در تقویم رسمی کشور، 14 مرداد ماه، روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی نام گرفته است. در این تاریخ دولتهای عضو سازمان همکاریهای اسلامی، با ایمان به پروردگار و توجه به عقیده توحید ناب اسلامی و نیز برای پاسداری از دین، جان، خرد، ناموس، مال و نسل بشر ضمن تأکید بر نقش تمدنی و تاریخی امت اسلامی و به جهت ایفای سهم خود در تلاشهای انسانی مربوط به حقوق بشر و تأکید بر آزادی و حقوق انسانی و با ایمان به اینکه حقوق اساسی و آزادیهای عمومی در اسلام جزئی از دین مسلمانان است، اعلامیه ۲۵ مادهای را به تصویب رساندند.
ایکنا یزد، به همین مناسبت با محمدحسین جعفری، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی و دکترای تخصصی حقوق عمومی، به گفتوگو نشسته است که در ادامه میخوانید:
ایکنا ـ حقوق بشر چگونه تعریف میشود؟
حقوق بشر، مجموعه امتیازات و حقوقی است که یا به موجب شریعت و یا به دلیل قوانین و مقرراتی که ساخته بشریت است، به افراد ساکن یک کشور اعم از اینکه بیگانه یا تبعه باشند، در مقابل دولتها و سایر اشخاص داده میشود تا بتوانند زیست پیشروندهای داشته باشند. در واقع حقوق بشر سلطه و امتیازی است که شریعت و قانون به بشریت میدهد تا بتوانند در یک جامعه و اجتماع زندگی کنند و زیست متکاملی داشته باشند.
به عنوان مثال این امتیازات و حقوق میتواند اعم از حقوق مدنی و سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و یا حقوق فرهنگی باشد. مصادیق آن از آزادی، برابری، برادری، حق بر صلح، امنیت، هوای پاک، سلامتی و درمان، هویت فرهنگی و .. به عنوان آن سلطه و امتیاز یاد میشود، پس در تمام دنیا سیاستمداران و مردم اعتقاد دارند بشریت از یک حقوق و امتیازاتی در جامعه برخوردار است و این حقوق و امتیازاتی که شهروندان دارند، در مقابل دولت و سایر اشخاص قرار دارد که نباید ناقض این حق باشند. در این میان میتوانیم به جنبه فیزیکی و یا متافیزیکی و فرابشری نگاه کنیم و در جنبههای متافیزیک و فرابشری یعنی اینکه خداوند خالق هستی است و این حقوق را به انسانها داده تا به قرب الیالله برسند و از نگاههای غربی و غیر متافیزیکی و غیرالهی هم میگویند انسانها با قوانین و مقرراتی که وضع میکنند، برای زیست متکامل به افرادی که در یک جامعه و دنیا زندگی میکنند، میدهد.
ایکنا ـ اعلامیههای حقوق بشر کدامند؟
دو مورد اعلامیه در حوزه حقوق بشر داریم: اعلامیه حقوق جهانی بشر در سال 1948 و اعلامیه اسلامی حقوق بشر در سال 1990 که در قاهره مصر به تصویب رسید و هدف تنظیمکنندگان و تصویبکنندگان این اعلامیهها بیشتر جنبههای انسانی بوده است، زیرا در جنگهای جهانی اول و دوم، آسیبهای زیادی به انسانها وارد شد و تنظیمکنندگان درصدد بودند که از آلام و دردهای بشریت بکاهند. در واقع هدف در کنار جنبههای انسانی، کاستن از آلام بشری و رفع نگرانی انسانها از مصائب جنگ، بیکاری، بیماری، اختناق و استبداد بود.
