دو دهه غفلت؛ چهار دقیقه گزارش
کد خبر: 3848856
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱۳۹۸ - ۱۸:۲۶
مروری بر گزارش صداوسیما از کافه‌ها در ایران و چند نکته/

دو دهه غفلت؛ چهار دقیقه گزارش

گروه جامعه ــ بخش خبری 20:30 شامگاه سه‌شنبه 16 مهرماه در گزارش چهار دقیقه و 20 ثانیه‌ای خود به کافه و کافه‌نشینی در جامعه ایرانی پرداخت؛ گزارشی که واکنش‌هایی منفی را در شبکه‌های اجتماعی برانگیخت.

رد نشود/// دو دهه غفلت، چهار دقیقه گزارشبه گزارش ایکنا؛ اخبار ساعت 20:30 شب گذشته (سه‌شنبه ، 16 مهرماه) در گزارش ویژه خود با عنوان «صریح درباره فرهنگ» که چهار دقیقه و 20 ثانیه به طول کشید، به موضوع کافه و کافه‌نشینی پرداخت. گزارشی که به سرعت واکنش‌هایی منفی در فضای مجازی را برانگیخت. برخی کاربران شبکه‌های اجتماعی معتقدند این گزارش با رویکرد منفی نسبت به کافه‌ها نگریسته و زمینه‌سازی تقابل با این فضای اجتماعی را مهیا کرده است. از آنجا که گروه اجتماعی ایکنا در دو ماه اخیر در سلسله‌مصاحبه‌های، کافه‌گردی را به دقت مورد مطالعه قرار داده است، در این گزارش به تحلیل گزارش 20:30 می‌پردازیم.

 

 

اپیزود اول

خبرنگار صداوسیما در آغاز گزارش می‌گوید: این هفته می‌خواهیم درباره گسترش فضاهایی در کشور صحبت کنیم که می‌توانند یک فرصت و ایجاد سبک زندگی باشند، به ویژه اینکه با هدف گذراندن اوقات فراغت و روابط اجتماعی شکل می‌گیرند، اما گاهی به جای اثر مثبت به حال خود رها و آن وقت هست که تهدیدها نمایان می‌شوند.

رد نشود/// دو دهه غفلت، چهار دقیقه گزارش

درباره این بخش ابتدایی گزارش سه نکته قابل بیان است:

1) گسترش کافه و کافه‌نشینی به عنوان یک فرصت معرفی می‌شود که رویکردی واقع‌بینانه و مثبت تلقی می‌شود.

مهدی کاموس، پژوهشگر دین و جامعه در تاریخ 10 تیر98 در گفت‌وگو با ایکنا می‌گوید: «باید کافه را به مثابه بستری که هم می‌تواند فرصت باشد و هم تهدید، نگاه کنیم. به عقیده من اصلاً به کافی‌شاپ‌ها به عنوان یک فرصت نگاه نشده است، جایی است که به راحتی می‌تواند ما را با قشر جوان یا طبقه متوسط جامعه مرتبط کند.»

2) در این بخش به نقش کافه‌نشینی در اوقات فراغت و روابط اجتماعی اشاره شده است که این رویکرد نیز واقع‌بینانه و سازنده است.

مهدی کیانی، کافه‌دار و فعال دانشجویی سابق که در کارشناسی ارشد حقوق از دانشگاه علامه طباطبایی دارد، در تاریخ 2 شهریور 98 در گفت‌وگوی خود با ایکنا می‌گوید: «کافه، محیط و پاتوق اجتماعی و بستری برای گفت‌وگو و تولید عقلانیت جمعی است. این فضا در بستر اجتماع شکل گرفته است پس به عبارتی پدیده اجتماعی است و اساساً پدیده‌های اجتماعی تک‌بعدی و تک‌عاملی نیستند. کافه معجونی از انسان‌ها، شخصیت‌های متفاوت، رفتارها و تیپ‌های مختلف است. در کافه مردم‌شناسی و رفتارشناسی افراد به بهترین شکل و بدون سانسور قابل پیش‌بینی و تعریف است. مخاطب اصلی این پاتوق با ظرفیت‌های منحصر به فرد جوانان هستند که حداقل به خاطر محدودیت‌های اجتماعی و درست عمل نکردن مکانیسم‌های فرهنگی موجود، تمنای شدیدی برای حرف زدن و شنیده شدن دارند.»

