به گزارش ایکنا، محمدحسین اخوان طبسی، پژوهشگر مرکز مطالعات میانرشتهای قرآن کریم، عصر امروز در دومین نشست هماندیشی کاربردیسازی مطالعات قرآنی، اظهار کرد: علم کاربردی(Applied Science) به معنای استفاده از فرآیندهای علمی به مثابه ابزاری برای دستیابی به یک هدف عملی مشخص و مفید است. دو نمونه اعلی از علوم کاربردی در فضای اندیشهای غرب، مهندسی و پزشکی هستند.
وی افزود: در فضای علوم انسانی نیز جریانهای کاربردی کردن به راه افتاده است و ما برخی از علوم انسانی را با پیشوند Applied داریم. مانند Applied Linguistics(زبانشناسی کاربردی) که به دنبال استفاده از دانش زبانشناسی به منظور آموزش هرچه بهتر زبان دوم است. همچنین Applied Psychology (روانشناسی کاربردی) که به معنای استفاده از روشها و دستاوردهای روانشناسی علمی برای حل مشکلات رفتاری است.
وی نتیجه گرفت: کاربردیسازی لزوماً به معنای تولید محصول تکنولوژیک و ارتقاء فناوری، آنگونه که در مهندسی دنبال میشود، نیست. بلکه کاربردیسازی میتواند به معنای درمان یک بیماری جسمی یا روانی و یا تأسیس روش بهتری برای آموزش هم باشد.
وی گفت: میزان کاربردی بودن قرآن و تفسیر را بایستی در نوع نگاه تمدن اسلامی به قرآن کریم جست. در طول تاریخ تمدن اسلامی، تفسیر قرآن همواره موضوعی میانرشتهای بوده است. یعنی برای عالمان علوم دینی این امر مسلم بود که برای فهم و تفسیر قرآن کریم، بایستی از دانشهای بشری بهره گرفت. لذا میبینیم مباحثی که در تفسیر یا علوم قرآنی از آن بحث میشود، طیف گستردهای از علوم از لغت و ادبیات گرفته تا تاریخ، فقه و کلام را دربرمیگیرد و حتی فلاسفه و عرفا هم به تفسیر قرآن دست یازیدهاند. با اینحال به نظر میرسد از آنجا که خود متن قرآن کریم، همواره موضوعی فرارشتهای برای مطالعه بوده است، تفسیر قرآن خود رشتهای مستقل تلقی نشده است. از همین روست که ما شاهد هستیم در مدارس علمیه تفسیر به عنوان یک علم، آنگونه که فقه یا کلام تدریس میشده، مورد توجه نبوده است. آنچه که ما در گذشته درباره تفسیر قرآن مشاهده میکنیم، اقوال و آراء افراد با رویکردها، تخصصها و گرایشهای گوناگون است و از دل این اقوال و آراء، علمی مدون با اصول و روش مشخص بیرون نیامده است. همین عدم اهتمام به تفسیر بهمثابه یک دانش، موجب شد از کاربردیسازی آن نیز غفلت شود.
وی افزود: البته در نظام دانشگاهی، با تأسیس رشته علوم قرآن، تلاشهایی برای رشتهسازی دانش تفسیر و علوم قرآن صورت گرفته است. اکنون و با رشتهای شدن علوم قرآنی و تفسیر، دغدغه چگونگی کاربردی شدن آن مطرح میشود. اما این کاربردی شدن الزامات و پیشنیازهایی را میطلبد.
این پژوهشگر گفت: لازمه کاربردیسازی قرآن کریم، داشتن فهمی زمینهای و بافتمحور از آن است؛ فهمی که بتواند مصداق و مورد آیه را در همان عصر نزول به خوبی تبیین کند. در این صورت میتوانیم از چنین فهم مقید و مصداقی، اصولی مطلق و جهانشمول برداشت کنیم و این اصول را با توجه به مقتضیات زمان و مکان خود، بهکار ببندیم.
وی ادامه داد: به عنوان نمونهای از فهم زمینهای، میتوان به بحث خمس در شیعه اشاره کرد. طبق آیه شریفه سوره نساء: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ ...»(انفال/41)، خمس به غنائم جنگی تعلق گرفته است. در عصر رسول اکرم(ص)، عصر خلفا و نیز در عصر امیرالمؤمنین(ع) و حتی پس از آن، خمس تنها از غنائم جنگی اخذ میشد. اهل سنت نیز خمس را بر غنائم جنگی متعلق میدانند. اما علمای شیعه قائلاند که متعلق خمس دائره وسیعتری را شامل شده و منفعت کسب را نیز شامل میشود. دلیل چنین فتوایی، روایات معتبر از ناحیه امام صادق(ع) است.
امام صادق(ع) به عنوان بنیانگذار مذهب تشیع، بهدنبال تشکیل یک نظام مالی پایدار برای اداره امورات مربوط به مذهب بودند و از این رو، با توسعه دایره خمس به منفعت کسب، از شیعیان خواستند که به آن حضرات خمس بپردازند. این تفسیر از آیه خمس، گرچه مطابق فهم بدوی و تاریخی از آیه نبود، اما در واقع تفسیری زمینهای و عصری از آیه بوده است. امام(ع) از مفهوم زکات استفاده نکردهاند، زیرا زکات را حاکمان وقت میستاندند. گفتنی است امام صادق(ع) خود موفق به اجرای کامل نظام مالی خمس نشدند و پس از ایشان، فرزندشان امام کاظم(ع) با ایجاد شبکهای از وکلا، اجرای این نظام مالی را کلید زدند. اجرای این طرح البته برای آن امام، هزینه بسیاری در پی داشت و هارون خلیفه وقت، ایشان را بهجرم فعالیتهای مالی خارج از کنترل حکومت، راهی زندان کرد. غیر از این، برخی وکلای امام نیز پس از شهادت آن حضرت، خیانت کرده و پولهای دریافتی را برای خود برداشتند. با اینحال این شبکه مالی پایدار ماند و تا به امروز، تأمین مالی برای فعالیتهای مذهبی در تشیع، بر همین مبنا پیش میرود.
آنچه خدای متعال از نزول آیات و وضع قوانین در حوزه خمس، فیء، انفال، زکات و ... دنبال میکرد، تأمین مالی برای حکومت پیامبر اکرم(ص) در عصر نزول بود. عبارت «فأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ ...»(انفال/41) و عبارات مشابه که درآیات فیء، انفال و زکات بهکار رفته، گویای همین فلسفه تشریع است. از همین رو تفسیر امام صادق(ع) از آیه خمس و توسعه مفهومی که ایشان در معنای «غنیمت» دادند، برگرفته از روح و هدف قرآن کریم از نزول این آیات و در عین حال، متناسب با مقتضیات و شرایط عصری بوده است. تفسیر امام صادق(ع) از خمس را میتوان تفسیری کاربردی که برخاسته از فهمی زمینهای است، دانست.
وی در پایان تصریح کرد: بهنظر میرسد همواره داشتن آگاهی نسبت به شرایط زمانه نزول و در عین حال، آگاهی از شرایط عصر حاضر و سپس مقایسه میان این دو، میتواند ما را در دستیابی به فهمی ثمربخش و کاربردی از آیات قرآن یاری رساند.
انتهای پیام