به گزارش ایکنا، طاهره بارئی، نویسنده و قرآنپژوه در فرانسه، شامگاه 11 فروردینماه در نشست علمی «میثاق انسان و آفریدگار» که از سوی انجمن مباحثات قرآنی برگزار شد، با بیان اینکه نقیب العطاس از جمله کسانی است که درباره میثاقبودن اسلام و قرآن و پیامبر(ص) کتابی را منتشر کرده است، گفت: سخن بنده در مورد ایشان به معنای تبلیغ درباره او نیست زیرا اختلاف نظرهای زیادی با وی دارم ولی تنها کتابی است که در این زمینه در جهان اسلام دیدم؛ ایشان دین و قرآن را میثاق الهی با انسان تلقی کرده است؛ البته مشکلاتی در مورد اینکه این میثاق چه زمانی بسته شده و چگونه بوده است دارد ولی برای او قطعی است که قرآن، پیامبر و دین اسلام تحقق کامل میثاق الهی با انسان است. حسین نصر هم تفکری در این زمینه دارد و مسئولیت انسان در برابر عهدی را که با خدا بسته است از طریق تفکر در مورد رابطه با خدا و رابطه با یکدیگر پیشنهاد کرده است.
بارئی بیان کرد: حضور این میثاق به خوبی نشانگر جایگاهی است که خداوند برای انسان قائل است؛ همان انسانی که فرشتگان دعوت میشوند تا در برابر او تعظیم کنند و موظف میشوند تا قوای خود را برای خدمت به انسان به کار بگیرند و بلافاصله هم رابطه انسان با شیطان را تنظیم میکند که چگونه باید باشد زیرا او شایستگی انسان را نپذیرفت؛ امروز اگر ما بخواهیم هر قرارداد کوچک و بزرگی را بنویسیم از ما خواسته میشود که تأیید کنیم مفاد قرارداد را خوانده و امضا میکنم؛ انسان هم وارد قرارداد با خداوند شده است و مفاد مهم آن این بوده است که خدا به انسان گفته است آیا من تأمینکننده نیازهای تو نیستم؛ قرارداد بین خدا و انسان، کتبی نبوده است ولی از طریق شنیدن رخ داده است اما خاطره این میثاق در روح بشر وجود دارد وگرنه اگر از یاد رفته بود، نمیشد از انسان توقع پایبندی به چنین قراردادی را داشت.
این نویسنده و قرآنپژوه گفت: این میثاق، تاریخی نیست، به عبارت دیگر در زمان مادی رخ نداده است که زمان و مکان داشته باشد هرچند با توجه به قرآن کریم میتوان آن را هم به نحوی تعیین کرد ولی مهم این است که این حادثه هر آنچه را در سرنوشت انسان رخ خواهد داد، امکانپذیر میکند. همیشه در پس جهان ماده، جهان متافیزیک است و خدا انسان را مخاطب قرار داده است. براساس نگاه عارفانی چون ابن عربی، خداوند همه ارواح انسانها را مخاطب خود قرار داده است ولی هر روحی به اندازه درجه خود پیام این میثاق را شنیده و خدا بر هر کسی تجلی کرده است.
وی افزود: موضوع فقط مسئولیتی نیست که هر کسی به گردن دارد ولی در تاریخ مادی، هر حرکت جهان ماده ما باید آن چه را در پشت خود دارد نشان دهد؛ به خصوص اینکه ما در دو زمان زندگی میکنیم یعنی ما همزمان با این ساعت زمینی با ساعت دیگری هم زندگی میکنیم. این به یادآوریِ متافیزیک نه اینکه تکلیف باشد بلکه یادآوری زندگی در دو زمان به خصوص زمان روح است.
بارئی با بیان اینکه من سیستم بسته و باز را در اینجا مطرح میکنم، گفت: ما توسط پوسته زمین از کائنات و کل هستی جدا نشدهایم و دائماً بدن انسان از خورشید و نعمات الهی استفاده میکند و هم به تصریح قرآن، زمین محل نزول فرشتگان است که مأموریتهای خود را در زمین انجام میدهند و این به معنای امکان صعود انسان به عالم بالاست که نمونه آن معراج پیامبر(ص) است و یا به تصریح سوره قدر، ملائکه و روح در شب قدر به اذن خدا به زمین نزول میکنند و به تعبیری ما در یک سیستم کاملاً باز زندگی میکنیم.
وی ادامه داد: باید توجه کرد ما در شرایطی زندگی نمیکنیم که یکطرف فرمان بدهد و مسئولیتی نپذیرد و یک طرف فقط مسئولیت داشته باشد؛ خدا انسان را صاحب آن صلاحیت میبیند که طرف قرارداد او باشد؛ همچنین نمیتوان با آدم خنگ و مجنون قرارداد بست؛ اینکه شنیدیم و پذیرفتیم درست نیست بلکه علمی است که خدا پیش از خلقت ابدان آن را به انسان داده است. در ضمن، عامل در وجود پیچیده انسان که میثاق را امضا کرده و یادآوری میکند روح انسان است.