3) در این بخش همچنین از واژه سبک زندگی استفاده و بیان شده است که کافه می‌تواند ایجاد سبک زندگی می‌کند، اما به درستی مشخص نیست که مراد از واژه سبک زندگی در این بخش چه بوده است. آیا کافه‌ها باعث تغییر سبک زندگی می‌شوند؟ یا اینکه باعث ایجاد پدیده «سبک زندگی» می‌شوند؟

رحیم محمدی، جامعه‌شناس در تاریخ 14 مهر 98 در میزگرد تخصصی ایکنا اظهار می‌کند: «در کلانشهر با پدیده «سبک زندگی» مواجهیم به این معنا که در گذشته، طبقات پایین، متوسط و بالای شهر ظواهر و مدل زندگی بسیار متفاوتی از هم داشتند اما پدیده سبک زندگی در کلانشهر، همه طبقات را یکسان می‌کند. در کلانشهر حداکثر با دو، سه نوع شیوه یا سبک زندگی مواجه می‌شویم که این سبک زندگی‌ها می‌توانند با یکدیگر رقابت هم داشته باشند و می‌توانند با یکدیگر تضاد هم پیدا کنند. برای مثال امروز پوششی را که در شمال شهر تهران مشاهده می‌کنید، در جنوب، غرب و شرق تهران هم می‌بینید، یعنی در مناطق ثروتمند و فقیرنشین تقریباً ضوابط پوشش یکسان است، موسیقی‌هایی که بچه‌ها گوش می‌دهند یکسان است. فیلم‌هایی که می‌بینند یکسان است، آرزوهایی که آدم‌ها دارند تقریباً مشابه هم است، مجموع این‌ها پدیده‌ای را می‌سازد که به آن سبک زندگی می‌گوییم، سبک زندگی به نوعی جایگزین زیست طبقاتی است، به این دلیل است که می‌بینیم کافه و کافه‌نشینی تقریباً در همه جای شهر مخاطب دارد.»

رد نشود/// دو دهه غفلت، چهار دقیقه گزارش

اپیزود دوم

خبرنگار صداوسیما در بخش بعدی گزارش خود در حالی که تصاویری از حضور خانم‌ها در کافه و تصاویری از گفت‌وگوهای دونفره یک خانم و آقا پخش می‌شود، می‌گوید: اینجا یکی از صدها کافه شهر تهران است اوقاتی که گاهی با دورهمی و جشن تولد و گپ‌های دونفره سپری می‌شود. و گاه واقعیت‌هایی در آن رخ می‌دهد که برای هر فردی می‌‌تواند تلخ و تکان‌دهنده باشد. مشتریانی که بدون هیچ نگرانی خزیده در کنج کافه در نوری کم به استعمال دخانیات مشغول‌اند. طبق پژوهش‌ها افرادی که در ایران به کافه‌ها می‌روند در محدوده سنی 13 تا 35 سال هستند.

رد نشود/// دو دهه غفلت، چهار دقیقه گزارش

 

رد نشود/// دو دهه غفلت، چهار دقیقه گزارش

این مونولوگ خبرنگار صداوسیما با تصاویری همراه است؛ یکی از تصاویر دختر جوانی را نشان می‌دهد که کشف حجاب کرده است و به مخاطب القا می‌کند که در کافه‌ها کشف حجاب اتفاق می‌افتد:

رد نشود/// دو دهه غفلت، چهار دقیقه گزارش

تصویر دیگر که در شبکه‌های اجتماعی، نظرات انتقادی را برانگیخت، مربوط به استعمال دخانیات از سوی یک نوجوان است و اینگونه القا می‌کند که نوجوانان در کافه‌ها، دور از چشمان بزرگ‌ترها و والدین، سیگار می‌کشند. مشخص نیست در تصویری که گزارش 20:30 منتشر کرد، تا چه حد حریم شخصی آن نوجوان رعایت شده و آیا اساساً از او برای چنین انتشاری اجازه گرفته شده است یا خیر؟ لذا در بازنشر این نما، تصویر نوجوان را حذف کرده‌ایم:

رد نشود/// دو دهه غفلت، چهار دقیقه گزارش

درباره محتوا و تصاویری که در این اپیزود پخش شد، می‌توان دست کم به دو نکته اشاره کرد:

1) القای این انگاره که در کافه‌ها لزوماً بدحجابی و بی‌حجابی رخ می‌دهد، غیرواقع‌بینانه است. چرا که بدحجابی در هر بخش دیگری از جامعه قابل مشاهده است و اگر چنین حرکتی در کافه روی دهد، اتفاقی منحصر به کافه و محصولی از کافه‌نشینی نیست.

2) همچنین القای این انگاره که کافه‌ها نوجوانان را به استعمال دخانیات سوق می‌دهند نیز منطقی به نظر نمی‌رسد. نیک می‌دانیم که استعمال دخانیات برای بدن ضرر دارد و طبق قانون نیز استعمال سیگار در محیط بسته مثل کافه‌ها ممنوع است. اینکه بسیاری از کافه‌ها قانون را رعایت نمی‌کنند و در محیط بسته آن‌ها استعمال سیگار انجام می‌پذیرد، بحثی جدی است که نظارت نهادهای نظارتی مربوط را می‌طلبد.

مهدی کیانی، کافه‌دار در گفت‌وگوی خود با ایکنا در این باره می‌گوید: مصرف دخانیات یک آسیب اجتماعی جدی در جامعه ماست و کل ارکان جامعه از جمله خانواده را پریشان کرده؛ حال باید از این افرادی که شما نام بردید سؤال کنیم مگر کافه‌ها سیگار می‌فروشند؟ یا به مردم توصیه می‌کنند که سیگار بکشید؟ کسی که می‌خواهد سیگار بکشد، آن را بیرون از کافه تهیه می‌کند و نه فقط در کافه، بلکه همه جا سیگار می‌کشد، چرا در جای دیگر به او حساس نمی‌شوند؟ ببینید بگذارید کمی صریح‌تر صحبت کنیم، امروز یکی از جدی‌ترین مسائل استعمال مواد مخدر است که جای نگرانی دارد و متأسفانه آمار آن هم بین دانش‌آموزان بالا رفته است، آیا دانش‌آموزانی که گل، حشیش و مواد روان‌گردان مصرف می‌کنند، به کافه‌ها رفت وآمد دارند؟ قطعاً خیر، دانش‌آموزان به کافه نمی‌آیند، بلکه در مدرسه و پارک و خیابان به این آسیب دچار شده‌اند.

محمدرضا کلاهی، جامعه‌شناس نیز در تاریخ 7 مهر 98 در گفت‌وگوی خود با ایکنا درباره استعمال دخانیات می‌گوید: از جایی به بعد انسان‌ها به این نتیجه رسیدند که سیگار ضرر دارد و نباید در فضای بسته سیگار کشید. لذا استعمال آن در فضای بسته در اروپا ممنوع شد و از آنجا به اینجا هم سرایت کرد، الان در ایران هم چند سال است سیگار کشیدن در فضای بسته ممنوع شده. بعضی کشورها حتی در فضای عمومی هم ممنوع کرده‌اند و یک جاهایی تعبیه کرده‌اند که آنجا فقط امکان سیگار کشیدن وجود دارد. لذا در کافه‌های اروپایی، سیگار کشیدن ممنوع است، مگر در پیاده‌رو. اکثر کافه‌ها در اروپا یک بخشی در پیاده‌رو دارند که آنجا آزاد است، اما در فضای سربسته به شدت برخورد می‌شود. در ایران چنین فضایی برای کافه‌ها در پیاده‌رو وجود ندارد، همه چیز محدود به فضای مسقف کافه است که آن هم افراد از زیرش در می‌روند و متأسفانه قانون را رعایت نمی‌کنند. این که افراد نمی‌توانند قانون را پیاده کنند و نظارت نمی‌شود، ربطی به ماهیت کافه ندارد. استعمال دخانیات ممکن است در هر جای دیگر هم اتفاق بیفتد. ممکن است در قهوه‌خانه هم رخ دهد. در قهوه‌خانه که قلیان هم وجود دارد و ضرر بیشتری از سیگار دارد. چرا کسی درباره قهوه‌خانه نگرانی ندارد؟

