهم این گفتوگو را مطالعه میکنید.
ایکنا ـ آیا درباره وقوع قیامت کبری همچون زمان پیدایش جهان، نظریات گوناگونی وارد شده است؟ یا تصویری واحد و موثق موجود است؟
در شرح دو مرحله متصل به هم یعنی موقعیت قرآن قبل از وقوع قیامت کبری و همچنين در زمان وقوع قیامت کبری به این نکته توجه شود، همانطور که در موضوع پیدایش و آفرینش اولیه جهان هستی، نظریات گوناگونی از سوی دانشمندان مطرح شده، در موضوع پایان جهان هستی نیز نظریات متعددی بیان شده است.
در موضوع پیدایش اولیه، علاوه بر اساطیر متعدد در تمدنهای اقوام و مذاهب گوناگون، فلسفه و علم نیز در این حوزهها حرفهایی برای گفتن داشته و دارند. فلاسفه یونان و پس از آن نیز دانشمندانی مانند کپرنیک، براهه، کپلر، گالیله، نیوتون و انیشتین نظراتی ابراز کردند تا سرانجام در اواسط قرن 20، نظریه «انفجار بزرگ» یا «مهبانگ» یا «بیگبنگ» از سوی فیزیکدان بلژیکی که کشیشی کاتولیک بود، براساس قانون انبساط کیهان «هابل» مطرح شد.
بیشتر بخوانید:
براساس این نظریه در حدود ۱۳ تا ۱۴ میلیارد سال پیش بر اثر انفجار و یا انبساطی، تکنقطهای به نام «تکینه» به وجود آمده است. تمام مواد موجود در جهان در آغاز بهصورت انرژی در نقطهای بینهایت کوچک و داغ و با چگالی بینهایت متمرکز بوده و سپس منفجر و منبسط شده است. بعد با کاهش دما ابتدا ریزاتمها و سپس اتمها به وجود آمد و در ادامه گازی حاصل شد و کهکشانها و ستارگان پدید آمدند. البته نقدهای فراوان و پرسشهای بیپاسخ فراوانی در خصوص این نظریه هم وجود دارد که ما برای رعایت اختصار از آنها عبور میکنیم.
نظریه معروف دیگر، «حالت پایدار» نام دارد که در اواخر دهه ۱۹۴۰ از سوی هرمان باندی، تامس گوله و فردهویل پیشنهاد شد که معتقد بودند عالم همیشه به همین صورت کنونی بوده و درواقع آغازی نداشته است. این نظریه مبدأ و منتهایی برای عالم هستی قائل نیست، نظر بر این دارد که جهان همیشه بوده و خواهد بود و بیش از آنکه علمی باشد، فلسفیست و به بیان فلسفی، عالم را ازلی و ابدی میداند. بر نظریه یادشده هم نقدهای جدی وارد است که از آن میگذریم.
ایکنا ـ آیا در قرآن به چگونگی پیدایش عالم و پایان آن اشارهای شده است؟
در هفت موضع قرآن کریم، بحث آفرینش ششروزه جهان با عبارت «فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ» یعنی شش دوره پی در پی آمده است: اعراف/ ۵۴، یونس/ ۳، هود/ ۷، فرقان/ ۵۹، سجده/ ۴، ق/ ۳۸ و حدید/ ۴. براساس نظر مفسران، این دورههای ششگانه محتمل است که شامل این موارد باشد: ۱ ـ آن هنگام که همه جهان بهصورت توده گازی بوده، ۲ ـ هنگامی که بهصورت توده مذاب و نورانی سرد بوده، ۳ ـ هنگامی که منظومه شمسی تشکیل و زمین از خورشید جدا شده، ۴ ـ هنگامی که زمین آماده حیات شده، ۵ ـ هنگامی که نباتات در زمین آشکار شده و ۶ ـ هنگامی که حیوانات و انسان روی زمین ظاهر شدهاند. این نظریه با آیات ۸ تا ۱۱ سوره فصلت قابل تطبیق است.
