قرآن بخشنامه‌ای که نباید منظوم نوشت/ غیرمفسران به ترجمه قرآن ورود نکنند
کد خبر: 3849267
تعداد نظرات: ۵ نظر
تاریخ انتشار : ۲۲ مهر ۱۳۹۸ - ۰۹:۳۲
میزگرد بررسی ترجمه‌های قرآن/۲

قرآن بخشنامه‌ای که نباید منظوم نوشت/ غیرمفسران به ترجمه قرآن ورود نکنند

گروه ادب ــ یک مترجم قرآن گفت: اگر هدف ما این است که قرآن را بین مردم ببریم، باید ترجمه‌ آن هم آسان و هم قابل قبول باشد. منظوم کردن ترجمه قرآن ما را از هدف دور می‌کند. قرآن مانند یک بخشنامه است و از این رو بخشنامه را منظوم نمی‌نویسند.

قرآن بخشنامه‌ای است که نباید منظوم نوشت/ غیرمفسران به ترجمه قرآن ورود نکنندبه گزارش خبرنگار ایکنا؛ در مشروح میزگرد بررسی ترجمه‌های قرآن که هفته پیش بخش نخست آن منتشر شد به سیر ترجمه‌های قرآن به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی پرداختیم. در بخش دوم نقش تحولات زبانی و ادبی در ترجمه‌های قرآن و آینده این ترجمه‌ها را مورد بررسی قرار داده‌ایم. در این میزگرد حجج اسلام محمدعلی کوشا، محمدرضا صفوی و ابوالفضل بهرام‌پور، از مترجمان و منتقدان ترجمه قرآن، حضور داشتند و به سؤالات ما در این زمینه پاسخ دادند. مشروح این میزگرد در ادامه از نظر مخاطبان می‌گذرد؛

ایکنا ــ در سال‌های اخیر ترجمه‌ها به لحاظ ادبی و زبانی متفاوت شده‌اند، مانند آنچه در ترجمه «خواندنی قرآن» شاهد آن هستیم و مترجم نیز مدعی است که به زبان روز به ویژه برای جوانان ترجمه کرده است، تا ارتباط بیشتر و بهتری با قرآن داشته باشند، آیا این ترجمه را ناشی از همان تغییر و تحول زبانی می‌دانید؟
 
صفوی: در این نوع ترجمه دو مشکل اساسی دارد. یکی اینکه بسیار عامیانه و کوچه‌بازاری است و به نظر می‌رسد قدری به ساحت قرآن اهانت شده است. سهل و آسان نوشتن با کوچه بازاری نوشتن متفاوت است. برخی اصطلاحات در این ترجمه به کار رفته، که معنای بدی در بین مردم دارد؛ بنابراین می‌توان سهل و آسان و در عین حال متین نوشت. بنابراین این ترجمه در راستای تحول زبانی نیست. ترجمه دیگری مانند ترجمه غلامعلی حدادعادل بسیار روان است، بدون اینکه کوچه‌بازاری باشد و کسی هم با فهم آن مشکلی ندارد و یا در ترجمه‌های دیگر مانند ترجمه استاد بهرام‌پور نیز همینطور است. مشکل دیگر اینکه مترجم برای کوچه بازاری شدن ترجمه و آسان فهم بودن، متأسفانه دقائق قرآنی را فدا کرده است و اشکالات فراوانی غیر از مشکل بیانی، از نظر محتوایی دارد. البته در نیت مثبت مترجم شکی نیست، اما بسیاری از دقائق و محتوای قرآن را فدای آسان فهم کردن کرده است و این ترجمه حداقل هدایت‌آفرین نیست.
قرآن بخشنامه‌ای است که نباید منظوم نوشت/ غیرمفسران به ترجمه قرآن ورود نکنند
 
بهرام‌پور: اینکه در این ترجمه دقائق قرآنی فدا شده است، یک سخن قرص و محکم و قاعده‌مدار است و باید تمام این ترجمه از نو، ویراستاری شود. یک قاعده درباره ترجمه قرآن وجود دارد و آن اینکه؛ غالباً پایان آیات در قرآن مشعر (دلالت) بر علیت است، به این صورت که در این ترجمه مترجم در ذیل آیه «أُولَٰئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَىٰ فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَمَا کَانُوا مُهْتَدِینَ» آورده است؛ «تجارتشان سود نکرد، لذا خداوند دست آن‌ها را نمی‌گیرد». این مترجم متوجه نشده که «وَمَا کَانُوا مُهْتَدِینَ» مشعر بر علیت است و منظور این است که «آن‌ها اهل هدایت‌پذیری نبودند» و برخی عبارات نیز کوچه بازاری است که این نوع ترجمه صحیح نیست و گویا قرار شده این ترجمه به زبان‌های دیگری ترجمه شود و این امر اشتباه است، زیرا در ابتدا اهل فن هر زبانی به ترجمه‌ها مراجعه می‌کنند و مطمئناً به این امر انتقاد خواهند داشت.
 