رد نشود/// دو دهه غفلت، چهار دقیقه گزارش

3) این گزاره که: طبق پژوهش‌ها افرادی که در ایران به کافه‌ها می‌روند در محدوده سنی 13 تا 35 سال هستند محل توقف و تأمل است. به راستی کدام پژوهش و در چه مقیاسی این نتیجه را به دست داده است؟ و اگر پژوهشی مستند در این زمینه وجود دارد، چرا در گزارش رسمی صداوسیما به آن اشاره نمی‌شود؟ ادعای خبرنگار صداوسیما در حالی مطرح شد که یکی از معضلات فعلی ارزیابی کارکرد کافه‌ها، فقدان پژوهش‌های علمی درباره این فضای اجتماعی است.

مهدی کاموس، پژوهشگر دین و جامعه در گفت‌وگوی خود با ایکنا می‌گوید: «در زمینه کافه‌ها، پژوهش‌های متراکم، انبوه داده‌ها و امکان آینده نگری و آینده‌نگاری نداریم. در همین اندک پژوهش‌ها که عموماً کیفی‌اند و ادعای مشاهده‌گری، مردم‌نگاری و روایت پژوهی دارند؛ انگار خیلی از واقعیت‌ها در ذهن پژوهشگر از قبل شکل گرفته است و او تلاش می‌کند مصادیق نظریه‌های غربی را در کافه‌های تهران پیدا کند... هنوز پژوهشی انجام یا منتشر نشده است که یک مردم‌نگاری دقیق یا روایت‌پژوهی معتبر درباره کافه‌ها باشد یا پژوهشگری ندیدم که لایف‌استوری یا داستان زندگی کافه‌های تهران را براساس چند سال کافه‌نشینی بنویسد.

اپیزود سوم

در بخش دیگری از گزارش 20:30 خبرنگار از جوانی که مشخص نیست از چه جایگاهی مورد پرسش قرار می‌گیرد، می‌پرسد: تعداد کافه‌ها روزبه روز زیاد می‌شود، فکر می‌کنید چرا؟ شخص مورد سؤال در پاسخ، با خنده می‌گوید: جوان‌ها به عنوان تفریح بهش نگاه می‌کنند و این کار از نظر افرادی که سرمایه‌دار هستند، کار جذابی است.

رد نشود/// دو دهه غفلت، چهار دقیقه گزارش

درباره این بخش از گزارش 20:30 دست کم دو نکته قابل ذکر است:

1) پرسش از علت افزایش تعداد کافه‌ها، پرسشی مهم است که پاسخ آن می‌تواند مسئله‌های اجتماعی دیگری را هم تبیین کند؛ سؤالی که جامعه‌شناسان باید بدان پاسخ گویند.

مهدی کاموس، پژوهشگر دین و جامعه معتقد است: «اگر تک‌بعدی نگاه کنیم، دچار اشتباه محاسباتی می‌شویم. آن وقت باید بگوییم که در کنار رشد کافه‌ها، رشد مساجد و هیئت‌ها را هم دیده‌ایم. رشد مداحی‌ها و توسعه آئین‌های عزاداری و دهه‌های عزاداری‌ را هم شاهدیم، یعنی تعادل و توازنی وجود دارد. اینکه فکر کنیم دهه‌های عزاداری را توسعه دهیم و در موازات آن چیزهای دیگر هم توسعه پیدا نکنند، در اشتباهیم! جامعه اندام‌وار است»

