کد خبر: 3697327
تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۹:۴۶

دلایل طغیان از زبان قرآن کریم

گروه معارف ـ زمانی که انسان از گوهر تابناک و گران سنگ ایمان و باور به توحید و جهان آخرت محروم باشد، در مقابل احکام و دستورات الهی و بندگان خدا طغیان می‌کند که لازم است جلوی این حرکت شوم و رذیله پلید که خود منشإ ده‌ها گناه دیگر می‌شود، گرفته شود.

به گزارش ایکنا از کهگیلویه و بویراحمد، به نقل از وب سایت شخصی حجت‌الاسلام والمسلمین امرالله اندرزیان، حجت‌الاسلام والمسلمین امرالله اندرزیان، عضو هیئت علمی دانشگاه یاسوج روز گذشته، 14 اسفندماه در یادداشتی نوشت: زمانی که انسان از گوهر تابناک و گران سنگ ایمان و باور به توحید و جهان آخرت محروم باشد، در مقابل احکام و دستورات الهی و بندگان خدا طغیان می‌کند که لازم است جلوی این حرکت شوم و رذیله پلید که خود منشإ ده‌ها گناه دیگر می‌شود، گرفته شود.
اکنون به برخی از دلایل طغیان از زبان قرآن می‌پردازیم:
تٌهی بودن درون از نور ایمان
انسانِ درون تُهی از نور ایمان ((وَ أَفْئِدَتُهُمْ هَواء/ سوره ابراهیم، 17)) وقتی به یک منصب و جایگاهی برسد خود را برتر و بهتر از دیگران می‌داند، و آنچنان این مسیر خطرناک را طی می‌کند که همانند فرعون ادعای خدایی می‌کند((فَقالَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى/ سوره نازعات، 79‏) آنگونه که در باور و اندیشه‌های اومانیست‌های امروزی می‌بینیم.
دستیابی به قدرتی اعتباری
منشا طغیان برخی افراد دستیابی به قدرتی اعتباری است. قدرت انسان‌ها یا تجلی قدرت خداست، آنطور که در زندگی انبیاء، اوصیاء و اولیاء الهی دیده و می‌بینیم که محصولی جز عدالت، معنویت، خدمت خالصانه، تواضع و ادب و.... ندارد و یا قدرتی نفسانی و شیطانی است که صاحبان و متولیان این نوع قدرت بخاطر کور و کری و زندگی مُتَوَهمانه محصولی جز جنگ و غارت، تجاوز به نوامیس، ظلم و فساد و نابودی، حرث و نسل به دنبال ندارد ((ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاس‏/ سوره روم 41)).
بهره‌مندی از ثروت و سرمایه‌های ظاهری
گاهی منشإ طغیان بهره‌مندی از ثروت و سرمایه ظاهری و بعضا حرام است که اینگونه افرادِ طاغی سعی می‌کنند با استعمار دیگران آنها را به زیر سلطه خود درآورند و نظام ارباب و رعیتی و دیوان سالاری را همانند قدرت شیطانی ترویج کنند ((إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‏/ سوره علق 6 و 7 )) وقتی انسان بریده از خدا و قیامت، خود را بخاطر قدرت و یا ثروت، بی نیاز از خدا بداند با طغیانش هر فساد و منکری را اشاعه و توسعه می‌دهد.
وسواس علمی
گاهی علت طغیان افراد وسواس علمی است.افرادی که از مراتب علم( تجربی، عقلی، شهودی و وحیانی) محروم، و مقهور پیشرفت های ظاهری علم تجربی در دنیای ( به ظاهر مدرن و در باطن خبیث) هستند و در گام اول علم(تجربی) متوقف شده‌اند، چون از علوم عقلی، شهودی و وحیانی بی بهره‌اند و پیشرفت ابزار در غرب را پیشرفت انسان می‌دانند، از درون تاریکشان حرف‌های مسمومی بگوش دیگران می‌رسانند که دوران استقلال گذشته و باید در جامعه عقب افتاده غرب هضم و سبک زندگی را با قطب نمای آنها تنظیم کنیم، چون علوم اسلامی نداریم و مجبوریم از آنها پیروی کنیم.