آیه ۳۰ سوره انبیا به موضوع جدا شدن زمین و دیگر ستارگان از تودهای عظیم اشاره میکند: «أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا...؛ آيا كافران نديدند كه آسمانها و زمين به هم پيوسته بودند و ما آنها را از يكديگر باز كرديم؟» آنچه بهطور قطع از قرآن میتوان گفت، این است که خلقت جهان در طول شش دوره صورت گرفته، بهطوری که آفرینش آسمانها در دو دوره، آفرینش زمین در دو دوره و خلقت توشهها و اندوختههای زمین نیز در دو دوره انجام پذیرفته است.
بنابراین از نظر قرآن کریم، کیهان باعظمت و همه موجوداتی که در آن مستقرند، نه ازلی و ابدی هستند و نه در بینهایت بوده و در بینهایت قرار خواهند گرفت؛ بلکه همه آنها در موقع معینی، جامه هستی پوشیدهاند و دارای عمر و اجلی محدود و معلومند و چون ایامشان سپری شود، به جبر نظام تکوین منقضی و منقرض خواهند شد.
این انقضا و انقراض در اثر زلزلهای بسیار بزرگ و بینظیر رخ خواهد داد. این زلزله عجیب و مهیب با همه زلزلههایی که در طول تاریخ در زمین اتفاق افتاده و خواهد افتاد، از نظر کیفیت، کمیت، عمق، وسعت، شدت و قدرت تخریب متفاوت و متمایز است و قرآن از آن با واژه «عظیم» یاد کرده: «... إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ» (حج/ ۱). خاص بودن این زلزله در آیه نخست سوره زلزال نیز آمده است: «إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا.»
ایکنا ـ سرنوشت قرآن در زمانی که عالم پایان مییابد، چه میشود؟
درباره اتفاقات پایان جهان و سرنوشت آن، نظریات متعددی از سوی دانشمندان در تخصصهای گوناگون مطرح شده است. ما در این گفتوگو برآنیم تا نظر اسلام را در این خصوص با عنایت به آیات قرآن کریم و روایات معصومین(ع) بهصورت کوتاه مرور کنیم و بهطور خاص به پاسخ این پرسش بپردازیم.
فصل مشترک همه نظریات برای پایان جهان، تخریب و به تعبیری، نابودی همه آفرینش اعم از آسمانها، زمین و تمام موجودات در آنهاست. ما از آسمانها فقط ماه، خورشید و ستارگان را در منظومه شمسی آن هم بهصورت محدود میشناسیم؛ ولی از زمین و آنچه در آن است، شناخت بیشتر و ملموستری داریم؛ لذا ذهن را روی زمین متمرکز میکنیم. کوهها، دریاها، جنگلها، دشتها، گیاهان، حیوانات، آدمیان و اشیای موجود بر روی زمین همه و همه نابود میشوند.
همچنین اماکن مقدس مانند کعبه، بیتالمقدس، قبور معصومین(ع) همراه اولیای الهی و شهیدان، مساجد، کلیساها، کنیسهها، معابد، دانشگاهها، مراکز صنعتی، آزمایشگاهها، کتابخانهها با همه کتابهای دینی و علمیاش، حتی کتب مقدس و تمام قرآنهای کاغذی، سیدیها، فلشها و نرمافزارهایش همگی از میان میروند. بنابر اعتقاد موحدان، عالم مادی که نامش دنیاست، نابود میشود و به پایان میرسد، قیامت برپامیگردد و وارد عالمی بدون زمان و مکان یا فرازمان و فرامکان میشویم که به آن عالم آخرت میگویند. البته در این نقطه، پرسشهای فراوانی مطرح میشود؛ ولی ما با یک سؤال وارد بحثمان میشویم: سرنوشت قرآن در آن هنگامه بینظیر چیست؟
پیش از آنکه به آن نقطه سرنوشتساز برسیم، باید بدانیم که حقیقت قرآن همان چیزیست که بر قلب مبارک پیامبر(ص) و سایر معصومین(ع) در لیالی قدر نازل، مستقر و تثبیت میشده است. در حدیث قدسی آمده: «آسمان و زمین گنجایش قرآن را ندارد؛ ولی قلب مؤمن این ظرفیت را دارد» (عوالیاللآلی، ج ۴، ص ۷، ح ۷). در آیه ۲۱ سوره حشر هم میخوانیم: «لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ...؛ اگر اين قرآن را بر كوهى فرومىفرستاديم، يقيناً آن كوه را از بيم خدا فروتن و از هم پاشيده مىديدى.» اینجا سخن از حروف، کلمات و ظاهر آیات قرآن نیست که کوهها در برابرش خاشع، ذلیل و متلاشی شوند؛ بلکه سخن از حقیقت قرآن است که بس ثقیل و غیرقابل تحمل است و فقط روح و قلب انسان معصوم است که توان حمل آن را دارد و سایر انسانها از حمل آن عاجزند.
