به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «مبانی معرفتشناختی آیندهپژوهی اسلامی در قرآن کریم» امروز دوشنبه، ۶ بهمنماه با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین غلامرضا بهروزیلک، عضو شورای علمی گروه آیندهپژوهی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه برگزار شد. در ادامه سخنان وی را میخوانید:
معرفتشناسی میتواند اپیستمولوژی به معنای عام باشد. حال ممکن است از منظر جامعهشناسی یا دیدگاه یک مرجع همانند قرآن باشد. در اینجا مراد ما دیدگاه قرآن درباره معرفت و نقش آن در آیندهپژوهی است. آیندهپژوهشی صرفاً عبارت از دانشی بشری و سامانیافته است که مبتنی بر شواهد و قرائن تجربی در دسترس در صدد کشف و تبیین آینده مطلوب است و مراد ما این است که این دانش خاص که امروزه شیوع پیدا کرده و در مراکز علمی و پژوهشی ما تدریس میشود را مورد بررسی قرار دهیم.
مفهوم دیگر، مبانی معرفتشناختی آیندهپژوهی است. مراد ما مجموعهای از گزارههایی است که به لحاظ ماهیت و چگونگی ابعاد معرفت در قرآن کریم و بر اساس آنها دانش آیندهپژوهی شکل گرفته است. اصطلاح دیگر مرجعیت علمی قرآن کریم است. اخیراً به تبع پیگیری و مطالبه مقام معظم رهبری، بحثی با عنوان مرجعیت علمی قرآن کریم راهاندازی و کارگروهی نیز در حوزه علمیه تأسیس شده است. مراد ما در این زمینه، هرگونه تأثیر اثرگذار معتنابه قرآن کریم است.
وقتی از مرجعیت صحبت میکنیم، منظور ما آن دانش قابل توجه و شاخصی است که بر علوم اثر میگذارد. وقتی از مرجعیت در آیندهپژوهی صحبت میکنیم، مراد ما این است که قرآن کریم چگونه مبانی معرفتشناسی آیندهپژوهی را شکل میدهد. در این زمینه، سه حوزه شامل عرصههای اثرگذاری، قلمرو اثرگذاری و گونهشناسی اثرگذاری قرآن کریم در آیندهپژوهی است که در جای خود باید بحث و بررسی شود.
درباره پیشینه مطالعاتی باید گفت که چند سال پیش همایشی با عنوان چشمانداز علوم جدید و مبانی معرفتشناسی قرآن کریم برگزار شد که اساتیدی چون دکتر یثربی، حجتالاسلام قائمینیا، حسین سلیمی و کلباسی اشتری دیدگاههای خود را مطرح کرده بودند. پژوهشی هم با عنوان مبانی معرفتشناختی مطالعات میانرشتهای قرآن کریم و روانشناسی از خانم فروزش وجود دارد. کاری دیگر را رضا لکزایی در پژوهشگاه جامعةالمصطفی با عنوان مبانی علوم انسانی از منظر قرآن کریم انجام دادهاند. مقالهای دیگر با عنوان آسیبشناسی مبانی معرفت شناختی قرآن کریم از آقای لکزایی وجود دارد و علاقهمندان میتوانند به آنها مراجعه کنند. کاری دیگر از سوی آقای رحیم کارگر در این زمینه در حال انجام است.
درباره عرصههای قرآنی آیندهپژوهی باید گفت چهار عرصه مهم است. یکی عرصه امکان است. یعنی آیا به لحاظ آیندهپژوهی امکان معرفت وجود دارد که موضع بگیریم و بگوییم دانش آیندهپژوهی بر اساس دیدگاه قرآن کریم امکان دارد و اساساً دیدگاه قرآن درباره آیندهپژوهی چیست؟ نزدیکترین آیه در این زمینه، آیه 18 سوره حشر است که خداوند متعال فرموده است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ؛ الا ای اهل ایمان، خداترس شوید و هر نفسی نیک بنگرد تا چه عملی برای فردای قیامت خود پیش میفرستد، و از خدا بترسید که او به همه کردارتان به خوبی آگاه است». با این استدلال، میتوان از رشته منظم آیندهپژوهی سخن گفت. اگر در این آیه امر شده که به آینده توجه داشته باشیم، میتوانیم مفروض بگیریم که این نظر سازمانیافته امکانپذیر است. آیاتی که به تعقل یا علما اشاره دارد نیز تأییدی بر مقوله آیندهپژوهی است.
عرصه دوم قلمرو آیندهپژوهی از منظر قرآن کریم است. یعنی قرآن کریم علوم ما را تا کجا مورد تأیید قرار داده است؟ در این عرصه، یکی از قلمروها مربوط به رابطه انسان با دانشهای مختلف همانند علم اخلاق است و رابطه انسان با دیگران، خدا و دانشهای پیرامون نیز در این عرصه جای میگیرد. دو حوزه رابطه انسان با دیگران و رابطه با جهان پیرامون به آیندهپژوهی مربوط است. برآیند و نتیجه قلمروشناسی علوم نیز در اینجا بررسی میشود.