کفران نعمت
طغیان برخی از افراد بخاطر عدم سپاسگذاری از نعمت‌های الهی است ((ْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی‏ لَشَدید/ سوره ابراهیم، 7 ))،خدای متعال ، توفیق بهره مندی از نعمت‌های مادی و معنوی را فراهم و سفره خود را گسترده و در اختیارشان قرار داده، لکن اینگونه افراد بخاطر اخلاق فرعونی که مردم را به خود دعوت می‌کرد و یا منش و روش قارونی که ثروت را از علم و تخصص خود می دانست ((قالَ إِنَّما أُوتیتُهُ عَلى‏ عِلْمٍ عِنْدی‏/ سوره قصص 78 )) ناسپاسی از این فرصت را شیوه و منش خود قرار داده که در حین مسئولیت و بهره مندی و بعد از آن به سراشیبی سقوط می رود و کاملاً غافل اند.
شهوت، شهرت، حبِّ ذات
برخی افراد بخاطر شهوت، شهرت و حبِّ ذات وقتی می‌بینند بین مردم جایگاه و اسم و رسمی دارند طغیان می‌کنند. این افرادِ فریب خورده نفس و شیطان و مغلوب شهوت نام و مقام خود را بالاتر و برتر از دیگران دانسته و بر اریکه شهرت تا آنجا می روند که همه هستی خود را در اختیار بیگانگان قرار می‌دهند، آتش فتنه و آشوب به پا کنند، بندگان مؤمن خدا را حقیر و کوچک بشمارند، میلیاردها برای اهداف پلیدشان خرج کنند، همه ارزش‌ها را مورد حمله و هجمه قرار بدهند، بیت المال را به آتش خواسته‌های نامشروع و سیری‌ناپذیرشان بکشند.
نفاق درون
گاهی طغیان بخاطر نفاق درون است. در طول تاریخ افراد دو چهره و منافق، بیشترین ضربات را به اسلام و مسلمین وارد کرده‌اند، این افراد منافق که با ظاهری آراسته و با شعارهایی عوام پسند در بدنه مردم نفوذ می‌کنند و بخاطر ظاهر و باطن متفاوت و دروغین، کمتر شناخته می‌شوند، تا زمانی که نفاق درون خویش را آشکار و با دشمنان خدا همدست و همراه، و نظم و انضباط جامعه را به هم می‌ریزند، همانند طغیان دراویش مدعی عرفان، خَلسِه، خلوت و ذکر که با چوب، آهن، دشنه و اسلحه به مردم حمله کردند ((وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقینَ لَکاذِبُون‏/ سوره منافقون 63 ))و همانند مدعیان طرفداری از خلق قهرمان که بیش از هفده هزار از همین خَلق بی گناه را شهید و خود به دامن کفر و استکبار پناه بردند.
تکبر و خودبزرگ بینی
گاهی منشإ طغیان تکبر است. وقتی شیطان قوه واهمه را بر قوه عاقله حاکم و زمام امور را و مجاری ادراکی و تحریکی شخص را تصرف کند، خود بینی، عُلُو و برتری طلبی در او حرف اول را می‌زند، آنگاه این شخص متکبر با تقلید و پیروی از شیطان متکبر ((أَبى‏ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرین‏/ سوره بقره، 34)) هر ظلم، ستم، فساد و منکری را ترویج می‌کند، خدای متعال به افراد متکبری که پیاده نظام ابلیس؛ بلکه خود؛ شیطان مجسم شده اند می‌فرماید: هر چه به خاطر تکبر و تبَختُر پاهایت را بر زمین بکوبی نمی توانی زمین را بشکافی و هر چه سرت را بالا بگیری گردن فرازی ات به کوه نمی رسد ((وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولا/ سوره اسراء، 17 )).
انتهای پیام

captcha