رد نشود/// دو دهه غفلت، چهار دقیقه گزارش

رحیم محمدی، جامعه‌شناس در این باره می‌گوید: در زیست کلانشهری با آن مواجه هستیم خلق فضاهای جدید است. کلانشهر به همان میزان که مدل جدیدی از نوع زندگی و مناسبات را باز می‌کند، گروه‌های اجتماعی مناسب خود و مکان‌های جدیدی را نیز به تدریج می‌سازد، یکی از جاهایی که کلانشهر ساخته، کافه‌هاست. کافه، مکانی متناظر با زیست کلانشهری و کافه‌نشینی، محصول مناسبات کلانشهری است. اگر دقت کرده باشید مدتی است که تورهای یکی دو روزه طبیعت‌گردی‌ بسیار رایج شده است، این هم مناسباتی جدید و حاصل از زیست کلانشهری است که می‌خواهد نقصان مناسبات و فقدان روابط اجتماعی و عاطفی گذشته را جبران کند، یکی از جاهای دیگری که کلانشهر با تمام هیبت به آنجا مهاجرت کرده و می‌کوشد آنجا مناسبات جدیدی را بازسازی کند، شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی است. شما دیدید که چند روز پیش خواننده‌ای حدود ۱۶ میلیون کامنت و لایک جمع کرد، همه تعجب کردند و نگران شدند که این افراد جایگزین مرجعیت‌های اجتماعی قبلی شوند، این‌ها را باید بیشتر به مثابه گشوده‌ شدن فضاهای اجتماعی جدید برای جبران خلأ ارتباطی و مناسبات اجتماعی ببینیم.

سیدجواد میری، جامعه‌شناس نیز در گفت‌وگوی خود با ایکنا در این باره می‌گوید: در ایران، مکانیزم‌های زیادی در اختیار اشکال مختلف قدرت وجود دارد که می‌تواند فضا را برای انسان ایرانی محدود کند. رابطه انسان ایرانی با خیابان را ببینید؛ همه ما در خیابان قدم می‌زنیم اما نمی‌توانیم در آن جمع شویم. چون فضا تحدید شده است و تنها زمانی می‌تواند در اختیار شهروندان قرار گیرد که قدرت آن را تأیید کند. در شرایطی که کلانشهرها در حال رشد هستند، تحدید فضا باعث می‌شود اقبال بیشتری به کافه‌ها شود. کافه‌ها که فضایی مینیاتوری در اختیار شهروندان قرار می‌دهند، سنگرهای کوچکی هستند که آرام آرام بخش‌هایی از فضای اجتماعیِ تحدید شده را به شهروندان بازمی‌گرداند. 

رد نشود/// دو دهه غفلت، چهار دقیقه گزارش

2) فرد مورد سؤال در پاسخ به خبرنگار صداوسیما می‌گوید: این کار(کافه‌نشینی) از نظر افرادی که سرمایه‌دار هستند، کار جذابی است. استفاده از لفظ سرمایه‌دار در این گزارش، اینگونه به مخاطب القا می‌کند که کافه و کافه‌نشینی، تفریحی سرمایه‌دارانه و مختص قشر مرفه جامعه است. دیدگاهی که شواهد کیفی در جامعه خلاف آن را نشان می‌دهد. در بسیاری از مناطق متوسط و حتی نسبتاً ضعیف شهری نیز کافی‌شاپ دایر شده است. بر اساس گزارش میدانی ایکنا که در تاریخ دوم تیرماه 98 منتشر شد، بیش از 160 کافه مجوزدار در محدوده مرکز شهر تهران که از نظر طبقاتی، اقشار متوسط و ضعیف شهر در آن ساکن هستند و بیشتر، دانشجویان به آن حوالی رفت‌وآمد دارند، دایر شده است. نکته مهم درباره خاستگاه کافه‌نشینی است که بر خلاف تصور رایج، از نظام سرمایه‌داری غربی پدید نیامده است. بلکه خواستگاهی شرقی دارد.

