پرداختن به آفت خود برتربینی در خبطه «قاصعه» نهج‌البلاغه به پیروی از قرآن
کد خبر: 3949662
تاریخ انتشار : ۰۶ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۸:۴۷

پرداختن به آفت خود برتربینی در خبطه «قاصعه» نهج‌البلاغه به پیروی از قرآن

یک مدرس حوزه‎‌ علمیه خراسان گفت: خطبه قاصعه به پیروی از قرآن کریم، در قالب یک نمایش و پرداختن به شخصیت شیطان، گویای این نکته را دارد که فخرفروشی، تکبر و غرور موجب سرباز زدن هرکسی از اطاعت دستورات الهی می‌شود و خود برتر بینی، آفتی است که می‌تواند آدمیان را از درگاه خداوند دور سازد.

ارسالی دوشنبه/// پرداختن به آفت خود برتربینی در خبطه «قاطعه» نهج‌البلاغه به پیروی از قرآنحجت‌‌‎الاسلام جواد معین، مدرس حوزه‌ علمیه خراسان و دانشگاه، در گفت‌وگو با ایکنا از خراسان رضوی، اظهار کرد: نمایش سرپیچی شیطان از سجده بر آدم در قسمتی از متن موجود به آفرینش انسان و سجده کردن تمام ملائک و  اطاعت نکردن شیطان از سجده بر آدم، اشاره می‌کند: «فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلَّا إِبْلِيسَ‏ اعْتَرَضَتْهُ الْحَمِيَّةُ فَافْتَخَرَ عَلَى آدَمَ بِخَلْقِهِ وَ تَعَصَّبَ عَلَيْهِ لِأَصْلِه؛ شيطان بر آدم(ع) به جهت خلقت او از خاک، فخر فروخت و با تكيه به اصل خود كه از آتش است دچار تعصب و غرور شد. او بر آفرینش خود تفاخر ورزید و به جهت تکبر و غروری که داشت بر این گزینش الهی، لب به اعتراض گشود و در نهایت از سجده بر آدم سرباز زد.»


بیشتر بخوانید:


وی ادامه داد: این نمایش، برگرفته شده از تصویر داستانی متن پنهان است، آنجایی که در قرآن، شیطان بر خلقت خود، فخر فروشی می‌کند، خود را برتر می‌داند و می‌گوید: «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَني‏ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طينٍ؛ من از او بهترم مرا از آتش آفريدى و او را از گِل» (اعراف/12) و به همین جهت از اطاعت خداوند تمرد و سرپیچی می‌کند: «فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ أَبى‏ وَ اسْتَكْبَرَ؛ همگى سجده كردند، جز ابليس كه سر باز زد و تكبر ورزيد(و به‌خاطر نافرمانى و تكبرش) از كافران شد». (بقره/34)

این مدرس حوزه‎‌ علمیه خراسان بیان کرد: متن موجود به پیروی از متن پنهان، در قالب یک نمایش و پرداختن به شخصیت شیطان، گویایی این نکته را دارد که فخرفروشی، تکبر و غرور موجب سرباز زدن هرکسی از اطاعت دستورات الهی می‌شود و خودبرتر بینی، آفتی است که می‌تواند آدمیان را از درگاه خداوند دور سازد و بیشترین سهم نمایشی خطبه قاصعه، مربوط به چهره شیطان است و لذا او را می‌توان از شخصیت‌های «اصلی» و «منفی» متن موجود برشمرد.

چهره نمایشی «قابیل»

معین ادامه داد: از جمله دیگر داستان‌های قرآنی که در خطبه «قاصعه» آمده است، می‌توان به داستان قتل «هابیل» از سوی برادرش «قابیل» اشاره کرد. متن موجود، از چهره قابیل به عنوان یک شخصیت «فرعی» و «منفی» این چنین پرده برمی‌دارد و می‌گوید چون قابیل نسبت به برادر، گرفتار تکبر و حسادت گردید، کینه درونش شلعه‌ور شد و برادر تنی‌اش را به قتل رساند: «وَ لَا تَكُونُوا كَالْمُتَكَبِّرِ عَلَى ابْنِ أُمِّهِ مِنْ غَيْرِ مَا فَضْلٍ جَعَلَهُ اللَّهُ فِيهِ سِوَى مَا أَلْحَقَتِ الْعَظَمَةُ بِنَفْسِهِ مِنْ عَدَاوَةِ الْحَسَدِ وَ قَدَحَتِ الْحَمِيَّةُ فِي قَلْبِهِ مِنْ نَارِ الْغَضَبِ وَ نَفَخَ الشَّيْطَانُ فِي أَنْفِهِ مِنْ رِيحِ الْكِبْرِ الَّذِي أَعْقَبَهُ اللَّهُ بِهِ النَّدَامَةَ وَ أَلْزَمَهُ آثَامَ الْقَاتِلِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ؛ و شما همانا قابيل نباشيد كه بر برادرش تكبر كرد، خدا او را برترى نداد، خويشتن را بزرگ پنداشت و حسادت او را به دشمنى واداشت، تعصب آتش كينه در دلش شعله ور كرد و شيطان باد كبر و غرور در دماغش دميد و سرانجام پشيمان شد و خداوند گناه قاتلان را تا روز قيامت بر گردن او نهاد».