 
ایکنا ــ با توجه به اینکه بسیاری از ترجمه‌ها در سال‌های اخیر علمی‌تر شده‌اند و مترجمان از حالت ذوقی و احساسی که وارد عرصه ترجمه می‌شدند تا دین خود را در این عرصه ادا کنند، در سال‌های اخیر اغلب عالمانه‌تر وارد این کار شده‌اند و براساس اطلاعی که از ترجمه شما و برخی از مترجمان دیگر دارم، ترجمه خود را قبل از چاپ به ویراستارانی حرفه‌ای ارائه می‌کنید تا اشکالاتی که قرار است به چشم مخاطب بیاید، برطرف شود و شاید همین حساسیت‌ها باعث شده نقد اهمیت ویژه‌ای پیدا کند، به نظرتان در حال حاضر روند جریان نقد چگونه است و نقدها چقدر علمی‌تر است.
 
قرآن بخشنامه‌ای است که نباید منظوم نوشت/ غیرمفسران به ترجمه قرآن ورود نکنند
 
کوشا: کلمه نقد اعم از انتقاد به متن و بیان نقاط قوت و ضعف آن است. اما می‌خواهم درباره خودم بگویم که چرا وارد فاز ارائه ترجمه‌ای از قرآن کریم شدم و این چیزی نبود مگر مطالعه دامنه‌دار در ترجمه و تفسیر و احساس کردم که در ترجمه‌های موجود، کاستی‌هایی وجود دارد و من که درصدد ارائه ترجمه برآمده‌ام حداقل نیتم این بوده که کاستی‌های گذشته در ترجمه من نباشد و به نظرم اگر کسی وارد عرصه ترجمه قرآن می‌شود اگر قرار است همان ترجمه‌های سابق باشد، نباید این کار را انجام دهد و یا اگر می‌خواهد ترجمه با نثری زیباتر و مطابق با نثر معیار روز ارائه دهد که سست هم نباشد و یا اگر غفلتی از سوی مترجمان دیگر بوده، این مترجم این نقاط را بیان و روشن‌تر کند.
 
یکی از مواردی که من در ترجمه‌ام مورد توجه قرار داده‌ام، قاعده تضمین است که در تفسیر المیزان هم آمده و مربوط به آیه ۷۷ سوره انبیا «وَنَصَرْنَاهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا» است. در این آیه فعل «وَنَصَرْنَاهُ» در واقع به معنی انجینا، تضمین شده است، زیرا کلمه انجینا باید با «مِن» می‌آمد و نصرنا نباید با «مِن» می‌آمد، حال معلوم می‌شود که کلمه انجینا در نصرنا هم هست و معنی آن به این صورت می‌شود؛ {و او را از گزند قومی که آیات ما را تکذیب کردند نجات داده} و یاری کردیم؛ بنابراین این مورد در تفسیر المیزان مورد توجه علامه طباطبایی (ره) نیز قرار گرفته، اما پیش از علامه، صاحب التحریر و التنویر به آن توجه کرده است، به طوری که کمتر جایی است که صاحب این اثر به تضمین توجه نکرده باشد، مگر مورد اختلافی باشد. من سعی کردم به نکاتی که در ترجمه‌ها مورد غفلت قرار گرفته، توجه کنم؛ از این رو در پانوشت‌های توضیحی تقریباً یک سوم صفحه پانوشت برای یک صفحه آورده‌ام که مرتبط با ترجمه است، اما من پانوشت‌هایی را در ترجمه‌هایی مثل ترجمه بهاءالدین خرمشاهی دیده‌ام که چندان با ترجمه مرتبط نیست؛ بنابراین در وادی نقد، مفسران بزرگی مانند علامه، صاحب التحریر و ... که روش‌های گوناگونی دارند، سعی کردم در تفسیر به گونه‌ای نظریات آن‌ها را بگنجانم. یا نکته‌ای که در رابطه با جملات پایانی آیات بیان شد، بسیار حائز اهمیت است.
 