لذا آنگاه که روح انسان معصوم(عج) به ملکوت اعلی پرواز کرد، بار حقیقت قرآن برای هیچکس قابل حمل نیست و روح قرآن هم که حیاتش به حیات معصوم(عج) متصل است، به عالم بالا نقل مکان و مکانت میکند. به این سیر ملکوتی قرآن به سمت ابدیت، «رفع قرآن» میگوییم. رفع به سه معناست؛ از بین رفتن، تغییر مکان و رفتن به بالا.
موضوع مهم رفع قرآن از موضوعاتیست که در قرآن و روایات به آن اشاره شده؛ ولی خیلی کم به آن پرداخته شده است. رفع به معنای برداشتن و حمل چیزی از مکانی به مکان دیگر و درباره سرنوشت قرآن به معنای زوال و از میان رفتن آن است. رفع قرآن در دو موقعیت امکان وقوع دارد؛ موقعیت اول، بعد از شهادت (رحلت) آخرین امام معصوم(عج) است که قبل از وقوع قیامت و درواقع در شروع زوال و نابودی عالم است و موقعیت دوم، حین واقعه عظیم قیامت و نابودی آن همراه سایر اجزا و اشیای عالم است.
در موقعیت رفع اول با شهادت (رحلت) آخرین امام معصوم(ع) که تنها انسان کامل و هموست که در لیلةالقدر، اتفاقات آن شب بر او نازل میشود، حقایق قرآن از میان میرود و در موقعیت دوم، اشکال فیزیکی قرآن اعم از کاغذ، چوب، پوست و هر آنچه قرآن بر آن کتابت شده، کتب مربوط به قرآن، نرمافزارها و هر وسیله صوتی و تصویری مکتوب که متن قرآن در آنها مضبوط است؛ مانند سیدی، فلش و... همراه سایر اجزای مادی عالم در اثر زلزله عظیمی که اتفاق میافتد، از میان میروند.
ایکنا ـ با توجه به جدید و بدیع بودن این بحث، شرح مختصری در خصوص هر دو موقعیت رفع که از آنها یاد کردید، بیان کنید.
آیه ۸۶ سوره مبارک اسراء امکان وقوع رفع را گوشزد و تأیید میکند: «وَلَئِن شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلًا؛ و اگر بخواهیم آنچه را که به تو وحی کردهایم، از خاطرت ببریم، چنین میکنیم و هیچ یار و مددکاری نمییابی.» اگر به محتوای سوره مبارک قدر هم توجه شود، امکان رفع قرآن در آن مستتر است. وقتی انسان کامل وجود نداشته باشد، شب قدری هم وجود ندارد تا اتفاقات آن شب از جمله نزول فرشتگان و روح، ارائه تقدیر یکساله انسانها و از همه مهمتر، نزول تأویلی مستتر قرآن بر او واقع شود. شب قدر که وجود نداشته باشد، نزول تأویلی که حقیقت قرآن است، متوقف میشود و این توقف همان رفع قرآن در موقعیت اول قبل از قیامت است.
در روایات متعددی از منابع روایی شیعه و سنی هم امکان وقوع رفع قرآن تأیید شده و اختلاف بر سر مفهوم و مصداق رفع است. البته اختلاف اصلی بر سر موضوع امامت و جایگاه ملکوتی، عصمتمحور و ولایی امام یعنی همان حدیث ثقلین است. از منابع اهل تسنن میتوان به سنن ابنماجه، مسند احمد حنبل، مستدرک حاکم، معجم کبیر طبرانی، فتن ابونعیم، فتحالباری ابنحجر و تفسیر قرطبی استناد کرد.
