به گزارش ایکنا، پنل تخصصی الگوی حکمرانی متعالی در موضوع وحدت حوزه و دانشگاه، امروز، ۱۸ آبانماه، به صورت مجازی برگزار شد. حجتالاسلام نجف لکزایی، استاد علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم(ع) در این پنل به ایراد سخنانی پرداخت که متن آن را در ادامه میخوانید؛
موضوع، بحث نقش وحدت حوزه و دانشگاه در حکمرانی متعالی است و باید اشارهای به دو اصطلاح متعالی و حکمرانی داشته باشم. متعالی، در برابر متدانی است و میخواهیم بگوییم، میتوان دو نوع حکمرانی داشت؛ یکی آنکه علاوه بر زندگی دنیوی، به آخرت نیز توجه دارد و بر همین اساس، رویکردی که در حکمرانی اتخاذ میکند، در کنار توسعه و رشد اقتصادی و ثبات سیاسی، تعالی فرهنگی را نیز مدنظر دارد و در برابر آن، حکمرانی قرار دارد که به عرصه فرهنگ با رویکرد تعالی نگاه نمیکند و عرصه فرهنگ را رها میکند و همینطور، ثقل این نوع حکمرانی معطوف به رشد و رفاه اقتصادی میشود و کاری به آخرت ندارد. بنابراین میتوانیم از دو پارادایم در عرصه حکمرانی یاد کنیم؛ اولی معطوف به حیات دنیوی است و در آن توسعه اقتصادی اصالت دارد و دومی متعالی است و علاوه بر توجه به رشد اقتصادی و ثبات سیاسی، به تعالی و رشد معنوی نیز توجه دارد و بلکه تعالی معنوی در آن اصالت دارد.
با توجه به این تعریف از این دو پارادایم متعالی و متدانی، اتصاف حکمرانی به تدانی و تعالی معنادار میشود. از اینرو میتوانیم نقش دو نهاد مهم حوزه و دانشگاه را بررسی کنیم. حوزه و دانشگاه نیز با توجه به اینکه رویکردشان چطور باشد، میتوانند در خدمت حکمرانی متعالی یا در خدمت حکمرانی متدانی باشند.
در صورتی که حوزه و دانشگاه علاوه بر زندگی دنیوی، به زندگی اخروی و عقبای مردم نیز توجه کنند، همسویی خواهند داشت و در خدمت حکمرانی متعالی خواهند بود، اما اگر یکی از این دو یا هر دو، فقط در محدوده دنیا کار کنند یا فقط در محدوده عقبی تلاش کنند، ناهمسویی پیش میآید و حکمرانی متعالی در جمهوری اسلامی ایران یا در هر جامعهای دچار مشکل میشود. چون شرط هرگونه پیشرفت در هر جامعهای، انسجام نخبگان آن جامعه و بلوک قدرت، حول محورهای مشخص است که از آن به همسویی تعبیر میکنم.
اگر نخبگان جامعه و بلوک قدرت، نسبت به نقطه شروع و مقصد، همسویی نداشته باشند و محرک یا محرکهای حرکت جامعه به جای اینکه به سمت تحقق اهداف مطلوب خود بروند، مسیر دیگری را در پیش گیرند، ناموفق میشوند. لذا اگر جامعهای قصد دارد که در حکمرانی متعالی موفق شود، باید نخبگان و قدرت در این بخش انسجام فکری داشته باشند. در جامعهای مانند جامعه اسلامی که میخواهد در حکمرانی متعالی حرفهایی برای گفتن داشته باشد، لازم است نخبگان و بلوک قدرت در جهت تعالی همسویی داشته باشند که چون در جامعه کنونی، حوزه و دانشگاه دو نهاد مهم علمی و معنوی در عرصه تولید علم و تولید راهبرد هستند، اینها از این حیثهای مختلفی در حکمرانی نقش دارند، چراکه حکمرانی را زنجیرهای از ایدهها، قواعد، سیاستها، راهبردها، روشها، ابزارها و نهادهایی میدانیم که در هر حکومتی وجود دارد و هر حکومتی نیز برای اعمال قدرت در جهت اجرای قانون و تحقق اهدافش به چنین زنجیرهای نیاز دارد.
تولید این زنجیره از سوی نهادهای تولیدکننده علم رخ میدهد. این همسویی میتواند در چند حوزه صورت گیرد. در صورتی که همگرایی و تعاون و به تعبیری وحدت حوزه و دانشگاه را داشته باشیم و در این چند بخش همسویی داشته باشند، میتواند حکمرانی متعالی رخ دهد و اگر همسویی نداشته باشند، ممکن است از این حکمرانی فاصله بگیریم. چون در منطق قاعدهای است که میگوید «نتیجه تابع اخس مقدمات است»، یعنی ضعیفترین حلقه صغری و کبری که میچینیم، تمام سیستم را به سمت خود میبرد.
