تلاش هفتصدساله معارضان غدیر خم
کد خبر: 3910962
تاریخ انتشار : ۲۸ تير ۱۳۹۹ - ۱۳:۱۹
آیت‌الله محمدجعفر طبسی تبیین کرد:

تلاش هفتصدساله معارضان غدیر خم

آیت‌الله محمدجعفر طبسی در سلسله یادداشت‌هایی با عنوان روزشمار غدیر تصریح کرد: در طول تاریخ افرادی در مقابل واقعه بی‌نظیر غدیر خم صف‌آرایی و مبارزه کردند که هدف اصلی همه آنان خاموش کردن نام غدیر بوده است.

 معارضان غدیر خمبه گزارش ایکنا، آیت‌الله محمدجعفر طبسی، استاد سطح عالی حوزه علمیه، در یادداشتی که اختصاصی در اختیار ایکنا قرار داده، به تلاش‌ها و ترفندهای هفتصد ساله‌ای اشاره می‌کند که همواره قصدشان بر این بوده تا از غدیر نامی به میان نیاید. بخش نخست از سلسله یادداشت‌های آیت‌الله طبسی در ادامه از نظر می‌گذرد؛

در طول تاریخ افرادی در مقابل واقعه بی‌نظیر غدیر خم صف‌آرایی و مبارزه کردند که هدف اصلی همه آنان خاموش کردن نام غدیر بود. مرحوم علامه محقق سیدمرتضی عسکری می‌گوید: به عقیده من پس از وفات پیامبر اکرم (ص) و تمام هفت صد سال حاکمیت مکتب خلفا، همواره تلاش بر این بوده است که از غدیر نامی به میان نیاید و مسلمانان آنچه را که در آن روز گذشته، ندانند. زیرا غدیر تنها یک حادثه تاریخی نبود، بلکه غدیر به معنی تبیین جانشینی علی (ع) به خلافت پس از پیامبر(ص) و فرزندان ایشان(ع) پس از آن حضرت(ع) بود. بنابراین طبیعی است که تلاش شود یا غدیر را به مردم نشناسانند یا آن گونه که بوده است نفهمند تا برداشت‌های انحرافی نمایند.(مجله ماهنامه کوثر، ش۲، سال اول، ۱۳۷۶).

یکی از افرادی که در واقعه غدیر حاضر بود، اما بعدها با آن به مخالفت پرداخت، ابوهریره است. جناب «حافظ بن ابی شیبه» - متوفای ۲۳۵، شیخ و استاد بخاری - از شخصی به نام ابی‌یزید اودی از پدرش چنین نقل می‌کند که: ابوهریره روزی داخل مسجد شد. عده‌ای دور او جمع شدند. در این هنگام جوانی نزد او آمد و گفت: تو را به خدا سوگند می‌دهم آیا از پیامبر خدا(ص) شنیدی که فرمود: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه اللهمّ وال من والاه و عادِ من عاداه»؛ ابوهریره گفت: بله، جوان گفت: من از تو بیزارم و شهادت می‌دهم که تو با دوستان علی(ع) دشمنی و با دشمنان او دوست. در این هنگام مردم او را سنگ باران کردند.(المصنف،ج۷، ص۴۹۹) همین مطلب را ابویعلی موصلی (م ۳۰۷ق) در مسندش و طبرانی( م ۳۶۰ق) در المعجم الاوسط با حذف جمله و سخن آن جوان به ابوهریره، آورده است.

همچنین در شرح احقاق الحق (ج۲۱ ص۱۱۵) به نقل از امالی علامه یحیی بن الموفق(م۴۹۹ق) آمده که ابوهریره پس از تأیید صحت حدیث «من کنت مولاه» به آن جوان پرسشگر گفت: اگر مرا سوگند نداده بودی، هیچ گاه آن (حدیث) را ذکر نمی‌کردم!! مرحوم شیخ مفید (م ۴۱۳ق) از محمد بن نوفل صیرفی نقل می‌کند: نزد هیثم بن حبیب صیرفی بودم که ابوحنیفه بر ما وارد شد. در این میان صحبت از امیرالمؤمنین علی (ع) به میان آمد و صحبت به غدیر خم رسید. در این هنگام ابوحنیفه گفت: به پیروانم گفته‌ام برای آنان (علویان) به حدیث غدیر اقرار نکنید که با شما مخاصمه و مجادله خواهند کرد. در این هنگام صورت هیثم بن حبیب متغیّر شد و گفت: چرا به آن حدیث اقرار نمی‌کنید و حال آنکه حبیب بن بن ابی‌ثابت از ابوالطفیل از زید بن ارقم این حدیث را برای ما نقل کرده است؟. (رک: امالی مفید، ص۲۶، مجلس ۳، ح ۹)