وی تصریح کرد: در قرآن کریم نیز به عنوان متن پنهان، طی آیات 27 تا 31 سوره مائده، چهره قابیل به تصویر کشیده می‌شود: «وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ؛ و بخوان بر آنها به حقیقت حکایت دو پسر آدم قابیل و هابیل، که چون تقرب به قربانی جستند از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد. قابیل به برادرش هابیل گفت: البته تو را خواهم کشت. هابیل گفت: بی‌تردید خدا قربانی را از متقیان خواهد پذیرفت» و همچنین «لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ؛ سوگند که اگر تو به کشتن من دست برآوری من هرگز به کشتن تو دست دراز نخواهم کرد، که من از خدای جهانیان می‌ترسم»، «إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَ إِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمِينَ؛ من خواهم که گناه کشتن من و گناه مخالفت تو هر دو به تو باز گردد تا تو اهل آتش جهنم شوی، که آن آتش جزای ستمکاران است»، «فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرِينَ؛ آنگاه پس از این گفت‌وگو هوای نفس او را بر کشتن برادرش ترغیب نمود تا او را به قتل رساند و بدین سبب از زیانکاران گردید» و همچنین در آیه 31 سوره مائده که خداوند می‌فرماید: «فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوارِي سَوْأَةَ أَخِيهِ قالَ يا وَيْلَتى‏ أَ عَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ فَأُوارِيَ سَوْأَةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ؛ آنگاه خدا کلاغی را برانگیخت که زمین را به چنگال حفر نماید تا به او بنماید چگونه بدن مرده برادر را زیر خاک پنهان کند. قابیل گفت: وای بر من آیا من از آن عاجزترم که مانند این کلاغ باشم تا جسد برادر را زیر خاک پنهان کنم؟ پس برادر را به خاک سپرد و از این کار سخت پشیمان گردید».

این مدرس حوزه‎‌‌علمیه خراسان گفت: در خطبه قاصعه، از قابیل به «المتکبر» و از هابیل به «إبن ام» تعبیر می‌شود و آن دو را برادرانی دانسته که یکی به دست دیگری به قتل می‌رسد، علت این فاجعه را پذیرفته نشدن عملی در درگاه خداوند اعلام می‌کند: «مِنْ غَيْرِ مَا فَضْلٍ جَعَلَهُ اللَّهُ فِيهِ» که خود موجب زمینه‌سازی حسادت و کینه شد و سپس آتش کینه بر قابیل چیره شد، برادر را به قتل رساند اما سرانجام از کرده خود پشیمان شد: «أَعْقَبَهُ اللَّهُ بِهِ النَّدَامَةَ».

معین اظهار کرد: این صحنه‌های نمایشی در متن پنهان نیز آمده است، قرآن کریم آن دو شخصیت را برادر یکدیگر می‌خواند: «ابْني آدم» و مفسران اتفاق نظر دارند بر اینکه منظور از این دو شخصیت، فرزندان آدم هستند: «أجمعوا على أنهما كانا ابني آدم لصلبه»، سپس به آغاز جدال دو برادر اشاره می‌کند که قربانی یکی پذیرفته و دیگری مقبول نیفتاد: «فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ» و در آخرین پرده نمایش، این تراژدی را با ندامت قاتل برادر به سرانجام می‌رساند: «فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ» و خطبه قاصعه به زیبایی هرچه تمام‌تر این صحنه و پرده‌های نمایشی متن پنهان را در خود جلوه می‌دهد و در شیوه نمایش‌پردازی، به پدیده زشت و ناهنجار کبر، غرور، حسادت و پیامدهای آن اشاره می‌کند.

انتهای پیام
captcha