به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از کهگیلویه و بویراحمد، همیشه حق با مشتری است. این جملهای است که معمولاً بر دیوار مغازهها نقش بسته است و حکایت از ملزم بودن مغازهدار به حفظ احترام مشتری دارد.
چیزی شبیه این در منشور اخلاقی نصب شده در ادارات، نهادها، ارگانها و سازمانهای دولتی نیز وجود دارد. منشور اخلاقی که بر حفظ احترام ارباب رجوع توسط کارکنان تأکید فراوان دارد.
اما به راستی تا چه اندازه پایبندی به این گونه شعارها در جامعه امروزی رنگ واقعیت به خود گرفته است؟ بهطور کلی خارج از چارچوبهای ارباب رجوع کارمندی و یا مشتری مغازهدار، به اصطلاح تا چه اندازه در روابط اجتماعی با هم مهربان هستیم؟!
از دیدگاه مذهب و دین که آموزههاي قرآني بر پايه و اصول احترام به انسان و كرامت انساني بنياد نهاده شده است. در این آموزهها تأکید شده که هر شخصي با ديگري چنان رفتار كند كه انسانيت آن را ميطلبد.
به عنوان یک نمونه عملی، مهربانی امام علی(ع) و نوع رفتارش با مردم، جوانان، یتیمان و خانواده الگویی کامل از این نوع طرز تفکر است. تا آنجا که آن امام ضارب خود را نیز مورد عطوفت و بخشش قرار میدهد.
از سوی دیگر بدون تردید حس دوستی، صمیمیت و احترام به سبب فرهنگ و تمدن اصیل ایرانی در بطن جامعه از دیرباز وجود دارد. نوعی از فرهنگ ممتاز که در هنگامه چالشها، خطرات و بحرانهای اجتماعی به شکل یک «همبستگی اجتماعی» نیز خودش را نشان میدهد و ظهور و بروز مییابد.
اما پر بیراه نیست اگر بگوییم که این پارامترهای مثبت اخلاقی که نمادی از فرهنگ والای ایرانی نیز محسوب میشود، در روزگار نه چندان مساعد امروزی کمی رنگ باخته و دچار نوعی گسست شده است.
باید از خود پرسید که ما تا چه اندازه در رفتارهای روزمره، خود را مقید به احترام به همنوعان خود میدانیم؟ آیا با مردم با مهربانی برخورد میکنیم؟ یا فشار مشکلات شخصی لذت دوستی با دیگران را از ما گرفته است؟
بی شک درگیر بودن مردم با مشکلات اقتصادی متعدد و از سوی دیگر ورود افسار گسیخته فضاهای مجازی به زندگی واقعی نوعی گسست در روابط عاطفی بین آنها را به وجود آورده است.
دست و پنجه نرم کردن با تورم، گرانی، بیکاری و تبعیضهای ملموس اقتصادی مردم جامعه را به مرور زمان به شهروندانی عبوس، افسرده، کم طاقت، بی روحیه و سرانجام منزوی و نامهربان تبدیل نموده است.
چالشی که با گسترش شبکههای مجازی نیز تشدید شده، چرا که فضاهای مجازی به خودی خود، کاربران را به سمت درون گرایی و غیراجتماعی شدن سوق میدهند..
فقدان برنامههای دولتی برای فرهنگسازی در این زمینه نیز به عینه قابل مشاهده و رصد است. گاه نیز برخی برنامههای اجتماعی خودجوش و مردمی به سبب یک سری مخالفتها و تنگ نظریها لغو شدند یا به مرحله اجرا درنیامدند.
و این چنین است که جای خالی صمیمیت و مهربانی خاص فرهنگ اصیل ایرانی ـ اسلامی در مجادلات و مراودات اجتماعی مردم و نوع برخورد آنها در صحنههای مختلف زندگی قابل مشاهده است.
البته باید گفت فرهنگ ممتاز ایرانی که با دوستی و مهربانی نزد جهانیان شناخته شده است در پیوند با دین رحمانی که بر عطوفت انسانی تأکید دارد، جلوهای از صفات بارز و مثبت اخلاقی را برای جامعه به ارمغان آورده است.
ظرفیت و پتانسیل بالایی که مستلزم رسیدگی و توجه برای باروری بیشتر این پارامترهای مثبت اخلاقی و سوق دادن آنها به سمت استفاده در روابط اجتماعی برای داشتن جامعهای شادتر، صمیمیتر و مهربانتر است.
در پایان باید بر این نکته تأکید کرد که ما این توانایی را داریم که کمی مهربانتر به زندگی نگاه کنیم، اگر زاویه دید و نوع نگاهمان را به مسائل پیش رو بر اساس فاکتورهای مثبت اخلاقی تغییر دهیم.
صادق دوپیکر