حجتالاسلام سیدعیسی مسترحمی، مدیرگروه قرآن و علوم جامعةالمصطفی(ص) العالمیة، در گفتوگو با ایکنا، به طرح بحث درباره نسبت بین علوم طبیعی و تفسیر قرآن و همچنین اهمیت استخدام دانشهایی نظیر زبانشناسی در فهم قرآن پرداخت و بیان کرد: در مورد تفسیر علمی و مطالعات میانرشتهای نیازمند تبیین مقدمه هستیم؛ برای تفسیر قرآن مجبوریم از روشی استفاده کنیم که روشها نیز براساس منابعی که در تفسیر مورد استفاده قرار میگیرند متفاوت میشوند. برخی افراد از قرآن، برخی از روایات و برخی از عقل برای تفسیر استفاده میکنند.
مسترحمی افزود: علم و یافتههای علمی بشر با رعایت شرایطی میتواند منبعی برای تفسیر بخشی از آیات قرآن باشد و فهم دقیقتری از آیه به ما ارائه کند. قرآن کتاب هدایت است و در مسیر هدایتش از راههای متعددی استفاده کرده است؛ برخی اوقات از داستان و تمثیل استفاده کرده و برخی اوقات نیز برای طرح یک بحث هدایتی و روش هدایتی از نکتهای علمی بهره برده و مهم این است که هر جایی بحث علمی مطرح کرده، مطابق با حقیقت است.
وی در تبیین قرآن و علوم انسانی تصریح کرد: از طرف دیگر معتقدیم از جایی که علوم انسانی رابطه مستقیمی با هدایت بشر دارد، لازم است قرآن به آن بپردازد؛ چون بشر نمیتواند تمام آنچه را در علوم انسانی نیاز است بفهمد و گاهی اوقات مبانی این علوم لازم را بشر اشتباه درک میکند و اهداف و روشهایی که لازم است تا علوم انسانی درستی داشته باشیم، از درک بشر خارج است و بشر نمیتواند معیارهای درستی را ترسیم کند؛ لذا قرآن به عقل و تجربه بشر کمک میکند تا مسیر درست را انتخاب کند و دانشها درست سامان پیدا کنند. چون تا سیاست درستی بر جامعه حاکم نباشد هدایت درستی نیز نخواهیم داشت؛ لذا قرآن به این مباحث پرداخته است.
بیشتر بخوانید؛
مسترحمی گفت: در مورد تفسیر علمی، رویکردهای مختلفی وجود دارد و چون در مقام نظر و عمل این رویکردها متفاوت هستند، در اجرا نیز اشتباهاتی رخ داده و بسیاری از مخالفتها از این رو حاصل شده است. امثال غزالی و یا دیگران آمدهاند و به خطا ادعایی را مطرح و برای تطبیق قرآن با علوم یا علمی جلوه دادن بسیاری از معارف قرآن تلاش کردهاند که این اشتباهات باعث شد برخی مانند ذهبی جبهه بگیرند که در دوره معاصر نیز این جبههگیریها وجود دارد؛ لذا برخی از خطاهایی را که در تفسیر علمی رخ داد نباید ناشی از گونههای مختلف تفسیر علمی دانست و آنها را تخطئه کرد.
این استاد جامعةالمصطفی(ص) بیان کرد: باید از روایات در تفسیر بهرهبرداری کرد، اما نباید به بهانه اینکه گروهی اخباری شدند روایات را کنار بگذاریم و خود را از آنها محروم کنیم، همچنانکه در تفسیر قرآن این رویه حاکم است و شعار «حسبنا کتاب الله» دلیل نمیشود که به رویکردهای دیگر بیتوجهی کنیم. لذا اگر کسانی در استفاده از علم در تفسیر قرآن به خطا رفتند و دچار استخراج غلط شدند، نباید بیاییم و به این دلیل گونههای درست تفسیر علمی را که از قبیل نظریهپردازی است تخطئه کنیم و بگوییم این گونهها درست نیستند.
وی با ذکر اینکه در تفسیر علمی قائل هستیم که میتوان از علم به عنوان یک قرینه در فهم مراد خداوند بهرهبرداری کنیم، اظهار کرد: خداوند در آیات متعددی تجربه بشر را حجت دانسته و باید از تجربه بشر استفاده شود که البته باید با شرایط و معیارهایی باشد؛ یعنی اگر به قطع روانشناختی حاصل شود یا یک پشتوانه قطعیِ عقلی یافته بشر را حمایت کند، میتوانیم از آنها برای فهم آیات استفاده و کلام خدا را بهتر درک کنیم. اگر در مواردی ظنی هم در حد شهرت باشد میتوان به مثابه احتمال آن را مطرح کرد که آیه احتمالاً این نکته علمی را میگوید. پس تطبیق و استخراج را به این معنا که جزئیات باشد قبول نمیکنیم بلکه نظریهپردازیهای قرآن قابل قبول است.