گاهی فهم ترجمه به فهم تفسیر برمی‌گردد و علم به آن امری ضروری است؛ از این رو صاحب الاتقان ۱۵ شرط برای مترجم بیان می‌کند و بهاءالدین خرمشاهی ۶ شرط هم بر آن افزوده است، اما من ۶ شرط را کافی می‌دانم که آشنایی به فن تفسیر، علوم قرآن، آشنایی اجمالی به علم فقه از جمله آن‌هاست. برخی از مترجمانی که حتی آشنا به علم فقه بودند، در ترجمه برخی از آیات الاحکام بی‌دقتی کرده‌اند، از جمله در آیات ۱۱ و ۱۲ سوره مبارکه نسا درباره ارث بی‌دقتی‌هایی شده است. آیت‌الله شیخ محمد یزدی که ترجمه خود را ابتدا به من دادند تا ویراستاری کنم، من هم حدود ۱۷۰ صفحه ویرایش کردم و ادامه کار را به دلایلی نپذیرفتم و آقای صفوی موفق شدند ترجمه وی را ویرایش کنند. من بعضی جاها، اشکالات را با خودکار قرمز مشخص می‌کردم و تصورم این بود که نخواهند پذیرفت، اما یک نامه هفت صفحه‌ای برای من نوشتند و با وجود اینکه نقد بسیار ریزبینانه‌ای داشتم، در نامه تعریف و تمجید فراوانی کرده بودند. 
 
ما در حوزه نقد باید نظر گسترده‌ای داشته باشم، این نقد هم در دایره نثر، هم در دایره مفاهیم و هم پانوشت‌هایی است که یک آیه به آن نیاز دارد و ضروری است؛ که برخی از مترجمان با بهره‌گیری از کروشه و پرانتز ترجمه خود را تکمیل کرده‌اند و برخی دیگر مانند استاد صفوی، هیچ پانوشتی را نیاورده و بدون کروشه و پرانتز در متن ترجمه آورده است که من اسم آن‌ها را ترجمه تفسیری می‌گویم، اما خودش ترجمه مبسوط را می‌پسندد. من ترجمه‌ها را به پنج دسته ترجمه‌های تحت اللفظی، تطبیقی، تفسیری، مضمونی (آزاد) و منظوم تقسیم‌بندی کرده‌ام که اگر نقدی بر یک ترجمه داریم باید در دایره این تقسیم‌بندی‌ها باشد. اگر کسی مبنایش ترجمه تحت‌اللفظی است دیگر نمی‌توانیم ایراد‌هایی که در قالب ترجمه تطبیقی است بر او وارد کنیم، چون مبنایش این نوع ترجمه بوده است. کسانی که ترجمه منظوم دارند، خود مترجم یا مفسر نیستند. صفی علیشاه فرد باسوادی بود و هم ترجمه نثر و هم نظم داشته است که صاحب نظر و ادیب قوی و عارف مسلک بود و ترجمه‌های منظومی که بعد از وی انجام شد همه از ترجمه نثر انجام شده و اغلب براساس ترجمه فولادوند انجام داده‌اند، بنابراین همان ایراد‌هایی که به ترجمه فولادوند وارد است به همین ترجمه‌ها هم وارد است؛ و یا ترجمه دوزدوزانی که من ویراستاری آن را طی ۷ ماه انجام دادم، این مترجم نیز به تفسیر توجهی نداشته است.
اگر هدف ما این است که قرآن را بین مردم ببریم، بنابراین باید ترجمه‌ای که هم آسان و هم قابل قبول است و هم خواص می‌پذیرند و هم عوام می‌فهمند، ارائه دهیم. اگر هدف این است؛ بنابراین منظوم کردن ترجمه قرآن ما را از هدف دور می‌کند من نمی‌دانم این ترجمه‌ها چه اندازه مراجعه دارند، اما اگر کسی دنبال شعر باشد به فن آن توجه می‌کند، اما به هر حال شعر با اندکی مبالغه سرو کار دارد و اگر این گونه نباشد قابل فهم نمی‌شود
 
