حدود یک ماه قبل بود که «محمدحسین محمدزاده» طبق قانون منع به کارگیری بازنشستگان از مدیریت شبکه قرآن و معارف سیما کنار رفت تا یکی از اولین مدیران رسانه ملی باشد که برای اجرای این قانون از سازمان صدا و سیما خداحافظی کرده باشد. تحریریه ایکنا به پاس خدمات این مدیر قرآنی مراسمی برای تجلیل از او برگزار کرد. در حاشیه این مراسم، گفتوگویی با او انجام شد. در این گفتوگو که تلاش شد با موضوع عملکرد مدیران قرآنی در چهل سال گذشته باشد، مدیر سابق شبکه قرآن بیشتر تمایل داشت تا در مورد عملکرد خود و سالهای مدیریتش در دو رسانه قرآنی، رادیو و شبکه تلویزیونی، سخن بگوید. او بعد از گذشت نزدیک به یک ماه از بازنشسته شدن نگرانیهایی در مورد شبکه قرآن و فعالیتهای آن دارد و البته امیدوار است فعالیتهایی که در گذشته انجام شده است با قوت بیشتری ادامه یابد.
محمدزاده در گفتوگوی نسبتاً طولانی خود با خبرنگار ایکنا جایگاه شبکه قرآن در جامعه قرآنی را فراتر از یک رسانه قرآنی دانست و اعتقاد دارد این رسانه به یک نهاد تبدیل شده است که بسیاری از فعالیتها متأثر از آن هستند.
مدیر سابق شبکه قرآن و معارف سیما چالش مخاطب در این شبکه را مسئلهای جدی نمیداند؛ چرا که باور دارد اصولاً شبکه قرآن با چالش مخاطب مواجه نبوده و از بسیاری از شبکهها که گمان هم نمیکنیم پربینندهتر است. در ادامه مشروح این گفتوگو آمده است.
- آیا مدیر امور قرآنی تعریف ویژهای غیر از مدیریت دیگر نهادهای فرهنگی دارد؟
مدیر قرآنی باید روحیه تعامل و همافزایی با دیگر نهادهایی داشته باشد که در پیشرفت جریان قرآنی مؤثر هستند. این مدیر باید نقاط تلاقی و همافزایی را ایجاد کند تا بتواند در محیطی که فعالیت دارد هم خدمت قرآنی خوبی را انجام دهد و هم جریان قرآنی مؤثری را در کشور راهبری و در رشد و شکوفایی و تقویت آن نقشی ایفا کند.
- با تعریفی که شما ارائه دادید، تفاوتهایی بین مدیر یک نهاد عمومی با مدیر یک نهاد قرآنی باید وجود داشته باشد. میخواستم در مورد این تفاوتها بپرسم که از چه نوعی هستند؟
این شاید اهمیتی در اصل بحث نداشته باشد، اما اینکه مدیر قرآنی در فضای قرآنی و در جریانسازی قرآنی میتواند نقش داشته باشد یکی از وجوه تمایز و امتیاز است. اگرچه اعتقاد دارم که اگر یک عنصر قرآنی هر گونه مدیریتی داشته باشد، حتی اجتماعی، سیاسی و یا اقتصادی باشد، میتواند در پیشرفت جریان قرآنی کشور مؤثر باشد. باور دارم اگر یک عنصر قرآنی باشد، مهم نیست در کجا فعالیت میکند؛ چرا که در هرجایی که باشد، میتواند کمک به پیشرفت و تقویت جریان قرآنی کشور داشته باشد.
- در این تعریف شما قرآنی بودن فرد را عامل مهمی قلمداد کردید که در هر جایگاهی باشد میتواند منجر به پیشبرد جریان قرآنی شود. از نظر شما مدیر قرآنی باید با چه دانشهایی آشنا باشد؟
دانش مدیریت؛ البته اگر مدیریت را صرف دانش بدانیم؛ چرا که بر سر اینکه مدیریت، دانش، مهارت یا هنر است اختلاف نظر وجود دارد. هر تعریفی که منظور باشد، قاعدتاً مدیر باید آن آموزش را چه به صورت مهارتی، چه به صورت هنر و چه به صورت دانش و علم فراگرفته باشد و به حیطه کاری خود احاطه داشته باشد تا بداند که چگونه میتواند جریان قرآنی را با مدیریت قرآنی تقویت کند.