شخصی‌سازی؛ ترفند دشمنان برای به چالش کشیدن غدیر

خلاصه این افراد، غدیر را به یک قضیه شخصی میان امیرالمؤمنین علی(ع) و دیگران خلاصه کردند و گفتند این حادثه ربطی به خلافت آن حضرت(ع) ندارد. جزری شافعی مذهب(م۸۳۳ ق) در کتاب اسنی المطالب از مورخ معروف ابن اسحاق (م ۱۵۱ق) نقل می‌کند که سبب خطبه پیامبر اکرم(ص) در غدیر خم اختلافی بود که میان علی(ع) و خالد بن ولید پس از بازگشت از یمن رخ داده بود. چون آن حضرت(ع) حاضر نشد از عدالت فاصله بگیرد و غنائم جنگی را به دلخواه لشکریان تقسیم کند، خالد بن ولید به مکه بازگشت و نزد پیامبر(ص) از عملکرد علی(ع) شکایت کرد. پیغمبر(ص) پس از پایان مناسک حجّ به منطقه‌ای به نام غدیر خم رسید و خطبه‌ای را ایراد کرد و درصدد برآمد تا منزلت حضرت علی(ع) را برای مردم بیان نماید.

واقعاً اگر همه سخنان این مورّخ در کتاب تاریخش از این قبیل باشد، باید گفت: «علی الاسلام السلام!» چه اندازه انسان باید بی‌تقوا باشد و حقایق تاریخ را این گونه تحریف کند؟! به راستی رسول گرامی خدا(ص) هزاران نفر را در آن گرمای شدید معطّل می‌کنند تا فقط بر قدر و منزلت حضرت علی(ع) آگاهی دهند؟! این سخن در واقع به تمسخر گرفتن حادثه غدیر و کاستن از قدر و منزلت رسالت و نبوت پیامبر خدا(ص) است و جز نواصب و دشمنان امیرالمؤمنین علی(ع)، کسی آن را نمی‌پذیرد و به آن دامن نمی‌زند. مگر مردم حاضر در آن روز در مورد منزلت امیرالمؤمنین(ع) شکّ داشتند؟ آن حضرت(ع) که عمر مبارکشان را در کنار رسول اکرم(ص) سپری کرده بودند و همه حاضران بدان واقف بودند.

وجه تبریک خلیفه دوم به امیرمؤمنان(ع)

اگر علّت بیان خطبه غدیر همان چیزی بود که ابن اسحاق ادعا کرد، دیگر تبریک گفتن عمر بن الخطاب به امیرالمؤمنین علی(ع) با این عبارات که: اصبحتَ مولای و مولی کلّ مومن و مومنه؛ مولای من و مولای هر مرد و زن گشتی، چه وجهی داشت؟

یکی دیگر از این افراد ابن حزم ظاهری یزیدی قرطبی (م۴۵۶ ق) در کتابش الفصل و الملل و الاهواء و النحل، (ج ۳ صفحه ۶۴) تصریح می‌کند که فرمایش رسول خدا(ص) «من کنت مولاه فعلیّ مولاه» از طریق راویان ثقه و مورد اطمینان به سند صحیح نقل نشده است. وی این مطلب را در کتاب «المفاضله» (صفحه ۲۶۴) تکرار کرده است. این در حالی است که نقاد اهل حدیث جناب ذهبی (م ۷۴۸ ق) به تواتر آن تصریح کرده و در کتاب سیر اعلام النبلاء، (جلد ۵ صفحه ۴۱۵  و جلد ۸ صفحه ۳۳۵) گفته است: «انه حدیث حسن عال جداً و متنه فمتواتر» و نیز در جای دیگر گفته است: «ثابت بلا ریب».

همچنین جناب جزری شافعی مذهب در کتاب اسنی المطالب صفحه ۴۸ گفته است: «هذا حدیث حسن من هذا الوجه صحیح من وجوه کثیره تواتر عن امیرالمومنین علی (علیه السلام) و هو متواتر ایضاً عن النبیّ (صلّی الله علیه و آله)؛ این حدیث (من کنت مولاه) حسن و نیکو از این وجه است و از وجوه دیگر صحیح است، و به تواتر از امیرالمؤمنین(ع) و پیامبر (ص) نقل شده است. و نیز گفته است: هیچ اعتبار و ارزشی به گفته کسی که سعی در تضعیف آن می‌کند، نیست. کسی که این حدیث را ضعیف می‌داند از علم حدیث اطلاع و آگاهی ندارد. سپس عده زیادی از صحابه رسول خدا(ص) را نام می‌برد که این حدیث را نقل کرده‌اند و در ادامه می‌گوید: این حدیث از جماعتی که به گفته آنها قطع حاصل می‌شود، نقل شده است و این گفته از زبان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در روز غدیر خم در خطبه‌ای که ایراد کردند، در حقّ امیرالمؤمنین(ع) صادر شده است.

واقعاً با توجه به این گفته باز هم جایی برای گفته ابن حزم ظاهری یزیدی باقی می‌ماند؟ آیا این لاطائلات چیزی جز معارضه لجوجانه و موضعگیری خصمانه با حدیث غدیر است؟

انتهای پیام
captcha