مهدی کاموس، پژوهشگر دین و جامعه می‌گوید: شواهد تاریخی نشان می‌دهد که کافه‌ها از شرق به غرب رفته‌اند، سیر کشف و گسترش قهوه در دنیا، سیر قابل تأملی است؛ کشف قهوه از اتیوپی شروع می‌شود، در یمن کشت و تولید می‌شود، به سمت قاهره، سوریه و بعد عثمانی‌ها می‌رود و بعدها در سال ۱۶۵۰ میلادی در بریتانیا قهوه مطرح می‌شود و قهوه‌خانه‌ها متأثر از عرب‌ها، عثمانی‌ها و ایرانی‌ها شکل می‌گیرند ولی به محلی برای فعالیت‌های انقلابی نیز تبدیل می‌شوند. بعد از آن بلوغ قهوه خانه‌ها را با نام «کافه» در فرانسه به ویژه پاریس می‌بینیم که قهوه خانه، فضای عمومی برای گفت وگوهای سیاسی، انقلابی و فعالیت‌های فرهنگی می‌شود. در سفرنامه «شاردن» هم آمده که در زمان صفویه در میدان نقش جهان اصفهان فضایی عمومی برای استراحت و تفریح بوده که در آن قهوه می‌خوردند. البته قهوه‌خانه ابتدا در قزوین، سپس در اصفهان و تبریز ساخته می‌شود، بعد در دوران قاجار به جای قهوه، چای وارد می‌شود و چایخانه‌ها شکل می‌گیرند و یک انقطاعی حاصل می‌شود و چنین شد که قهوه‌خوری در ایران از مُد افتاد.

اپیزود چهارم

در بخش دیگری از گزارش چهار دقیقه و 20 ثانیه‌ای صداوسیما، یک روانشناس به خبرنگار صداوسیما می‌گوید: ما باید ببینیم این کافه‌گردی و پاساژگردی و خیابان‌گردی و وب‌گردی و ول‌گردی در خیابان و هر گردیِ دیگر، به سلامت جسم، فکر و روان کمک می‌کند یا خیر؟ ما 37 سازمان فرهنگی داریم، به رسمیت نشناخته ایم فضای سرگرمی و تفریح را، وقتی این اتفاق نمی‌افتد سلیقه گروه همسالان در مدرسه تعیین‌کننده می‌شود روابط پنهان زیر آسمان شهر، تعیین‌کننده وقت آزاد می‌شود، دانش‌آموزی دیده‌ام که از ساعت 4 بعد از ظهر تا 2 نصف شب در کافه بوده است، خیلی از جنبه‌ها پنهان است، گاهی اوقات قرارها و مدارهایی در کافه‌ها گذاشته می‌شود. در کافه یک ظاهر وجود دارد یک باطن، باطن رد و بدل شدن مواد مخدر و هزار منکر دیگر است.

رد نشود/// دو دهه غفلت، چهار دقیقه گزارش

درباره این بخش از گزارش صداوسیما، دست کم شش پرسش جدی مطرح است:

1) روانشناس محترم که وظیفه واکاوی ابعاد روانی انسان را به عهده دارد، بر اساس کدام داده تجربی و پژوهش درباره مسائل مربوط به جامعه مورد پرسش قرار گرفته و پاسخ گفته است؟

2) دو واژه «کافه‌گردی» و «وب‌گردی» که از بدیهیات زندگی امروز بشر هستند، در کلام روانشناس محترم، با «ول‌گردی» هم‌تراز بیان شده‌اند، آیا به راستی کافه‌گردی و وب‌گردی با ول‌گردی هم‌تراز است؟

3) روانشناس محترم اظهار می‌کند: دانش‌آموزی دیده‌ام که از ساعت 4 بعد از ظهر تا 2 نصف شب در کافه بوده است، به راستی چند کافه در تهران تا ساعت 2 شب به روی مخاطبان گشوده هستند؟ بازبودن کافه‌ها تا چنین ساعتی از مطالبات بخشی از مردم است که آن را در قالب زیست شبانه پیگیری می‌کنند اما تاکنون اجرایی نشده است.