- یکی از چالشها این است که مدیران قرآنی از نقش و جایگاهشان آگاه نیستند و همین ناآگاهی باعث شده است تا وضعیت فعالیتها به حالت فعلی دربیاید. شما هم به این موضوع اعتقاد دارید یا خیر؟
قاعدتاً یک مدیر برای اینکه بتواند اثرگذار باشد باید اشراف کاملی به جایگاه خود داشته باشد تا بتواند اثرگذاری کاملی داشته باشد. اما اینکه مدیران قرآنی چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی چه عملکردی داشتهاند، به فضای ارزیابی و پایش دقیقتری نیاز دارند تا بتوانیم در همه بخشها بررسی کنیم که مدیران چه نقشی در توسعه فرهنگ قرآنی و جریان آن در کشور و محیط خود داشتهاند. بنابراین نیاز به پایش دقیق داریم. لذا نمیتوانم در این زمینه اظهارنظر دقیقی کنم. درباره مدیریت خودم شاید بتوانم اظهار نظر کنم، هر چند در این زمینه نیز ترجیح میدهم، کارشناسان در مورد این خدمتگذاری نظر دهند.
- علت پرسیدن سؤال فوق این بود که شما مدیر رسانه قرآنی بودید و یکی از وظایف رسانه نظارت بر فعالیتهای دستگاههاست.
در شبکه قرآن براساس وظیفه، قصد حمایت از جریان قرآنی کشور را داشتیم و از نقش ارزیاب یا ایجادکننده چالش فاصله گرفتیم.
- علت خاصی داشته است؟
ارزیابی ما از بنیه قرآنی جامعه این است که هنوز به آن حد تقویت نشده که بتوانیم وارد مسائل خیلی چالشی شویم و یا مدیریت یک مرکز قرآنی را به چالش بکشیم. بر همین اساس، بیشتر نقش حمایتی داشتهایم، اما در جلسات کارشناسی یا پشت صحنه فضای رسانهای اگر انتقادات یا مطالباتی بوده است، آنها را در جریان این مسائل قرار دادهایم.
- تاکنون هرجا رسانههای قرآنی نقش چالشی خود را بیشتر ایفا کردهاند اثرگذاری بیشتری داشته و نمونه آن مسابقات سراسری قرآن در یکی دو سال اخیر است. در عرصه فعالیتهای قرآنی بیشتر از فضاهای دیگر شاهد سفارش و تعارفات کاری هستیم. آیا به چالش نکشیدن عملکرد دستگاههای قرآنی، ناشی از این فضای تعارفات نبوده است؟ یا اینکه این شیوه از جایی تحمیل شده است؟
به هیچ وجه از جایی تحمیل نشده است. نه تنها عملکرد خودم حمایتی بود، بلکه توصیه من به همه این بود که بیشتر به نقش حمایتی بپردازند. اگر چالشی هم بوده است با هماهنگی مسئولان ذیربط بود و با هماهنگی فضا را رسانهای کردهایم. بنابراین نمیشود نفی کرد که این حمایتها برخی مواقع بوی چالش نداشته باشد.
حمایت به معنای واقعی شامل چالش یا نقد خیرخواهانه میشود. در عملکردمان آسیبشناسی خیرخواهانه انجام دادهایم. همچنانکه که اشاره کردید، میتوان از نقش حمایتگرانه رسانه که همراه با نقد خیرخواهانه بوده است مثالهای مختلفی زد. درباره برخی جریانات قرآنی نظر ما نظر اصلاحی بوده است و درباره جناحهای مختلفی که در کشور وجود دارد، سعی کردهایم تا این جناحها به نکات مشترک خود بیشتر اهمیت دهند تا آن جریان قرآنی کشور تقویت شود.
- در طول دوران مدیریتتان، فشار از ناحیه فرد یا نهادی بوده است که مثلاً فلان دستگاه کمتر مورد چالش قرار گیرد؟
به هیچ وجه چنین چیزی مطرح نبوده است. یکی از مهمترین ویژگیهایی که در دوران مسئولیتم داشتهام این بود که اشراف خوبی به فضاها و گرایشهای قرآنی داشتم. ضمن تعامل با همه جریانهای قرآنی وظیفه اصلی خبررسانی و اطلاعرسانی، که عدم وابستگی به جریان خاصی است، همواره به خوبی رعایت شد.