بهرام‌پور: اگر هدف ما این است که قرآن را بین مردم ببریم، بنابراین باید ترجمه‌ای که هم آسان و هم قابل قبول است و هم خواص می‌پذیرند و هم عوام می‌فهمند، ارائه دهیم. اگر هدف این است؛ بنابراین منظوم کردن ترجمه قرآن ما را از هدف دور می‌کند من نمی‌دانم این ترجمه‌ها چه اندازه مراجعه دارند، اما اگر کسی دنبال شعر باشد به فن آن توجه می‌کند، اما به هر حال شعر با اندکی مبالغه سروکار دارد و اگر این گونه نباشد قابل فهم نمی‌شود. معتقدم که قرآن مانند یک بخشنامه است و از این رو بخشنامه را منظوم نمی‌نویسند؛ بنابراین نقد من فقط به این نوع ترجمه‌هاست.
 
 
ایکنا ــ به نظرتان ما باید به سمت چه ترجمه‌هایی برویم؟
 
بهرام‌پور: اینکه در آینده چه باید بکنیم، من به تازگی ترجمه گفتاری انجام داده‌ام. البته با لطایف الحیلی این کار انجام شده و محتوای شأن نزول و محتوای حدیث مسلم و نه هر حدیثی را در قالب این ترجمه ریخته‌ام. من در گذشته نیز ۶ جزء را به این صورت ترجمه کرده بودم، اما مدتی آن را مسکوت گذاشتم و ترجمه سوره نبأ را اخیراً انجام دادم و آن را در اختیار عوام‌ترین قرار دادم تا ببینم آن‌ها متوجه این ترجمه می‌شوند تا به صورت خودآموز روی این ترجمه کار شود و من آن را امتحان کردم که ۶۰ درصد نتیجه داد و باز هم باید فکری دیگری کرد؛ بنابراین عموم مردم، مکلف به فهم قرآن هستند. این اندازه که ما به فکر به عرصه آوردن یک ترجمه مفهومی هستیم، باید موانع را از میان برداریم تا چنین ترجمه‌ای انجام شود.
 
قرآن بخشنامه‌ای که نباید منظوم نوشت/ غیرمفسران به ترجمه قرآن ورود نکنند
 
ایکنا ــ به نظرتان زمان آن نرسیده که ترجمه برای گروه‌های تخصصی انجام شود؟
 
بهرام‌پور: من جایی دعوت بودم که حدود ۱۰ تن از صاحبنظران قرآنی آموزش و پرورش و جهاد سازندگی نیز حضور داشتند و آن‌ها تأکید داشتند که باید ترجمه‌ای برای دانش‌آموزان بنویسیم و وقتی نظر من را خواستند، با این مسئله مخالفت کردم. زیرا قرآن برای مکلفان است و بیان قرآن نیز همین طور است و غیرمکلفان باید قرآن را به خوبی بخوانند و اگر علاقه‌مند بودند حفظ کنند. همچنین اگر بخواهیم مکلفان را به گروه‌های مختلف تقسیم کرده و برای زنان، جوانان، میانسالان و ... ترجمه قرآن را انجام دهیم، این کار به تحریف می‌انجامد. ما کلاً باید طوری بنویسیم که هر قشری آن را می‌خواند بفهمد.
 
اگر بخواهد تخصصی باشد، ترجمه تفسیری می‌شود. البته من این را هم شنیده‌ام که برخی ترجمه مخاطب‌گرا را بیان می‌کنند. من از شنیدن آن برافروخته می‌شوم، این عناوین چه معنایی دارد؟ آیا باید به اعتبار یک قشر، آیه را یک جور معنا کرد و برای قشر دیگر جور دیگری؟ اما اگر بگویید این ترجمه به میزان فهمش باید باشد، ترجمه برای مکلفین ضروری است؛ بنابراین در ترجمه خواندنی، مترجم اهل تحریف نیست، اما زمینه تحریف را برای دیگران فراهم کرده است و این باب می‌شود که هر کسی وارد عرصه ترجمه شود و هر بلایی دوست داشت بر سر ترجمه بیاورد. به نظرم کسی که مفسر نیست، نباید به عرصه ترجمه قرآن ورود کند، من هنوز هم معنی ژاژخایی را نمی‌دانم آنچه که در ترجمه حدادعادل آمده است؛ و یا کسانی که ترجمه منظوم انجام داده‌اند، مخاطب باید ابتدا شعر را بفهمد و بعد آن را معنی کند. با وجود اینکه زحمات زیادی کشیده‌اند، اما این ترجمه‌ها برای عموم مردم کارکردی ندارد.
قرآن بخشنامه‌ای که نباید منظوم نوشت/ غیرمفسران به ترجمه قرآن ورود نکنند
 