یکی از اینها، همسویی در حوزه مبانی و منابع تولید این مفاهیم است و از آن به ایدهها، قواعد، سیاستها، راهبردها، روشها، بازارها و سیستم حکومتی تعبیر میشود که برای اعمال قدرت در راستای اجرای قانون برای نیل به عدالت بهکار میرود و به لحاظ مبانی در تولید این مولفهها، برخی مبانی متدانی هستند و یک رویکرد نیز متعالی است. علوم انسانی با رویکرد اسلامی و با رویکرد توحیدی در خدمت حکمرانی متعالی است، اما با رویکردهای مادیگرایانه و غیرتوحیدی، در خدمت حکمرانی متدانی خواهد بود. تأکیداتی که مقام معظم رهبری در بحث علوم انسانی دارند، به نظر میرسد از این ناحیه قابل توجه است.
بخش دوم در این مسئله، منابع است. مبانی در صورتی توحیدی است که منابع ما توحیدی باشد و در کنار تجربه و عقل، از قرآن و روایات نیز بهره ببریم و مرجعیت قرآن بسیار مهم است. در صورتی میتوانیم حکمرانی را متعالی کنیم و به سمت حیات طیبه برویم که به مرجعیت قرآن در علوم انسانی به صورت جدی ایمان داشته باشیم و اگر آسیبشناسی کنیم، علوم انسانی در ایران، غالباً با قرآن و روایات فاصله دارد. رشتههای راهبردی مانند علوم سیاسی، امنیتی و اقتصاد را در نظام دانشگاهی بررسی کردیم و اینها حتی خیلی اوقات درس دو واحدی نیز برای بررسی دیدگاههای قرآنی ندارند که مبانی و ارزشها و هنجارها را باید از قرآن بگیریم. این بخش اول، یعنی همسویی در مبانی و منابع است.
بخش دیگر، همسویی در کارگزاران و نهادها و گفتمانسازی در میان مردم است. کسانی که در عرصه حکمرانی در وزارتخانههای مختلف به خدمت مشغول میشوند، فارغالتحصیلان نظام حوزه و دانشگاه ما هستند و اگر این افراد انسانهای موحد و مهذبی باشند، میتوانیم انتظار داشته باشیم که حکمرانی ما به سمت حکمرانی متعالی برود، اما اگر اینها آخرتگرا و مهذب نباشند، به نتیجه نمیرسیم.
نمونه این مسئله را در دفاع مقدس داشتیم که پیرزی با تربیت انسانهای مهذب، تحقق یافت و با چهرهای از امنیت متعالی در عرصه حکمرانی متعالی مواجه بودیم. اما چطور میتوان کارگزارن مهذب تربیت کرد؟ از طریق علما و دانشمندان مهذب و موحد. همچنین نکته تکمیلی اینکه، اگر علمای ما مهذب بودند و دانشمندان و اساتید ما هم اینطور بودند، هم کارگزاران مهذب میشوند و هم نهادهایی که تأسیس میشوند، جهادی خواهند شد و هم اینکه از مفاسدی که در حکمرانی متدانی هست، کاسته خواهد شد.
بخش دیگر، همسویی در ابعاد و سطوح حکمرانی است. یعنی اگر حوزه و دانشگاه در تبیین و ترسیم ابعاد حکمرانی با رویکرد توحیدی عمل کنند، میتوانیم به حکمرانی متعالی برسیم. حکمرانی در عرصه خانواده، فرهنگ و اقتصاد را میتوان در این زمینه مثال زد. در حال حاضر مراجع میگویند آنچه در عرصه بانکداری جریان دارد، ربا است که جنگ با خدا محسوب میشود و بخش عمده متخصصین دانشگاهی با این مسئله ارتباط برقرار نمیکنند و تا تکلیف این مسئله روشن نشود و به یک انسجام نظری نرسیم، در عرصه عمل نمیتوانیم تصمیم واحدی بگیریم. در فرهنگ، خانواده و ... مسئله به همین صورت است.
آخرین سطح و محور همسویی که شرح حکمرانی متعالی است، همسویی در عرصه اهداف و غایات است که اگر در بحث اهداف اعم از کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت همسویی وجود داشته باشد، میتوانیم حکمرانی متعالی داشته باشیم.
انتهای پیام