شهید بهشتی به روایت خواهر
کد خبر: 4067129
تاریخ انتشار : ۰۷ تير ۱۴۰۱ - ۱۲:۳۸

شهید بهشتی به روایت خواهر

برادر آرزو داشت آموزشگاه خواهرش، سنگری برای خدمت به مردم و جوانان باشد و زینت‌السادات هم در همه این سال‌ها تلاش کرده مادری دلسوز و مهربان برای نسل جوان باشد.

زینت‌السادات حسینی بهشتی

در سال ۱۳۲۷ در اصفهان به دنیا آمد و به‌عنوان کوچکترین عضو خانواده، ۲۰ سال با برادرش اختلاف سن داشت، برادری که برای او پدر هم بود و هنوز که هنوز است، نبودش سخت می‌گذرد و روز به روز، آتش فراق را در قلب او شعله‌ورتر می‌کند. زینت‌السادات حسینی بهشتی که اکنون تنها بازمانده آن خانواده پنج نفره است، به خبرنگار ایکنا در اصفهان می‌گوید: با خدا عهد بسته‌ام، تا زمانی که زنده‌ام، اهداف برادرم، به‌خصوص آنچه را برای نسل جوان می‌خواست، دنبال کنم.

از فعالیت‌های اجتماعی‌اش می‌گوید، اینکه چندین سال مسئول انجمن صنفی و اتحادیه آموزشگاه‌های آزاد در استان اصفهان بوده و از سال ۵۹ تاکنون، مجتمع آموزشی اردیبهشت را اداره می‌کند تا به گفته خودش، برای جوانان کاری انجام داده باشد. همان‌طور که برادر آرزو کرده بود، این پایگاه، سنگری برای خدمت به مردم و به‌خصوص جوانان باشد و معتقد بود اگر نسل جوان ساخته شود، همه چیز سامان پیدا می‌کند. زینت‌السادات هم تلاش کرده تا مادری دلسوز و مهربان برای این نسل باشد و انگار موفق هم بوده است، چون شاگردانش می‌گویند ما یک «مامان بهشتی» داریم و خودش هم از بابت کاری که انجام می‌دهد، احساس سرزندگی می‌کند. با اینکه متولد ۱۳۲۷ است، ولی می‌گوید دلی شاد و سرشار از انرژی دارد و این انرژی را که از صدای جوان‌تر از سن و سالش هم معلوم است، مرهون دعای خیر پدر و مادر، برادر و خواهرش می‌داند.

اردیبهشت، محل آموزش صنایع دستی و طراحی دوخت است و به گفته خانم بهشتی، جوانی که اصلاً بلد نیست نخ و سوزن دست بگیرد، وقتی آموزشگاه را ترک می‌کند، می‌تواند مزون لباس داشته باشد و روی پای خودش بایستد. شاگردانش می‌گویند ما دو تا خانم بهشتی داریم، یکی در مجتمع و یکی هم در منزل. هر روز قبل از اینکه آموزش‌ها شروع شود، حدیث قدسی و نهج‌البلاغه می‌خوانند تا به تعبیر خانم بهشتی، دانش و بینش با هم باشد. برخلاف خیلی‌ها، نگاهی ستایش‌گونه به نسل جوان دارد و معتقد است باید زبان ارتباط با این نسل را یاد گرفت. یکی از ویژگی‌های بارز برادر را نیز هنر استعدادیابی در جوانان می‌داند و خودش هم تلاش کرده تا همین مسیر را دنبال کند. معتقد است اگر وقت یک جوان که گرانبهاترین سرمایه اوست، در مسیر استعدادش صرف شود، از سردرگمی نجات پیدا می‌کند و جامعه هم او را با آغوش باز می‌پذیرد.

زینت‌السادات، ۱۲ ساله بود که پدرش را از دست داد و برادر از همان زمان نقش پدر را هم برای او به عهده گرفت. هفت روز بعد از درگذشت پدر، با برادر که آن زمان رئیس دبیرستان دین و دانش قم بود، راهی این شهر شد و در مدرسه رضوان شروع به تحصیل کرد. با اینکه تا قبل از آن مدرسه نرفته بود، ولی به مدد مطالبی که از مادر آموخته بود، سر کلاس پنجم ابتدایی نشست و مورد تشویق و تحسین برادر قرار گرفت.

از او خواستم درباره ویژگی‌های شخصیتی و ناگفته‌های زندگی شهید بهشتی صحبت کند. می‌گوید نکته‌های زیادی در این خصوص هست که نمی‌داند کدام را بیان کند، ولی اولین نکته‌ای که اشاره می‌کند، حساسیت شهید بهشتی به پرورش نسل جوان بود که بارها در گفت‌وگو تکرار می‌شود. به گفته وی، شهید بهشتی قبل از پیروزی انقلاب، چهارشنبه‌شب‌های هر هفته، برنامه تربیتی برای جوانان داشت و از دل همین برنامه‌ها بود که افرادی برای پست‌های مدیریتی بعد از انقلاب تربیت شدند.