ایکنا ــ استاد این سوال پیش می‌آید که شما چه نقد علمی به ترجمه مترجمانی مانند سیدعلی موسوی گرمارودی، بهاءالدین خرمشاهی، غلامعلی حدادعادل و ... دارید و عنوان می‌کنید چنین افرادی نباید به عرصه ترجمه ورود کنند؟ 
 
بهرامپور: من دعوت شده‌ام که درباره ترجمه صحبت و قضاوت کنم و اگر این کار را درست انجام ندهم، به دردسر معنوی می‌افتم. من این ترجمه‌ها را نخوانده‌ام، اما قاعده کلی را مطرح می‌کنم که کسی که در وادی تفسیر نبوده، نمی‌تواند ترجمه خوبی ارائه دهد؛ بنابراین آن‌ها باید تفسیردان باشند و بدون آن، ترجمه ممکن نیست.
ترجمه قرآن کریم کار دشواری است و خطا‌های آن هم کم نیست؛ از این رو کسانی که نقد ترجمه می‌نویسند، دستیار خوبی برای مترجمان هستند، بنابراین نوشته انسان مانند فرزندش است و بدی‌ها و اشتباهاتش را نمی‌بیند و کسی که از بیرون و خارج از این دایره به ترجمه می‌نگرد می‌تواند به خوبی نقد کند و آن‌ها نقادان هستند و می‌توانند عیب‌های یک اثر را به خوبی ببینند
 
ایکنا ــ نظر شما درباره نقد علمی ترجمه‌ها چیست؟
 
صفوی: ترجمه قرآن کریم کار دشواری است و خطا‌های آن هم کم نیست؛ از این رو کسانی که نقد ترجمه می‌نویسند، دستیار خوبی برای مترجمان هستند، بنابراین نوشته انسان مانند فرزندش است و بدی‌ها و اشتباهاتش را نمی‌بیند و کسی که از بیرون و خارج از این دایره به ترجمه می‌نگرد می‌تواند به خوبی نقد کند و آن‌ها نقادان هستند و می‌توانند عیب‌های یک اثر را به خوبی ببینند. زیرا وقتی ترجمه‌ای را نقد می‌کردم برایم سؤال پیش آمد که این مترجم این آیه چرا این گونه ترجمه کرده است و وقتی به ترجمه خودم مراجعه کردم، دیدم خودم هم همان اشتباه را داشته‌ام. به عنوان مثال ترجمه مرحوم الهی قمشه‌ای اشکالات بسیاری داشت و چرا آن اشکالات کاسته شد، یکی از ادله مهمش این است که نقد‌های خوبی درباره این ترجمه نوشته شد؛ بنابراین در حسن نقد ترجمه‌های قرآن شکی نیست و به نظرم ضرورت نیز دارد.

ایکنا ــ در این نقدها، ناقدان باید چه مواردی را مورد توجه قرار دهند تا نقدشان علمیتر باشد؟

صفوی: در نقد ترجمه‌ها باید یکسری مسائل رعایت شود که یکی از آن‌ها توجه به مبانی ترجمه است و ناقد باید براساس مبانی ترجمه مورد نقد، آن را نقد کند نه مبانی مورد پذیرش خودش. در غیر این صورت این نقد صحیح نخواهد بود. به عنوان مثال در آیه «ایاک نعبد و ایاک نستعین» برخی با حصر «خدایا تو را می‌پرستیم و تو را یاری می‌جوییم و برخی بدون حصر«خدایا فقط تو را می‌پرستیم و فقط تو را یاری می‌جوییم» ترجمه کرده‌اند، که هر دو درست است و یا در آیه «وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى»؛ اگر کسی گفت «قسم به ستاره آنگاه که بالا آید» و یا «قسم به ستاره آنگاه که فرو شود» هر دو درست است، زیرا «هوی» در لغت عرب هم می‌تواند به بالا آمدن و هم به پایین رفتن گفته شود. همچنین اگر مترجمی هر دو معنی را بیاورد باز هم درست است و نمی‌توان به آن اشکال وارد کرد؛ و یا در آیه «لاَ یُضَآرَّ کَاتِبٌ وَلاَ شَهِیدٌ»، «لاَ یُضَآرَّ» احتمال دارد فعل معلوم یا مجهول باشد، بنابراین دو گونه می‌توان ترجمه کرد و قابل قبول است.