- چه داخل سازمان و چه خارج از سازمان؟
بله؛ به هیچ وجه چنین فشار و یا توصیهای وجود نداشته است. تمام تصمیماتی که گرفته میشد براساس نظرات شورای اندیشهورز شبکه قرآن سیما بود.
- در طول دوران مدیریت با چالش خاصی دست و پنجه نرم کردید؟
خوشبختانه چنین چالشی وجود نداشته است. در مورد ظرفیت جایگاهی که در آن مسئولیت داشتهام وضعیتسنجی انجام میشد و وضعیت آن محیط بررسی میشد. در این بررسی وضعیت مطلوب مشخص میشد و آن وقت برنامهریزی میشد تا در تاریخ و زمان مشخص به آن وضعیت مطلوب برسیم. با توجه به اینکه همه فعالیتها براساس برنامهریزی بود، احساس چالش زیادی نداشتم؛ چرا که همیشه حس پیشرفت و رسیدن به وضعیت مطلوب را در کار مشاهده میکردم.
به مسئله وضعیتسنجی باید همکاران بسیار خوبی را که در رادیو قرآن، شبکه قرآن و حتی رادیو معارف داشتهام نیز اضافه کنم. دوستانی که در تیم همکاری قرار میگرفتند تا بالای هفتاد یا هشتاد درصد جزء کسانی بودند که حالت پیشبرنده در برابر اهداف داشتند. واقعاً چالشی که آزاردهنده باشد وجود نداشت و هرچه بود رسیدن به وضعیت مطلوب بود.
- حتی چالش مخاطب هم وجود نداشت؛ در حالی که به نظر میرسد این شبکه از مخاطبان زیادی در بین عامه مردم برخوردار نباشد؟
به هیچ وجه چالش مخاطب نداشتیم. من قصد مقایسه با شبکههای دیگر را ندارم، اما در اغلب نظرسنجیها از بسیاری از شبکهها مخاطب بیشتری داشتیم. مخاطبان شبکه قرآن قابل مقایسه با بسیاری از شبکهها نیست. از جمله مواردی که شبکه قرآن خود را خوب نشان داد جشن «سین سیما» بود. در یک رقابت همگانی که کسب رتبه در آن کمی غیر قابل تصور بود، شبکهای تخصصی مانند شبکه قرآن در بخش انتخاب مجری، مجری شبکه قرآن و معارف سیما بعد از دو مجری که در رسانه ملی فوقالعاده پرطرفدار هستند و رتبه سوم را کسب کرد. این نشان میدهد که دید خوبی از سوی مخاطبان به شبکه قرآن وجود دارد.
- برخی از کارشناسان اعتقاد دارند که مدیران قرآنی ارتباط کمی با بدنه کارشناسی دارند. شما به این موضوع اعتقاد دارید یا خیر و در دوران مدیریت خودتان تا چه میزان سعی داشتید با کارشناسان در ارتباط باشید؟
به مدیریتهای دیگر نمیتوانم بپردازم اما درباره مدیریت قرآنی رسانهای که در آن خدمت کردهام از جمله رادیو و شبکه قرآن باید بگویم که اتفاقاً به خاطر اهمیت کار در یک شبکه تخصصی چه شنیداری و چه دیداری، نه تنها ارتباط با بدنه کارشناسی وجود داشت، بلکه این ارتباطات با کارشناسان را تقسیمبندی موضوعی نیز کرده بودم. جلسات کارشناسی را در حوزه آموزش، در حوزه قاریان و حافظان، در حوزه علوم و معارف قرآن و تفسیر، تقسیمبندی کرده بودیم. در بحث آموزش قرآن با استادان و مدرسان و در حوزه تلاوت نیز با قاریان در ارتباط بودیم. این تقسیمبندی در حدی بود که مثلاً در حوزه علوم و معارف قرآن نیز تقسیمبندیهای جزئیتر شده بود. البته به این جلسات نیز بسنده نکرده بودیم و شورای سیاستگذاری یا اندیشهورز نیز داشتیم.
