به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، آیتالله العظمی جوادی آملی، امروز، ۹ خردادماه، به اجلاسیه پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا(ع) که در تالار قدس کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی برگزار شد، پیامی صادر کرد که متن آن به شرح زیر است:
«بسم الله الرحمن الرحیم»
الحمدلله ربالعالمین و صلّی الله علی جمیع الانبیاء و المرسلین و الائمة الهداة المهدیین و فاطمه الزهراء سیدة نساء العالمین؛ بهم نتولی و من اعدائهم نتبری الی الله. از شما بزرگواران اهل کَرم و کرامت، حقشناسی میکنیم و از برگزارکنندگان این همایش بزرگوارانه کریمانه سپاسگزاریم و از ذات اقدس الهی، این مائده کرامت را که به وسیله قرآن و عترت، بهره امت اسلامی و جهان بشریت کرده است، سپاسگزاریم.
کرامت یک واژه عربی است که معادل فارسی ندارد. در لغت عرب مسئله کریم، کبیر، عظیم و مانند آن، اینها مرادف هم نیستند. در فارسی از غالب اینها به یک لغت معنا میکنیم و میگوییم بزرگ و بزرگوار. آنکه استخواندار و ریشهدار است و عرب از او بهعنوان عظیم یاد میکند. ما عظیم را بزرگ معنا میکنیم، همانطور که کبیر را بزرگ میداریم، در حالیکه بین عظیم و کبیر فرقهاست. ذات اقدس اله به این اسماء حسنی مسمی است و به این اوصاف موصوف است.
اولین وصفی که ذات اقدس اله در سوره مبارکه علق که تقریباً اولین بخش قرآن و اولین سورهای است که در قرآن نازل شده است فرمود: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ»، یعنی خدای اکرم تدریس میکند، شما علم کرامت را از خدا یاد بگیرید. وقتی میگوید در فلان مدرس فقیه، طبیب و یا مهندس تدریس میکند یا ادیب درس میگوید، «یعنی درس فقه، درس طب، درس ادبیات و درس هندسه میدهد».
اگر خدا در قرآن فرمود: اکرم تدریس میکند، یعنی درس کرامت میدهد. کرامت غیر از علم است، کرامت غیر از عدل است. جمعِ علم و عدل بهاضافه صفات برجسته دیگر زمینه شکوفایی کرامت را بهبار میآورد. قرآن کریم فرشتهها را به کرامت وصف کرد (بِأَيْدِي سَفَرَةٍ كِرامٍ بررة). اولین درس خدا و آخرین درس خدا و بین اول و آخر درس خدا، کرامت است. اقرَأ وَ رَبُّکَ الأَکرَمُ، که این تعلیق حکم به وصف، مُشعِر به علیت است، «یعنی او درس کرامت میدهد».
قرآن کریم است خوی فرشتگی به انسان میدهد، ملکوت کریم است گرچه مُلک ممکن است کبیر باشد. ما را به ملکوت دعوت کرده است. فرمود: «خلیل خود را از ملکوت آگاه کردم و آگاه میکنم» (وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ) او اهل رؤیت است، چون من ارائه کردهام، شما اهل نظرید چون من تنظیر میکنم و شما را دعوت به نظر میکنم، نظریه بدهید، نظریهپردازی کنید تا به کرامت برسید.
درباره خلیلِ حق فرمود: «كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»؛ «تدریجاً ملکوت را نشان خلیل خود میدهیم» و بعد به ما فرمود «أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»، شما چرا درباره ملکوت عالم نظریه نمیدهید؟ نظریهپردازی نمیکنید؟
این نظر باید به آن رؤیت ختم بشود و به تعبیرات فارسی ما این نگاه به آن دیدن ختم میشود و هر نگاهی به دیدن و هر نظری به رؤیت نمیرسد، اما بکوشید در مکتب خدای اکرم شرکت کنید، کریمانه، حوزه، دانشگاه و نظام را اداره کنید، همچنین کریمانه مسئولیت نظام را بپذیرید. معنای کرامت در اولین درس ذات اقداس اله روشن شد.