یکی از نکات مهم در نقد ترجمه این است که عالمانه باشد، یعنی بیش از مترجم اطلاعاتش قوی باشد، چون می‌خواهد ترجمه را نقد کند. در جایی «وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى» را «قسم به ستاره آنگاه که پنهان شود» ترجمه کرده، که اشتباه است و نشان می‌دهد مترجم «هَوَى» را با کلمه مشابه آن اشتباه گرفته است و این ناشی از کاستی اطلاعات مترجم است و لغت‌ها و وجوه دیگر را در نظر نگرفته است. مسئله دیگر که باید در باب نقد باید به آن توجه کرد این است که در بسیاری از ترجمه‌ها، ایراد‌هایی وجود دارد، اما نمی‌دانم چرا ناقدان به آن توجه نکرده‌اند. یکی از آن‌ها آیه ۵۹ سوره انعام «وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ» است که اغلب مترجمان جز یک مترجم آن را غلط ترجمه کرده‌اند. مواردی که در کروشه و پرانتز آمده هم باید مورد نقد قرار گیرد. زیرا بسیاری از مترجمان هستند که باورها و عقاید خود را در کروشه‌ها قرار می‌دهند و مکاتب گوناگونی در این زمینه وجود دارد که برای اینکه متهم نشوند مطالب خود را در کروشه قرار داده‌اند، برای مثال آتش جهنم را یک جور معنا کرده و در کروشه قرار داده است و وقتی اشکال گرفته می‌شود، می‌گویند که آن را در کروشه قرار داده‌اند، در حالی که مخاطب عام این مسائل را نمی‌داند.

آقای بهرام‌پور گفتند که مترجم باید مفسر باشد، من با آن موافق نیستم، تفسیر وابسته به ترجمه است و ترجمه وابسته به آن نیست. تفسیر و ترجمه دو مقوله جدا از هم هستند، می‌توانیم بگوییم که تفسیر وابسته به ترجمه است و کسی که ترجمه خوبی انجام دهد، می‌تواند تفسیر کند، نه اینکه کسی که مفسر باشد می‌تواند مترجم خوبی باشد و این مسئله را نمی‌پذیرم و به این باور رسیده‌ام و تفسیری که من به آن معتقدم ربطی به ترجمه ندارد و این نیاز به بحث مفصلی دارد. من گمان می‌کنم کسانی که معتقدند باید تفسیر آیه را بدانیم و سپس سراغ ترجمه برویم، آنها نمی‌خواهند ترجمه خالص قرآن بدون اینکه نظرات خود را اعمال کرده باشند، انجام شود. به عنوان مثال آیه «ختم الله علی قلوبهم، خداوند دل آنها را مهر کرده است». زمخشری که اعتزالی است این ترجمه را نمی‌پسندد و مکتب اعتزالی اجازه نمی‌دهد و در تفسیر این آیه گفته؛ «گویی خداوند دل آنها را مهر کرده است». منِ مترجم هم بدون توجه به مشرب اعتزالی او، به این صورت ترجمه می‌کنم. اینها روا نیست که مکتبی را اصل قرار دهد و آیاتی را براساس آن ترجمه کند.

کوشا: در ترجمه قرآن باید به تعریف ترجمه توجه کنیم. در واقع ترجمه برگردان متنی از زبانی به زبان دیگر با حفظ محتوای آن متن است. این تعریف جامع‌‎ترین تعریف از ترجمه است و از این تعریف چند نکته می‌توان استنباط کرد؛ اول اینکه دو عنصر اصلی ادب و هنر در ترجمه باید دخالت کند، منظور از ادب، صرف و نحو، لغت و اشتقاق است، اگر کسی به این چهار موضوع آشنا نباشد، در ترجمه ناقص می‌ماند و موفق نخواهد شد و مراد از عنصر هنر، معانی، بیان و بدیع است که در علوم بلاغی درباره آن بحث شده است. بنابراین اگر ادبیات را با علوم بلاغی و بیان در هم آمیزد و در هر دو تسلط داشته باشد، این ترجمه موفقیت‌آمیز خواهد بود، زیرا بخش مهمی از آیات قرآن مربوط به جنبه‌های هنری و بلاغی است و بی‌توجهی به این هنر از ظرافت و زیبایی ترجمه می‌کاهد. نکته دیگر این است که در نقد ترجمه‌ها به نوع ترجمه و مبانی آن توجه کنیم، زیرا چارچوب نقد هر نوع ترجمه‌ای متفاوت از دیگری است. همچنین قاعده تضمین را که در تفسیر وجود دارد و قاعده احتباک را در ترجمه هم مورد توجه قرار دهیم. 