در زمان حضور در رادیو قرآن فضای جدیتری را در قیاس با فضایی که قبل از آن به صورت جسته و گریخته وجود داشت ایجاد کردیم و آن هم گروه اطلاعرسانی بود. با فعالیت ایکنا نیز نقاط تلاقی و مشترک زیادی داشت. قبل از گروه اطلاعرسانی در رادیو قرآن در سال 87 یا 88 بحث اطلاعرسانی به گروههای دیگر سپرده شده بود و عملاً درصدی از فضای اطلاعرسانی وجود نداشت. اما زمانی که مابه ازای آن گروه تشکیل شد، سعی کردیم که کارکرد اطلاعرسانی رادیو قرآن را به صورت جدی دنبال کنیم. کمتر از یک یا دو ماه بعد از حضور در شبکه قرآن و معارف سیما، گروه اطلاعرسانی در این شبکه هم پایهریزی شد و جزء ساختار شبکه قرار گرفت.
در این فضای جدید علاوه بر بحث انعکاس رویدادها، بحث مطالبه قرآنی جامعه و مطالبات قرآنی مقام معظم رهبری از مسئولان و نهادها ارتباط با بدنه کارشناسی را نیز شکل داد. در هر فضایی که به ازای آن گروه و فعالیت داشتیم و زمینه تخصصی و فوق تخصصی داشت، لاجرم باید از فضای کارشناسی بهره میبردیم که اسناد و صورت جلسات آن وجود دارد.
- کارشناسانی که به جلسات دعوت میشوند بیان میکنند که موارد مطرح شده در جلسات به همان جلسه محدود میشود و در نهایت نظر مدیر است که در طرح و برنامه لحاظ میشود. آیا این گونه است؟
من در مورد جلسات مشورتی در دیگر نهادها نظری ندارم، البته این موضوع قابل بررسی است. در شبکه قرآن تمام صورت جلسات موجود است که براساس کدام جلسه، کدام طرح و برنامه در نظر گرفته شده است. در شبکه قرآن سیما پس از طراحی برنامهها و پخش آنها، جلسات ارزیابی برگزار میشود که هدف این جلسات انطباق برنامه با طرح است. همه اینها نشاندهنده این است که برآیند نظریات کارشناسان در شورای مشورتی که در شبکه یا رادیو بوده است در فرایند تولید قرار گرفته است. کاملاً میشود جلسات را بازنگری کرد و حتی از کارشناسان پرسید که نظرات شما چه میزان در آن برنامه مؤثر بوده است.
جریان برنامهسازی در رادیو و شبکه قرآن نه تنها براساس فکر جمعی بود که خیلی از آنها را کارشناسان تشکیل میدادند، بلکه در برخی موارد بسیاری از برنامهها براساس سوژههای مخاطبان شکل گرفته است. در بسیاری از مواقع در کمترین فاصله پس از طرح یک موضوع درباره فعالیت میشد؛ چرا که معتقد بودیم و هستیم که رسانه قرآنی متعلق به جامعه است و هر کسی باید اجازه داشته باشد که پیشنهاد دهد.
بحث پوشش کامل مسابقات قرآن را براساس همین بحث پیش بردیم. شاید در برخی موارد از جمله پخش زنده تلویزیونی، کارشناسان رسانه نظری در تضاد با برخی از جامعه مخاطبان حرفه ای داشتند، اما معتقد بودیم آن جریان قرآنی برای جامعه هدف که قاریان یا حافظان باشند و حتی کلیت جامعه مؤثر است. بنابراین حتی خیلی از مواقع که نظر کارشناسان رسانه با نظر مخاطبان در تضاد بود سعی می شد نظر مخاطبان حرفه ای مورد توجه قرار بگیرد.
- یکی از مهمترین اقداماتی که در طول دوره خدمتتان در شبکه قرآن سیما داشتید راهاندازی فرستنده تلویزیونی در یکی از دورافتادهترین مناطق کشورمان بوده است؛ روستایی که به خاطر نداشتن استادان قرآنی، تنها مرجع یادگیری آنها تلویزیون بود و اهالی آنجا گیرنده نداشتند. این اقدام به دلیل انتشار گزارشی در ایکنا بود. در مورد این تصمیمتان توضیح دهید.