جلوتر از زمانه حرکت کردن، ویژگی دیگری بود که خانم بهشتی برای برادر خود ذکر می‌کند و به نظرش، باعث پیشرفت امور، جلوگیری از اتلاف وقت و کمترین خطا در انجام کارها می‌شد. ایشان نسبت به اتلاف وقت بسیار حساس بود و اجازه نمی‌داد کوچکترین وقتی از او ضایع شود. همچنین معتقد بود در زندگی نباید انجام هیچ کاری را برای خودمان سخت بگیریم، چون در روحیه ما اثر می‌گذارد و از توان‌مان برای انجام کار کاسته می‌شود. شهید بهشتی اگر با کسی اختلاف نظر پیدا می‌کرد، یا طرز فکر او راجع به مسائل را اشتباه می‌دانست، سعی می‌کرد با برخوردی مهربانانه، قضیه را حل‎‌وفصل کند.

از خانم بهشتی درباره دیدگاه برادرشان راجع به حضور اجتماعی و رسالتی که برای زن قائل بود، می‌پرسم و ایشان پاسخ می‌دهد: شهید دکتر بهشتی با فعالیت اجتماعی زنان بسیار موافق بود، ولی در عین حال می‌گفت یک خانم خانه‌دار آن‌قدر مسئولیت‌های سنگین، به‌خصوص برای تربیت فرزندانش دارد که نباید هفته‌ای بیشتر از سه روز به فعالیت‌های خارج از خانه مشغول باشد، چنانکه دختران ایشان نیز هم‌اکنون به فعالیت‌های اجتماعی اشتغال دارند. شهید بهشتی البته حضور اجتماعی زن را منوط به حفظ حجاب می‌دانست، ولی در عین حال، حجاب و پوشش کامل را به داشتن چادر منحصر نمی‌کرد. ایشان برای همسر خود نیز احترام زیادی قائل بود و می‌گفت اگر یک خانم خانه با آرامش خاطر به کارهای منزل بپردازد، انعکاس آن را در جامعه می‌توان شاهد بود.

وقتی درباره دغدغه شهید بهشتی برای جامعه می‌پرسم، خانم بهشتی ترجیح می‌دهد به جای پاسخ این سؤال، به نکته دیگری اشاره کند که با تهمت‌های ناروایی که به شهید نسبت داده می‌شد، بی‌ارتباط نیست. به گفته وی، شهید بهشتی بحران‌ها و ناملایمات را برای خود سخت نمی‌گرفت و از کسی کینه‌ای نداشت. اگر بزرگترین اهانت‌ها به ایشان اتفاق می‌افتاد، به خاطر مسیری که انتخاب کرده بود و رضای خداوند را در نظر داشت، به این اهانت‌ها اهمیت نمی‌داد و حتی در مقابل، با عطوفت و مهربانی برخورد می‌کرد.

سپس ادامه می‌دهد: در دیدارهایی که با مسئولان کشور داشته‌ام، بارها از من خواسته‌اند خاطره‌ای از زبان حال خودم درباره برادر نقل کنم و پاسخ من این بوده که اگر خاطره‌ای بگویم، وظیفه شما سنگین‌تر می‌شود و باید در دادگاه عدل الهی پاسخگوی آن باشید، ولی توصیه‌ای که شهید بهشتی همواره نسبت به آن تأکید داشت، این بود که وقتی کسی از شما می‌خواهد کاری برایش انجام دهید، بلافاصله از نظر فیزیکی، جای خود را با او عوض کنید. وقتی این کار را انجام دهید، می‌توانید او را درک کنید؛ در نتیجه، هم با آرامش از شما جدا می‌شود و هم روحش آزاد شده است. یکی از دعاهای همیشگی من برای خودم، فرزندانم و مسئولان کشور این است که خداوند ما را با وظایف، مسئولیت‌ها و حقوقی که نسبت به یکدیگر داریم، آشنا کند و یکی از برنامه‌هایی که برای آموزشگاه در نظر دارم، آشنایی فراگیران با رساله حقوق امام سجاد(ع) است. توصیه دیگری که شهید بهشتی داشت، این بود که وقتی تصمیم به انجام کاری می‌گیرید، آن نیروی غیبی را که بر کار انسان‌ها نظارت دارد، در نظر داشته باشید.

فرصت گفت‌وگو کوتاه است، خانم بهشتی به تازگی از زیارت برگشته و باید از مهمان‌هایش پذیرایی کند، گلایه‌مند است که هر سال، هفتم تیر می‌آید و می‌رود، ولی مردم و به‌خصوص نسل جوان آن‌طور که باید و شاید، امثال شهید بهشتی را نمی‌شناسند و فکر می‌کند بهترین راه این است که زندگی‌نامه و آثار ایشان در قالب کتاب‌های درسی به جوانان معرفی شود.

انتهای پیام
captcha