در شرح موقعیت اول رفع قرآن باید به حقیقت حدیث ثقلین توجه کنیم. بر اساس این حدیث متواتر معتبر قطعیالصدور، قرآن و اهل بیت(ع) دو وجه یک حقیقت هستند، همواره همراه یکدیگرند و جداییشان محال است. طبق نص صریح این بیان قدسی پیامبر اکرم(ص) که میفرماید: «حتی یردا علیّ الحوض؛ قرآن و عترت با هم بر سر حوض کوثر برمیگردند»، این دو ثقل بهمثابه دو رفیق با هم رفتهاند و پس از قیامت در صحنه محشر با هم بازمیگردند.
آن زمان که آخرین امام معصوم(عج) که تالیتلو قرآن، قرآن ناطق، روح قرآن و حقیقت آن است، حیات مادیاش به پایان میرسد و دیگر در هوای این دنیا تنفس نمیکند، حقیقت ثقل دیگر هم از نفس میافتد، روحش به بالا عروج میکند و به جایگاه اولش بازمیگردد؛ به عبارتی دیگر همانگونه که نازل شده بود، صاعد میشود و دیگر حقیقت آن برای هیچ جن و انسی قابل بهرهبرداری نیست و از دسترس خارج میشود. البته شکل ظاهری، کاغذ، کتاب، نرمافزارها و حتی متنش در سینه حافظان قرآن موجود است؛ ولی همه اینها خالی از حقیقت است؛ چون روح آن دیگر در این عالم وجود ندارد و به عالم دیگر عروج کرده است. به بیان دیگر، مأموریتِ «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» (حجر/ ۹) که خود از آیات و حقایق قرآن است، به پایان میرسد.
قرآن در این حالت تقریباََ به کتابی مشابه انجیل و تورات امروزین که فقط از روی آن میخوانند و کاری به حقیقت و عمل کردن به آن ندارند، تبدیل میشود. در موقعیت رفع قرآن در نبود امام معصوم(عج)، خواص ملکوتی آن رخت برمیبندد و از این نظر، از آیات قرآن فقط ظواهری بر روی کاغذ چون سایر کتب زمینی و یا آوازی در حنجرهها باقی میماند و حقیقتش، بیخاصیت میشود و رسالت اصلیاش که هدایت بشر است، خاتمه مییابد. روایات متعددی در خصوص علائم آخرالزمان و وضعیت قرآن و قاریان شنيدهايد که با این توضیح، آن روایات هم قابل تبیین و تأیید میشود.
ایکنا ـ واقعه رفع به یکباره اتفاق میافتد؟
برخی معتقدند واقعه رفع در موقعیت اول بهتدریج صورت میگیرد و همانند نزول تدریجی قرآن است. البته منظورشان تأویل قرآن است؛ یعنی به مرور زمان هرچه به سمت واقعه پیش خواهیم رفت، حقایق قرآن کمرنگ و کمرنگتر خواهد شد تا اینکه رفع کامل رخ میدهد. آنگاه قیامت کبری واقع میشود و رفع در موقعیت دوم همراه همه اجزا و اشیای عالم محقق میشود و قرآن اعم از ظاهر و باطن و تنزیل و تأویلش از این دنیا رخت برمیبندد، آن جهانی میشود و نقش خودش را که شهادت و شفاعت است، ایفا میکند.
در این راستا به آیه ۱۰۴ سوره مبارک انبیا اشاره میکنند: «يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ؛ قیامت روزیست که آسمان را همچون طومار برهم میپیچیم و آن را به حال نخستین که آفریدیم، بازمیگردانیم. این وعده ماست و البته ما این کار را انجام میدهیم.» انشاءالله در بخش آخر گفتوگویمان به آخرین نقش قرآن که در قیامت کبری و جهان آخرت است، اشاره خواهیم کرد.
زهراسادات محمدی
انتهای پیام