در سفری که خبرنگار ایکنا به همراه یکی از استادان قرآنی به منطقه بشاگرد داشت مشخص شد که اهالی یکی از روستاهای این شهرستان بسیار علاقه به فراگیری قرآن دارند و خواستار دریافت برنامههای شبکه قرآن در روستایشان هستند. با تلاش فنی شبکه و سازمان در مدت کوتاهی بعد از حضور در شبکه قرآن، پیگیریهای لازم را انجام دادم و این فرستنده نصب شد و به بهرهبرداری رسید.
شبکه قرآن یکی از چند شبکهای است که پوشش خوبی دارد. با توجه به اینکه بخش فنی سازمان صداو سیما هر روز به این وسعت میافزایند، لذا امکان گفتن دقیق درصد پوشش را ندارم، اما به نسبت آن چیزی که رسانه ملی در دستور کار دارد و در افق رسانه هم ترسیم شده است، تمام تلاش این است که شبکه و رادیو از ظرفیت پوشش بالایی برخوردار شود.
- برداشتی که مردم از شبکه و رادیو قرآن دارند، این است که کار این شبکهها صرفاً پخش تلاوت است، شما در دوران مدیریت خودتان تا چه میزان تلاش کردید که این تفکر از بین برود؟
حوزه تلاوت یکی از کارکردها و فضاهای رادیو و شبکه قرآن و معارف سیماست. بحث علوم و معارف قرآنی که زیرشاخههای متعددی همچون سبک زندگی قرآنی و ...دارد دست به تولید برنامه زدیم. در بحث آموزش نیز به همین صورت بوده است، الان نه تنها در شبکه قرآن که در تمامی شبکههای موثر تلویزیونی برنامههای قرآنی به ویژه آموزش جزء سی شاهد هستیم.
آموزش در رسانه یک کلاس بدون دیوار است. خصوصاً برای کسانی که از دریافت آموزهها از استادان برجسته محروم هستند، این مسئله محرز است. جالب است بدانید بسیاری از کسانی که به مقامات قرآنی بالایی رسیدهاند در نشستها و ملاقاتهایی که داشتهایم اعلام کردهاند راه فراگیری تجوید و بسیاری از مسائل مربوط به صوت و لحن و ... رادیو و شبکه قرآن است و این موفقیت بزرگی است.
بنابراین هر دو شبکه کارکردهای خود را در حوزه آموزش و ارائه سبک زندگی قرآنی و فضاهایی که صرفاً تلاوت نباشد دارند.
- تلاوت چند درصد برنامههای شبکه را تشکیل میدهد؟
حدود 40 درصد
- موفقیتی را که در زمینه آموزش به آن اشاره کردید تاکنون به صورت جدی مورد ارزیابی قرار گرفته است؟
در هیچ رسانهای در داخل کشور این سؤال جواب مشخصی ندارد. موقعی که در شبکههای مختلف برنامهسازی میشود و سپس نظرسنجی میشود. این نظرسنجی میتواند تا حدودی میزان مخاطب و رضایتمندی را نشان دهد، اما اثرسنجی موضوع دیگری است؛ اینکه آن برنامه توانسته باشد در مخاطب تغییر رفتار را به وجود بیاورد. یا اگر برنامه آموزشی بوده است، مخاطبان میزان خاصی از مطالب را فراگرفته باشند. بحث اثرسنجی مبحثی فوقالعاده پیچیده است. در حوزه آموزش کاری که امسال با همین نیت انجام شده است، طرح فراگیر 1452 است که شاید به گونهای بتوانیم به فضای اثرسنجی نزدیک شویم.
یعنی می توانیم تقریباً مطمئن شویم که براساس این برنامه چند نفر حافظ جزء سی شدهاند. بنابراین اگر همگی با هم صبر کنیم شاید این اتفاق در پایان طرح رخ دهد. یکی از طرحهای قرآنی که جنبه آموزشی و فراگیری قابل توجهی دارد و همه نهادها در آن حضور دارند و فضای مجازی خاصی برای آن طراحی شده همین طرح 1452 است. همه اینها این ویژگی اثرسنجی را تا حدودی میتواند بیان کند. خصوصاً اینکه در پایان این طرح، آزمونهایی را برخی از نهادهای دولتی همچون اوقاف و ارشاد برگزار میکنند.
- مهمترین کاری که در دوران مدیریت علاقهمند به انجام آن بودید، اما به دلایلی امکان اجرای آن وجود نداشت چه بود؟
خوشبختانه هر کاری که قرار بود انجام شود انجام دادهام یا پایهگذاری و ریلگذاری شده است تا انجام شود. دوستانی که حضور دارند یا در آینده حضور خواهند یافت، همان ریل را با همان قوت پیش ببرند.