در قرآن کریم آیات زیادی در ارتباط با حقوق بشر وجود دارد، «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ» که نشان از کرامت، تکریم انسان و دفاع قرآن از بشریت و انسانیت است و یا وقتی رسول گرامی اسلام میفرمایند: «مردم آگاه باشید که پروردگارتان یکی است و پدرتان نیز یکی است؛ بنابراین بدانید که نه عربی را بر عجم و نه عجمی را بر عرب و نه سرخپوستی را بر سیاهپوستی و نه سیاهپوستی را بر سرخپوستی برتری است؛ مگر به تقوا و پرهیزگاری» برتری انسانها را بر تقوا میداند؛ لذا نگاه اسلام به حقوق بشر نگاه کاملی است .
ایکنا ـ شباهت و تفاوت حقوق بشر اسلامی و حقوق بشر جهانی در چیست؟
تشابهات زیادی وجود دارد؛ نکات اشتراک هر دو حق کرامت و حیثیت انسانها، آزادی، برابری، تساوی، مالکیت و...است، ولی تفاوت مبنایی و بنیادین بین حقوق بشر اسلامی و اعلامیه حقوق بشر جهانی، بحث خدامحوری و انسانمحوری است. آنچه فلاسفه و متکلمان میگویند در حقوق بشر اسلامی خدامحوری اصل است و همه چیز بر محور خداوند و خالق هستی میچرخد، اما در تفکر اعلامیه جهانی حقوق بشر که منبعث از تفکر غربی است محوریت، انسان یا اومانیسم مطرح شده است، پس تفاوت بنیادین و مبنایی وجود دارد. اعلامیه جهانی حقوق بشر بر مبنای باورهای غربی و انسانمداری است و منشأ حقوق بشر را قوانین دست ساخت بشر میداند، اما اعلامیه اسلامی حقوق بشر منشأ و مبدأ تمام این امتیازات و حقوق انسانها را خداوند میداند و در اعلامیه اسلامی، نگاه، نگاهی مذهبی است. برای اینکه منبع حقوق بشر را در اعلامیه اسلامی جستجو کنیم از دین، قرآن، سنت، اجماع و عقل بهرهمند میشویم و اینها منبع مهم حقوق بشر در اسلام است که نگاه دینی دارد.
البته تفاوتهای دیگری را هم میبینیم از جمله آزادی؛ نگاه غربی همه نوع آزادی را قبول دارد، ولی در باورهای اسلامی و یا نظریاتی که در اسلام وجود دارد، هر نوع آزادی قابل قبول نیست، اعلامیه اسلامی حقوق بشر آزادی به طور مطلق را قبول ندارد بلکه آزادی مورد قبول آن آزادی مشروط است که خلل به تکالیف فردی و اجتماعی وارد نکند، اینکه مثلاً در اسلام زن مسلمان با یک فرد کافر ازدواج کند مورد ممنوعیت و حرمت قرار گرفته است.
تساوی برابری زن و مرد، برابری دیه زن و مرد و برابری مسلمان و غیرمسلمان از دیگر مصادیق آن است، نگاههای دینی و اسلامی همه نوع تساوی را قبول ندارد و البته در برخی موارد اختلافات تفسیری و مبنایی پیدا میشود که در جای خود بحث و بررسی لازم را میطلبد که با تفسیرهای نواندیشانه و نوگرایانه جدید، قابل حل است و از طرفی حکمتهایی هم وجود دارد که بشریت نسبت به آن پی نخواهد برد و خداوند عالم به آن آگاهی دارد.
ایکنا ـ چند نسل در حقوق بشر وجود دارد؟
در حقوق بشر سه نسل وجود دارد که نسل اول، حقوق مدنی و سیاسی است؛ نگاههایی که تفکرات لیبرالیستی و غربی دارد و معتقدند دولتها نباید در تصمیمگیریهای افراد مداخله داشته باشد و حق مداخله در زندگی خصوصی افراد را ندارد. در این نسل مثالهایی که عنوان میکنند، بحث آزادی است. نسل تفکر اول را غربیها به سرکردگی آمریکا و همراهی کشورهای انگلیس و فرانسه در اعلامیه جهانی حقوق بشر مطرح کردند.