سومین عرصه، منابع است. در اینجا صحبت بر سر این است که اگر در آیندهپژوهی بر اساس قرآن کریم میخواهیم دادههایی را استخراج کنیم، باید چگونه اقدام کنیم. منابع معرفت شامل درونخیز و برونخیز هستند. مورد اول از خود انسان نشئت گرفته و مورد دوم نیز آفاقی و انفسی هستند. معرفت درونخیز میتواند در آیندهپژوهی به ما کمک زیادی کمک کند. یکی از این ابزارهای برونخیز معرفتی عقل و دیگری فطرت و سوم شهود قلبی است. حال این سؤال پیش میآید که آیا منابع معرفتی درونخیز میتوانند در آیندهپژوهی اسلامی مورد توجه قرار گیرند؟ اگر مراد از عقل فلسفه باشد، از آیندهپژوهی خارج میشود، اما اگر عقل را به عنوان یک ابزار تحلیلگر به معنای عام در نظر بگیریم، در اینجا میتوان در آیندهپژوهی اسلامی مورد استفاده قرار گیرد.
فطرت هم در آیندهپژوهی اسلامی میتواند مورد توجه قرار گیرد. یکی از مسائل در آیندهپژوهی اسلامی این است که آیا ابزارهای شناخت به صورت مشترک در همه انسانها قرار داده شدهاند یا خیر؟ در این مورد باید گفت فطرت دارای دو عرصه بینشی و گرایشی است. اقتضائات گرایشی فطرت به علم مربوط نمیشود و از سنخ عاطفه هستند، اما ابعاد بینشی فطرت، انسان را حاوی شناخت و بینش میداند و این میتواند یک بینش درونی به آیندهپژوهان بدهد. معتقدم اگر فطرت را در آیندهپژوهی دخالت دهیم، به ما راهی را نشان میدهد که از نسبیتگرایی پسامدرن فاصله بگیریم.
سومین ابزار معرفتی در آیندهپژوهی اسلامی، قلب و شهود قلبی است. سؤال این است که آیا آیندهپژوهی اسلامی میتواند از قلب و شهود استفاده کند یا خیر؟ به نظر بنده از دیدگاه قرآن کریم این نوع شهودی که در قالب یک نوع فراست از آن یاد شده است، میتواند مورد استفاده قرار گیرد. به عنوان مثال در قرآن کریم آمده است: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ؛ و آنان که در (راه) ما (به جان و مال) جهد و کوشش کردند، محققا آنها را به راههای (معرفت و لطف) خویش هدایت میکنیم، و همیشه خدا یار نکوکاران است» (عنکبوت / 69) در اینجا هدایت از طریق یک القا صورت میگیرد. از مرحوم شهید مطهری نیز نقل گرفته که هر وقت غامضاتی در برخی از علوم صورت میگرفت، من دو رکعت نماز میخواندم و از این طریق به شناخت و آگاهی میرسیدم. این نشان میدهد به یاد خدا بودن میتواند به انسان آگاهی بدهد.
قرآن کریم میفرماید «مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَىٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ ۚ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ؛ آنچه را که خدا از اموال کافران دیار به رسول خود غنیمت داد آن متعلق به خدا و رسول و (ائمه) خویشاوندان رسول و یتیمان و فقیران و در راه ماندگان (ایشان) است. این حکم برای آن است که غنایم، دولت توانگران را نیفزاید (بلکه به مبلغان دین و فقیران اسلام تخصیص یابد) و شما آنچه رسول حق دستور دهد (و منع یا عطا کند) بگیرید و هر چه نهی کند، واگذارید و از خدا بترسید که عقاب خدا بسیار سخت است» (حشر / 7) بر اساس این آیه، ما میتوانیم از دانش موجود در معارف روایی خودمان هم در آیندهپژوهی از دیدگاه قرآن کریم استفاده کنیم. البته این غیر از شریعت است، چراکه دانش آیندهپژوهی از سنخ شریعت نیست، اما شریعت میتواند در این زمینه کارساز باشد.
عرصه چهارم در مورد اعتبار علوم است. آینده چون از سنخ غیب است، پس سؤال این است که آیا عالم غیب، انسانها را از وجود خود مطلع کرده است؟ معتقدیم خداوند دانش قطعیتیافته و یقینی را به پیامبر و معصومین(ع) داده است، اما قرآن کریم میفرماید در آنجا که بر تدبر تأکید شده است، انسان نیز اجمالا این امکان را دارد که به دانش آیندهپژوهی دست پیدا کند. البته از دیدگاه قرآن کریم، آگاهیهای کاذب و صادق وجود دارد و این نشان میدهد چگونه اثرگذاری بر علوم میتواند مورد توجه قرار گیرد.
در جمع بندی مطالب باید گفت ما در بحث مبانی معرفتشناختی قرآنی آیندهپژوهی اسلامی دو سطح داریم که شامل سطح کلان و خُرد است. در سطح خرد باید وارد قلمروها شویم تا روشن شود در کجا میتوانیم اقدام به آیندهپژوهی کنیم. اما سطح کلان در مواردی همانند آیندهپژوهی اکتشافی کاربرد دارد.
انتهای پیام