کرامت را عقل درک میکند و از ابنسکیت نقل شده است که از وجود مبارک امام رضا(ع) سؤال کرد: «حجت خدا بر مردم امروز چیست؟ مولا علی فرمود «العقل. عقل بهترین حجت است. عقل آن است که هم وهم را در درون، عِقال کند، هم خیال را در درون عِقال کند». اگر عقل نظری است، هم شهوت و هم غضب را عقال کند، اگر عقل عملی است.
هر دو نیرو را خدا به انسان داد یک، هر دو در تدبیر نفس انسانیاند. نفس اگر عاقل، بالغ و کامل باشد این دو دبیر را هدایت و راهنمایی میکند. دبیر اندیشه عقل نظری است که با استدلال فکر میکند و وهم و خیال را کنترل میکند. مدیر انگیزه، عقل عملی است که «بِه عُبِد الرحمن واکتُسب بِه الجنان». ابن السکیت وقتی به امام رضا(ع) عرض میکند: حجت خدا بر مردم این عصر چیست؟ فرمود: العقل و وقتی در بخش پایانی سوره نساء میرسید، میبیند عقل آنقدر از منظر قرآن حرمت دارد.
عقل یعنی عقل. نه کسی مجاز باشد وهم خود را عقل بداند، نه کسی مختار باشد خیال خود را عقل بداند. این خیالزدهها در فرهنگ قرآن کریم مختال هستند، گرچه باب تفعّل در قرآن نیامده است، اما افتعالش آمده است که خدای لا یحب مختال فخور را؛ این خیالزدگان عاقل نیستند این وهمزدگان عاقل نیستند. وهم و خیال اینها رهزن هستند. دبیرِ اندیشه، عقل نظری است که جز استدلال چیزی را به رسمیت نمیشناسد و مدیر انگیزه، عقل عملی است که چیزی جز عدل را و صلح و کرامت را به رسمیت نمیشناسد.
آنکه عقل نظر است، وهم و خیال را عقال میکند. اینکه عقل عمل است، شهوت و غضب را عقال میکند. در بخش پایانی سوره مبارکه نساء میبینید ذات اقدس اله بعد از اینکه نام عدهای از انبیاء(ع) را میبرد، سپس میفرماید ما انبیاء را فرستادیم؛ «لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ» این «بَعْدَ» ظرف است، ظرف مفهوم ندارد، اگر در مقام تحدید باشد مفهوم دارد، خداوند میفرماید: من انبیاء را فرستادم تا عقل در برابر خدا احتجاج نکند، اگر عقل است. عقل یعنی عقل. فرمود من انبیاء را فرستادم تا عقل در برابر خدا احتجاج نکند و به خدا نگوید ما که از اسرار عالم بیخبر بودیم، زشت و زیبا را نمیدانستیم و حلال و حرام را نمیدانستیم، در قیامت هم به من اعتراض نکند ما نمیدانستیم که بعد از مرگ این چنین صحنهای است، تو که از همه عالم با خبر بودی و خبیر مطلق بودی چرا راهنما نفرستادی؟ خداوند در بخش پایانی سوره نساء نیز میفرماید: من پیامبران را فرستادم تا عقل در برابر خدا احتجاج نکند، «لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ». این عقل است مگر این عقل در هر حوزهای یا هر دانشگاهی پیدا میشود؟ گفت «آنکه یافت میشود، عقل است. فرمود من درس کرامت میدهم کوششم این است که شما را فرشته کنم»، (تو فرشته شوی ار جهد کنی از پی آنک، برگ توت است به تدریج کُنندش اطلس).
ما فرشی در روی کره زمین گرانبهاتر از ابریشم نداریم، این همان برگ توت است که به مدرسه رفته است و کِرم ابریشم آن را ابریشم درست کرد. چرا حوزه نبالد و بهدنبال عقل و نقل نرود؟ چرا دانشگاه نبالد و بهدنبال عقل و نقل نرود؟ دهه کرامت، دهه علم امام رضا(ع) است.