دومین نسل، کشورهای سوسیالیستی و سوشالیستها بودند که جامعهمحوری را قبول داشتند، نسل اول محوریت را به فرد میدادند و نسل دوم معتقد بودند که فقط حق بشر آزادیها نیست بلکه دولت باید در روابط انسانها مداخله کند و یک سلسله حقوق و امتیازاتی برای افراد به ارمغان بیاورد، مثلاً حق بر امنیت؛ دولت باید امنیت جان و مال و حیثیت مردم را تأمین کند، پس نیاز به مداخله دولت است و باید این حقوق را به رسمیت شناخته و تأمین کند. این نسل به رهبری اتحادیه جماهیر شوروی سابق در سال 1948، از سوی کشورهای چین، کوبا و ونزوئلا مطرح شد.
نسل سوم، جهان سومیها بودند که عنوان کردند نسل اول و دوم را قبول داریم، اما آیا حق بر هویت فرهنگی جزو حقوق بشر نیست، آیا کشورها حق ندارند هویتهای فرهنگی خود را داشته باشند و آیا حق بر صلح جزو حقوق بشر نیست؟ لذا حق بر هویت فرهنگی و حق بر توسعه را مطرح کردند.
اگر بخواهیم به حقوق بشر نگاه کنیم، مجموعه و منظومهای را میبینیم که نسل اول، دوم و سوم را در نظر گرفته است و اسلام، نگاه دقیقی بر هر سه نسل دارد البته با رعایت مصالح عمومی. در حقوق بشر جهانی و اسلامی، دولت باید در یک سلسله حقوق مثل حق حیات، سلامت، کیفیت زندگی مداخله کند و از دولتها انتظار داریم این حقوق را تأمین کنند. مردم انتظار دارند که دولتمردان اداره شهر را به صورت شایستهای داشته باشند. حق آزادی، امنیت، حق مشارکت در تعیین سرنوشت، اداره شایسته و یا حسن تدبیر و یا حق اندیشه و آزادی بیان، دسترسی به اطلاعات، فضای مجازی، حریم خصوصی، تشکیل راهپیماییها، اقامت، تشکیل و برخورداری از خانواده، حق برخورداری از دادخواهی عادلانه، اقتصاد شفاف و رقابتی، مسکن، غذا، مالکیت، اشتغال و کار شایسته، رفاه و تأمین اجتماعی، دسترسی و مشارکت فرهنگی، آموزش و پژوهش، محیط زیست سالم و پایدار، هوای پاک و توسعه پایدار، صلح، امنیت، اقتدار ملی از مصادیق حقوق بشر است.
ایکنا ـ وظایف دولتها در قبال حقوق بشر چیست؟
دولتها وظیفه دارند این حقوق را تبیین و تضمین کنند. دولتها باید به این حقوق پایبند باشند و علاوه برپایبندی، قوانینی عادی شایسته را برای صیانت از حقوق انسانها در مجلس قانونگذاری وضع کنند و هر نوع قانونی که حقوق بشر را نقض میکند، منسوخ کرده و آنچه را مغایر حقوق انسانها است، از حیز انتفاع ملغی کنند. مسئولیت کیفری و بینالمللی و تبیین و تضمین حقوق بشر یکی از وظایف مهم دولتها است. برخی دولتها شعار حقوق بشر میدهند ولی بر آن باور ندارند و در عمل رعایت نمیکنند؛ لذا مجلس باید قوانینی در راستای حقوق بشر تصویب و آنچه ناقض است منسوخ کند.
جلوههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی حقوق بشر باید مورد توجه ویژه دولتمردان باشد و افکار عمومی هم باید برای نقض حقوق بشر واکنشهای لازم را نشان دهد و وجدان اجتماعی و عمومی جامعه اگر خواب هستند بیدار شوند.
انتهای پیام