یک اتفاقی که در شبکه قرآن افتاد و شما هم با بررسی ژورنالیستی میتوانید مؤید آن باشید این بود که شبکه قرآن و معارف سیما خصوصاً در این مدت صرفاً یک شبکه تلویزیونی و نهاد رسانهای نبوده، بلکه در جایگاه نهاد قرآنی مؤثر در بین جامعه مطرح بوده است. در شورای توسعه فرهنگ قرآنی و در کمیسیونهای مختلف تبلیغ و ترویج و ... که رسانه نقش ایفا میکرد به یک نهاد مؤثر قرآنی تبدیل شده و میتوانست بسیاری از معادلات قرآنی را متأثر از خود کند و این تراز فوقالعاده مهمی است. امیدوارم دوستانی که ادامهدهنده این راه هستند حتماً این تراز را حفظ کنند.
ویژگیهای رسانهای در جای خود بسیار مهم است و باید پیشبرنده باشد، اما اینکه یک رسانه را تبدیل به نهادی مؤثر کنیم و آن تراز را بتوانیم حفظ کنیم یکی از مسائلی است که امید دارم دوستان بتوانند این تراز را حفظ و تقویت کنند.
- پس از اینکه اعلام شد که باید تا تاریخ خاصی مدیران بازنشسته پست مدیریتی خود را ترک کنند، برخی درصدد استفاده از راههایی برای دور زدن این قانون و استفاده از برخی مصونیتها برآمدند. شما در زمره این افراد بودید؟
اگر این سؤال را از دوستان و نزدیکانم بپرسید، قطعاً پاسخ آنها منفی خواهد بود. احترام به این قانون را وظیفهام دانستم. احترام به قانون جزء آموزههایی است که همه باید رعایت کنند، خصوصاً افرادی که در فضای قرآنی کار میکنند باید در احترام به قوانین پیشقدم شوند.
- قبل از اینکه تبدیل به قانون شود با چنین موضوعی موافق بودید؟
در حالت کلی، قانون بسیار پیشبرنده و خوبی است و اگر پیشبینیهای خوبی شود، میتواند قانون بسیار موفقی باشد. به خاطر همین هم بود که بدون هیچ مقاومتی بازنشستگیام را اعلام کردم. البته معنای بازنشستگی از نظر قرآنی بازنشستگی نسبی است. بازنشستگی از کار قبلی است، اما قرآن میفرماید: «فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ» یعنی هنگامی که فراغت از کار قبلی اتفاق میافتد، بازقیامی برای انجام کار دیگر باید داشت. بنابراین از آن فعالیت بازنشستگی انجام شد. انشاء الله توفیق خدمت و اثرگذاری در مکتب قرآن همواره شامل حال همه خادمان قرآن کریم شود.
- برنامهای برای دوران بازنشستگی دارید؟
بله برنامههایی دارم، اما فعلاً ترجیح میدهم نگویم. اکنون در حال بررسی این برنامهها هستم.
- برنامههای شما شامل فعالیت مجدد در عرصه قرآنی خواهد بود؟
پیشنهاداتی در این زمینه بوده است، اما در کنار همه اینها مواردی است که خودم همیشه دنبال فرصتی بودهام تا به آن بپردازم. از جمله این موارد برخی از مهارتهای فوق تخصصی قرآنی است که به خاطر مشغله تنها تا حد تخصصی پیش برده بودم. در این دوران تلاش خواهم کرد تا این تخصصها را تکمیل کنم. بحث اختلاف قرائات از این جمله است. قبلاً حفص از عاصم را با شیخ عصفور به پایان رساندم. در زمان حیات استاد مولایی در دهه 70 و 80 هفت قرائت را انجام دادهام و تسلط نسبی دارم، اما برای تکمیل آن در یک دوره فشرده حضور خواهم یافت. فعالیتهای بعد از بازنشستگی از این قبیل کارها خواهد بود.
در کنار همه این موارد آمادگی برای هر نوع خدمت و پرداختن به آن چیزی که میتواند اثر مثبت خوبی در جریان قرآنی کشور به وجود بیاورد چه از باب مشورت یا هر باب دیگری باشد در خدمت خواهم بود.