4) اگر خانواده‌ای به فرزند خود اجازه دهد که تا ساعت 2 نیمه شب بیرون از منزل باشد، آیا باید کافه را تخطئه کرد؟ یعنی اگر دانش‌آموز تا ساعت 2 نیمه شب به پارک یا خیابان برود، باید پارک و خیابان را تخطئه کنیم یا دانش‌آموزی که چنین سبک زندگی‌ای را برگزیده است؟

5) روانشناس محترم اظهار می‌کند: گاهی اوقات قرارها و مدارهایی در کافه‌ها گذاشته می‌شود، این گزاره قرار و مدار برای انجام کارهای خلاف را به ذهن متبادر می‌کند، آیا به راستی بستر دیگری جز کافه برای قرار و مدارگذاشتن وجود ندارد؟ آیا نمی‌توان در فضای مجازی، پارک، استخر، دانشگاه، مدرسه، مسجد و ... قرار و مدار گذاشت؟

6) روانشناس در پایان سخنان خود می‌گوید: در کافه یک ظاهر وجود دارد یک باطن، باطن رد و بدل شدن مواد مخدر و هزار منکر دیگر است. سؤال جدی اینجاست که این فرد، باطن کافه را از کجا دیده و چگونه به رد و بدل مواد مخدر در آن پی برده است؟ کسانی که بخواهند به عمل شنیع رد و بدل مواد مخدر دست بزنند، آیا جای بهتری از کافه که سرتاسر آن با دوربین مداربسته کنترل می‌شود، سراغ ندارند؟

مهدی کاموس، پژوهشگر دین و جامعه معتقد است: «در قهوه‌خانه‌های سنتی احتمال ناهنجاری‌هایی مثل نزاع و درگیری، استعمال مواد مخدر، سوء استفاده مالی و کلاهبرداری، اتلاف وقت و ... دیده می‌شود اما ما الان داده‌های دقیقی درباره کافه‌نشینی، کافه‌روها و کافه‌ها در کشور نداریم و به سادگی نمی‌توانیم بگوییم چه آسیب‌هایی در کافه ممکن است پدید آید.»

اپیزود پنجم

در اپیزود پایانی گزارش صداوسیما، خبرنگار در مونولوگی می‌گوید: از نگاه پژوهشگران آن بخش از گرایش به فضای کافه‌ها که روابط و اتفاقات ناخوشایند را دامن می‌زند، فارغ از بحث نظارتی معلول برنامه‌ریزی‌هایی است که باید طی سال‌ها توسط نهادها و بودجه‌بگیران فرهنگی انجام می‌شده اما انجام نشده است...شاید تا آن زمان که اهمیت اوقات فراغت جوانان برای مسئولان و خانواده‌ها به چشم بیاید، باید با چشمانمان شاهد اتفاقاتی باشیم که در بسیاری موارد نه نشانی از زندگی اصیلمان را دارد نه آینده روشنی را نشانمان می‌دهد. انگار که همه چیزها با این پُک‌ها می‌تواند دود شود و به هوا برود.

درباره این بخش، ذکر سه نکته ضرورت دارد:

1) اشاره به نهادها و بودجه‌بگیران فرهنگی که باید برای فضاهای عمومی همچون کافه راهبرد فرهنگی و حمایتی تعیین می‌کردند، اشاره‌ای واقع‌بینانه و نکته‌ای منطقی است.

رضا علیزاده، جامعه‌شناس در تاریخ 30 شهریورماه در گفت‌وگو با ایکنا در این زمینه می‌گوید: «یکی از راهبردهای فرهنگی که می‌تواند مفید باشد این است که برای کافه‌هایی که فعالیت‎های فرهنگی و اجتماعی مثل کتابخوانی، شعرخوانی، اشتغال‌زایی و... انجام می‌دهند، امتیازاتی در نظر گرفته شود و مورد حمایت اتحادیه، وزارت ارشاد و مجموعه‌های فرهنگی کشور قرار گیرند.»

رد نشود/// دو دهه غفلت، چهار دقیقه گزارش

2) خبرنگار صداوسیما در این بخش به اهمیت ضرورت برنامه‌ریزی خانواده‌ها برای اوقات فراغت جوانان اشاره می‌کند که این امر نیز موضوعی مهم و واقع‌بینانه است.