وی با بیان اینکه پذیرش ربانیت خدا از سوی انسان را چگونه باید فهمید، اظهار کرد: اولاً از طریق رابطهاش با مسئولیتش؛ مسئولیتی که از هر فرد به فرد دیگر متفاوت است ولی یک مسئولیت عام انسانی وجود دارد، ثانیاً رابطهاش با شیطان؛ مسئله خانهای برای خداساختن نمونه خوبی است؛ درخواست خداوند از ابراهیم(ع) این بود که خانهای برای خدا بسازد ولی خدا زمین و مصالح را داده است و کار ابراهیم روی هم چیدن سنگ و دیوارکشی است؛ پس ربانیت خدا و پذیرش آن و انجام مسئولیت وجود دارد؛ اینکه خدا فرمود وسوسه شیطان را نپذیرید یعنی مصالح نامناسب را برای ساخت وجود خود نگیرید. بهشت جای مهمانی آدم نبوده است بلکه محل امکانات و محصولاتی است که میتوان با آنها ساخت و به آفرینش دست زد جز یک مورد. و اینجاست که انسان قرارداد را نقض کرده است ولی چون مشکل پیش آمده جزایی نیست لذا باید از طریق دانش تجربی حل میشد یعنی انسان باید تجربه میکرد که با مصالح پیشنهادی انسان نمیتوان موفق شد یا اصلا نباید وارد معامله با شیطان شود.
این قرآنپژوه با بیان اینکه با چه علائمی باید شیطان را شناخت، تصریح کرد: دو علامت مهم دروغگویی و عدم وفای به عهد است؛ شیطان خود را برتر از انسان میداند و هرگز به خاطر شرایط سختی که برای انسان درست کرده است عذرخواهی نمیکند و خدا هم با او پیمان نبسته است بلکه او با خودش پیمان بسته است که انسان را از دنبال کردن پروژه الهی بازدارد. فرشتگان هم دستور خدا را میپذیرند و انسان با این پیمان مسئولیت بزرگی را پذیرفته است و علت آموختن اسماء هم اهمیت این پیمان را نشان میدهد. در مورد یدالله فوق ایدیهم در غالب تفاسیر سخن از قدرت الهی در میان است؛ خداوند در حقیقت با این سخن میفرماید که من متفق پیمان با انسان هستم و نه فقط شاهد آن؛ کما اینکه انسانها وقتی دست خود را روی دست همدیگر برای انجام کاری قرار میدهند، به منزله هم عهدشدن است.
وی افزود: کسانی که با پیامبر(ص) در زیر شجره پیمان بستند در حقیقت گویی بار دیگر پیمانی را که انسان شکسته بود تجدید کردهاند و اینجاست که میتوان به سخن العطاس برگردیم که نزول قرآن و نبوت پیامبر(ص)، عهد تحقق یافته الهی در قبال انسان بوده است که او را تنها نگذاشته و به عالیترین درجات او را هدایت کرده است. بشریت هم موفق شده است که از دل خودش شخصی را در حد تعالی پیامبر(ص) تقدیم کند و در واقع انسان هم موفق شده است تا وارد تجدید معامله شود؛ گرچه انسان این قرارداد را نقض کرد ولی ما با سیستم جزایی روبرو نیستیم و با عهد با پیامبر(ص) آن را تجدید کردهایم لذا مجازات ندارد بلکه باید شایسته تجدید پیمان میشدیم تا بتوانیم صدای خدا را بشنویم.
بائری بیان کرد: منعقدشدن قرارداد هم به معنای توبه و بازگشت به سوی خداست؛ خدا میثاقش را با ارسال پیامبران جدید و انزال کتب، تجدید کرده است و البته در پی رنجهای زیاد بشر در طول تاریخ به واسطه توجه به حرف شیطان ولی این انسان آگاه به پیمان خود شده است و پشت سر قراردادن دنیا به کنار انداختن وعدههای دروغ شیطان است.
وی با اشاره به زمان انعقاد این قرارداد گفت: محققین میگویند یک صحنه افتتاحیه برای این قرارداد وجود داشته است؛ صحنه آفرینش انسان از خاک و دمیده شدن از روح الهی و سرباززدن شیطان از سجده بر انسان، صحنه افتتاحیه است؛ بعد از افتتاحیه، استقرار آدم در زمین و یادآوری این نکته است که انسان نباید مفتون وعدههای شیطان شود زیرا در غیر این صورت سیستم انسان دچار هک و آسیب خواهد شد و انسان با سر به جایی سقوط میکند که مناسب روح او نیست.
این قرآنپژوه افزود: این میثاق نگرش ما را به جهان موجود، تغییر میدهد؛ یادآوری دائم این میثاق ما را به نقطه آغازین برگردانده و قرب و ذکر خدا را یادآوری میکند.
انتهای پیام