استدلالهای رضوی، احتجاجهای رضوی، براهین رضوی، وقتی حضرت برهان ارائه میکند میفرماید: «انی أَحْسَبُکَ ضَاهَیْتَ اَلْیَهُودَ»، مبادا گرفتار افکار اسرائیلی و امثال اسرائیلی بشوید. به یکی از اهل بحثش فرمود: (انی أَحْسَبُکَ ضَاهَیْتَ اَلْیَهُودَ) گویا تفکرات اسرائیلی در تو پیدا شده است، این تمثیل است و نه تعیین. مبادا تفکر غربی، مبادا تفکر مادی، مبادا طرز تفکرات دیگر به حرم امن قلب تو راه پیدا کند.
امام رضا(ع) بعد از اقامه براهین بر توحید فرمود: «وَ اِبْنِ عَلَیْهِ مَا عرفت» این مبنا باشد، این اصل باشد، مجتهدانه آنچه با این اصل هماهنگ است، از این اصل استخراج کن، در دامنه این اصل قرار بده، تا علمت شکوفا بشود؛ «وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول». آنچه را مرحوم ابن بابویه در کتاب شریف توحید از امام رضا(ص) نقل کرد، درس حوزوی شاگردانی است که عمیق فکر میکنند که چه چیز اصل باشد، چه فرع باشد و راه اجتهاد چگونه است.
چگونه فرع را در دامن اصل بپروراند؟ چگونه اصل را سایه افکند تا بشود با سواد. فرمود این کار را بکن. در بخشهای دیگر هم فرمود ما اصولی را گفتیم «عَلَیْنَا إِلْقَاءُ اَلْأُصُولِ وَ عَلَیْکُمُ اَلتَّفْرِیعُ».
در جریان امامت وجود مبارک امام رضا(ع)، طبق نقل مرحوم کلینی و مرحوم صدوق این بزرگواران امام رضا(ص) فرمود: «الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ» اینکه بزرگان اهل حکمت آمدند گفتند که معموره ارض یک امام میخواهد اینکه درباره فارابی اینقدر با جلال و شکوه سخن گفته میشود و اینها غالباً یا دائماً از وجود مبارک اهل بیت(ع) استفاده کردهاند.
امام میفرمایند: دنیا را یک امام اداره میکند و دهر را یک امام اداره میکند. این انسان کامل است. این جامعه بشری اگر نتواند روی اصول انسانی زندگی بکند یا جنگ جهانی اول و دوم است، یا جنگهای نیابتی سوریه، یمن و ایران و امثال ذالک است.
وقتی این معموره ارض اداره میشود که امامی مانند امام رضا(ع) حکومت کند. فرمود: «الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لَا یُدَانِیهِ أَحَدٌ» همتا ندارد این مَثل اعلی، خلیفه خدایی است که یگانه است؛ «لاشریک له». امام معصوم حتی دو نفر هم باشد یک نفر باید آرام باشد و دیگری رهبری کند، چه اینکه حسن(ع) و حسین(ع) اینطور بودند. به هر تقدیر دهه کرامت یعنی فرشتهخو شدن دیگر سخن از اختلاس نجومی نه. دیگر ستم از تجاوز و تعدی نه. دیگر سخن از جاهلیت اُولی و ثانیه نه. دیگر سخن از ترک ادب نه. این معنای کرامت است که «تو فرشته شوی ار جهد کنی از پی آنک، برگ توت است به تدریج کنندش اطلس».
این بحثها و پیشنشستها مقدمه است و از همه شما حقشناسی میکنیم. از دبیر محترم، دستاندرکاران محترم و از هر دانشور و دانشمندی که با ایراد مقاله یا ارائه مقالات، بر وزن علمی این نشست افزودند و میافزایند سپاسگزاریم و اجر همه بزرگواران را از ذات اقدس اله مسئلت میکنیم، ارواح شهدای جنگ تحمیلی را با شهدای کربلا محشور بکند و پایان امور همه ما را به خیر و سلامت ختم کند.»
انتهای پیام