رضا علیزاده، جامعه‌شناس معتقد است: یکی از اصلی‌ترین کارکردهای کافه، همان حوزه عمومی است که «هابرماس» مطرح می‌کرد. فضاهای عمومی، فضاهایی حدفاصل حکومت و مردم هستند، مردم می‌نشینند و با هم صحبت می‌کنند، صحبت و گفت‌وگو نیاز جوامع امروز بشری است و فضای عمومی باید این نیاز را اقناع کند. فضای عمومی در کشور ما خیلی ضعیف است، لذا کافه بخشی از وظایف حوزه عمومی‌ای را که وجود ندارد، به دوش می‌کشد. کارکرد دیگر کافه، تفریح و پرکردن اوقات فراغت است. کافه‌ها خلأ فضاهای تفریحی در کشور ما را پر می‌کنند. مثلاً جوانان اگر بخواهند جشن تولد بگیرند، آنجا برگزار می‌کنند. فضای خانه برای بعضی جوان‌ها دیگر جذابیت ندارد، لذا ترجیح می‌دهند اوقات فراغت و استراحت خود را در کافه بگذرانند

3) خبرنگار صداوسیما در این بخش از مونولوگ خود به زندگی اصیل نیز اشاره می‌کند که این دغدغه نیز واقع‌بینانه و سازنده است، اما به راستی شاخصه‌های زندگی اصیل مبتنی بر فرهنگ ایرانی و اسلامی چیست؟ آیا حذف یا تحدید کافه‌ها زندگی اصیل را به ما بازمی‌گرداند؟

امان‌الله قرایی مقدم، جامعه‌شناس در تاریخ 16 تیرماه 98 گفت‌وگوی خود با ایکنا می‌گوید: حذف برنامه‌های پرمحتوا از صداوسیما نتیجه‌اش می‌شود سرگرم شدن به ماهواره، دست کم گرفتن درس تاریخ و ادبیات نتیجه‌اش می‌شود قهرمان‌شدن شخصیت‌های غربی، بی‌توجهی به فرهنگ ملی و اسلامی در مدارس و دانشگاه‌ها نتیجه‌اش می‌شود کافه‌نشینی و زیست شبانه، نتیجه حذف موسیقی ایرانی می‌شود تتلو... همه این‌ها بخاطر این است که جوان ایرانی را ایرانی بار نیاوردیم.

رد نشود/// دو دهه غفلت، چهار دقیقه گزارش

در جمع‌بندی این مقال از سخن خبرنگار صداوسیما استفاده می‌کنیم که می‌گوید: برنامه‌ریزی‌هایی باید طی سال‌ها توسط نهادها و بودجه‌بگیران فرهنگی انجام می‌شده اما انجام نشده است...، یکی از همین نهادها و بودجه‌بگیران فرهنگی صداوسیماست.

آیا به راستی صداوسیما می‌خواهد دو دهه غفلت خود از پرداخت به فضاهای عمومی را با گزارشی چهاردقیقه‌ای جبران کند؟ سؤالی که پاسخ آن را به مسئولان صداوسیما و خوانندگان این گزارش واگذار می‌کنیم.

در پایان برخی از نظرات کاربران شبکه‌های اجتماعی را که قابلیت انتشار دارند، از نظر می‌گذرانیم.

رد نشود/// دو دهه غفلت، چهار دقیقه گزارش

 

 

رد نشود/// دو دهه غفلت، چهار دقیقه گزارش

 

رد نشود/// دو دهه غفلت، چهار دقیقه گزارش

 

رد نشود/// دو دهه غفلت، چهار دقیقه گزارش

 

به قلم مجتبی اصغری 

انتهای پیام
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
سرمدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۸/۰۷/۱۷ - ۱۹:۴۰
0
0
احسنت. بسیار نقد بجایی بود
امیروهاب
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۸/۰۷/۱۷ - ۲۱:۲۰
0
0
گزارش عالی و پرقدرتی بود. خداقوت
mimrouzbahan
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۸/۰۷/۱۸ - ۰۹:۴۳
0
0
یه نوشتار منسجم، دقیق و بی‌هیچ پیرایه و حرف اضافه‌ای
عالی عالی عالی
رنجور
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۸/۰۷/۲۰ - ۰۸:۰۹
0
0
موجب تاسفه که صداوسیما به جای نقد عالمانه و پرداخت حرفه ای به مسائیل همش میخواد با گزارشهای کوتاه و جانب دارانه چیزی رو از سرش وا کنه
captcha