در ترجمه در هر زمان و مکانی باید نثر معیار زمان را مدنظر قرار دهیم، ممکن است ۵۰ سال آینده نثر به دلیل تطور الفاظ و معانی تغییر یابد که ترجمه هم باید تغییر یابد. نکته دیگر اینکه مترجمان به ناقدان توجه کنند، ولو اینکه شماری از نظریات ناقدان را نپسندند، اما توجه به نقد یکی از ضروریات جامعه ماست و ما در همه موضوعات اعم از اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و به ویژه در ترجمه‌های قرآن نیازمند نقد هستیم و به آن‌ها بها دهیم تا ترجمه‌ها سیر تکاملی خود را بپیمایند.

گزارش از سمیه قربانی

انتهای پیام
مطالب مرتبط
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۸/۰۷/۲۳ - ۰۰:۴۲
0
2
پر از مضامین مکرر است و حرف های کلیشه ای.
و این ترجمه ها قرآن کریم را بر سر زندگی مردم حاضر نکردند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۸/۰۸/۰۳ - ۱۰:۰۹
0
1
از خواندن این نظرات متاسف شدم.
چرا که تصور برخورد انفعالی مردم با قرآن که مد نظر همه این دوستان بود بلائی بوده که در طول ده های و سده های گذشته سر قرآن آورده اند.
ادامه این نگاه قشری از سوی عده ای محدود بر مهجوریت قرآن کریم اضافه خواهد کرد.

اسلام و قرآن را منحصر در حوزه های علمیه آن هم توسط گروهی خاص نکنید. قرآن کریم عظیم تر از آن است که تنها با نگاه بخشنامه ای به آن نگاه شود.

قرآن کریم هدی للناس است.
بصایر للناس است.

همین نگاه باعث شده قرآن تنها در خواندن و حفظ و تجوید گرفتار شده است.
لطفا قرآن و اهداف نزول قرآن را ملاک قرار دهید و نه تخصص خودتان را

با احترام
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۸/۰۸/۰۳ - ۱۰:۱۳
0
2
قرآن بخشنامه نیست،
کتاب هدایت و عمل است
کتاب تدبر و تفکر است.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۸/۰۸/۰۳ - ۱۰:۲۱
0
1
اعم اغلب آیات قرآن کریم تفسیر نمی خواهد.
عمل می خواهد.
پس ترجمه آن را منحصر به مفسران نکنید.

قرآن کریم هدی للناس است و قابل درک و فهم و عمل
شرط فهم قرآن تفسیر نیست.

این مطلب بسیار مهم است.
برداشت های غلط توده مردم از گذشته تا کنون همین بوده که جز آنچه مفسران فهمیده اند در قرآن را ندارد. لذا مردم باید به جای خواندن و عمل به قرآن تفسیر قرآن را بخوانند.

امام خمینی در کتاب آداب الصلاه به شدت با این تفکر مبارزه می کند. ( ص ۱۹۰ تا ۲۱۰ ) ایشان این نفر را باطل و عقیده را فاسد می دانند.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۸/۰۹/۰۹ - ۰۸:۴۶
0
2
فکر کنم این اقایون این ترجمه را اساسا درست مطالعه نکردند. بنده بیشتر اشتغالاتم در حوزه قرآن و تفاسیر است. میزان انطباق این ترجمه با تفاسیر مرجعی همچون المیزان، به مراتب بیشتر از ترجمه آقایان منتقد است. ضمنا به تعبیر خود خدا قرآن را سهیل و روان نازل فرموده چرا باید مغلق و کاملا رسمی ترجمه شود.
مهمتر از همه اینکه وقتی انسان ترجمه خواندنی قرآن را می خواند، ارتباط معانی آیات برایش کاملا روشن می شود بر خلاف ترجمه های دیگر مترجمان.
captcha