توصیه من به کسانی که یک مسئولیت خطیر قرآنی را برعهده دارند این است حتماً کارهای حاشیهای مورد علاقه خود را کنار بگذارند و خود را وقف کار قرآنی کنند. کسانی که کار تماموقت قرآنی انجام میدهند، حتماً باید خود را فارغ از کارهای دیگر بدانند و بتوانند خوب وقت بگذارند. من اسم این را وقف کردن خود میدانم. مسئولان قرآنی در دوران مسئولیتشان خودشان را وقف قرآن کنند و مطمئن باشند بعد از پایان مسئولیت فرصت برای دیگر کارها به دست خواهند آورد.
- در حال حاضر شاهد حضور مدیرانی هستیم که بخش بسیار کمی از وقت خود را به مدیریت قرآنی اختصاص دادهاند و وقت خود را بین چند کار تقسیم کردهاند. بسیاری از مدیران قرآنی با وجود مدیریت دولتی در بخش مردمی هم فعالیت دارند و مؤسسهای راهاندازی کردهاند که شما در زمره این مدیران هستید؟
من اصلاً مؤسسه قرآنی ندارم که در آن فعالیت کنم؛ چرا که این امر با وقف کردن تمام وقت در یک عرصه منافات خواهد داشت.
در زمان مدیریت پیشنهادات بسیار زیادی برای راهاندازی مؤسسه یا تدریس و یا عضویت در هیئت امنا و ... داشتم، اما همه آنها را به دلیل این اعتقاد رد کردم؛ چرا که اعتقاد دارم مدیریت قرآنی به خصوص مدیریت رسانه قرآنی 24 ساعته است و پرداختن به مسئله دیگر در کنار آن آسیبرسان خواهد بود. به دوستان هم توصیه میکنم. خصوصاً رسانه قرآنی که محصول 24 ساعته و لحظه به لحظه است و مسئولش باید دائماً بر کار اشراف و نظارت داشته باشد. لذا از هر چیزی که آن اشراف را خدشهدار کند باید پرهیز شود.
در پایان از حوصله شما برای پاسخگویی به سؤالات تشکر میکنم. اگر صحبت خاصی دارید آن را بیان کنید.
از شما و همکارانتان که این گفتوگو را ترتیب دادید سپاسگزارم هر چند که باید اذعان کنم تمایلی به گفتوگو نداشتم. من از همه کسانی که مایل هستند فعالیت قرآنی و سمت مدیریت قرآنی داشته باشند یا کسانی که میخواهند فردی را برای حضور در جایگاه مدیریت قرآنی انتخاب کنند، میخواهم حتماً شاخصهایی را در ذهن داشته باشند و بعد وارد این حوزه شوند.
برخی از شاخصها را گفتم؛ اگر فردی میخواهد مدیریت قرآنی کند و واقعاً قصد خدمت داشته باشد و اگر کار دیگری غیر از مدیریت دارد، باید مدیریت قرآنی را یک امتیاز منفی برای خودش در نظر بگیرد.
مدیریت قرآنی اگر خوبِ خوبِ خوب عمل کند، باید خیلی امیدوار باشیم که خداوند آن را جزء باقیات و صالحات قرار دهد، اما اگر ذرهای بد عمل شود، ممکن است که آخرتسوز باشد. اینها را کسی میگوید که هم به خودش بارها و بارها توصیه کرده است و هم دوست دارد فضای مدیریت قرآنی باید فضای خدمت و عبادت باشد، نه فضایی باشد که کسی بخواهد به قول امام صادق(ع) «ترئس» داشته باشد، یعنی خود را طالب ریاست نشان دهد. حضرت در فرمایش خود این افراد را لعن کرده است. در ادامه این حدیث آمده است که ملعون است کسی که برای این فرد تلاش کند و ملعون است کسی که حتی هوی و هوس چنین ریاستطلبی را در وجود خودش داشته باشد. حتی اگر به آن هم نرسد مورد لعن و دوری از رحمت خدا قرار میگیرد.
امیدوارم این فضای قرآنی به همه کمک کند تا بتوانیم جریان قرآنی بسیار مؤثر، باشکوه و نورانی را در کشور و در خانوادهها به وجود بیاوریم.
گفتوگو از تیمور کاکایی
انتهای پیام