مسترحمی اظهار کرد: هر علمی نیاز به مبنا دارد و باید با مبانی منسجمی در حوزه اسلامشناسی، خداشناسی و ... ورود کرد و اگر این مبانی نباشد، نمیتوان آن علم را درست درک کرد و اصلاً علم تشکیل نمیشود. اگر بخواهیم روانشناسی کنیم، باید مبانی درستی داشته باشیم. برای نمونه اگر مبنا آن باشد که انسان مادی و تکساحتی است مسیر به سمت خاصی میرود که نقطه مقابل نظر قرآن است. اگر اهداف علوم درست ترسیم نشود، کل مسیر تغییر میکند. اگر اقتصاد بشری میگوید هدف من صرفاً تأمین رفاه است، قرآن میگوید قرار نیست که هرکسی فقط به رفاه ظاهری برسد و هدف نهایی اهداف متعالی است که باید ترسیم شود و ما میگوییم قرآن این اهداف را ترسیم میکند.
وی افزود: برای نمونه در حوزه روشها اگر علوم تربیتی پنج روش را تعریف میکند، قرآن روشهای دیگری را در حوزه روشهای تربیتی و آسیبهای تربیتی که بشر نمیتواند به آنها برسد ترسیم میکند. چه زمانی بشر میتواند بگوید یکی از دلایل گمراهی بشر وسوسه است؟ یا بشر چطور میتواند به این نتیجه برسد که یکی از موانع تربیت، لقمه حرام یا وسوسه است؟ این موارد و همچنین معیارها را قرآن ترسیم میکند. برای نمونه طبقهبندی اجتماعی را در نظر بگیرید که از آدام اسمیت تا مارکس و ... چه معیارهایی را برای طبقهبندی اجتماعی قائل هستند و هریک از اینها معیارهایی دارند که یا هوی و هوس بشری در آن دخیل بوده یا درک و ضعفِ علمی بشر در آن تأثیرگذار بوده که در نهایت نتوانستند به درک درستی برسند. اما باید ببینیم قرآن چه معیارهایی برای طبقهبندی اجتماعی تعریف میکند.
مسترحمی بیان کرد: بنابراین قرآن میتواند به این عرصهها وارد شود و در تعیین مبانی علوم، اهداف علوم، روشهای علوم و تعیین معیارهایی که لازم است در یک علم رعایت شود دخالت کند. همچنین در تمام این موارد تجربه بشری را کنار نمیزنیم و به دنبال انکار و عظمت عقل و تجربه بشر نیستیم، اما قائلیم که اینها با قرآن باید تکمیل شوند و میتوان روشهای مختلفی را به کاربست. از جمله روش استنطاقی شهید صدر را میتوان مطرح کرد که سؤالاتی را بیان کرده و با آنها که منشأ کاستیهای این علوم است به سراغ قرآن میآید و به این کتاب عرضه میکند و بهترین پاسخها را میگیرد. این بخش نظریهپردازیهای علمی قرآن است.
وی با تأکید بر اینکه این رویکرد بین قرآن و علوم تعامل برقرار میکند، گفت: علم میتواند در خیلی از موارد در فهم آیه کمک کند؛ برای نمونه میتوان به آیه «أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا» اشاره کرد. اگر ذهن را از پیشفرضهای علمی خالی کنید و به سراغ این آیه بیایید چون در اینجا میگوید آسمان و زمین بسته بودند و ما آنها را باز کردیم، به نتیجهای نمیرسید، اما اگر به سراغ مدل استاندارد علمی پذیرفتهشده بیایید مسئله متفاوت میشود. برای نمونه خدمت دکتر گلشنی به صورت ظنی این آیه را تفسیر و بیان کردم میتواند دلالت بر گسترش جهان باشد و میتوانیم به نظریه انفجار بزرگ اشاره کنیم. ایشان فرمودند چرا به صورت ظنی میگویید؟ امروزه یک مدل پذیرفتهشده در این باره ارائه شده و شواهد بسیاری از گسترش جهان داریم و به قدری این دلایل به بداهت رسیده که این مدل قبول شده که جهان در حال گسترش است.
وی بیان کرد: در آیه دیگری میخوانیم: «وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ»، یعنی ما آسمانها را با قدرت آفریدیم و توسعه میدهیم که ظاهر آیه است. اگر یک یافته بشری را در کنار آیه قرار دهید، معنای آیه بسیار زیباتر و دقیقتر میشود و همینها محدود است، اما میتوانیم به عنوان یافتههای علمی از آنها بهره بگیریم؛ بنابراین یک رابطه دو طرفه وجود دارد و علم به قرآن کمک میکند که بسیاری از تعابیرش برای بشر درک شود یا مصداقی از آن درک شود و قرآن هم میتواند به این علوم کمک کند تا اهداف و روشهای آن اصلاح شود و در برخی از موارد نیز جزئیاتی از علوم را برای بشر آشکار و به عقل و تجربه بشر کمک میکند که به درستی گام بردارد.
مسترحمی به کاربست دانشهای نوین در فهم آیات قرآن نیز تأکید کرد و گفت: قرآن یک زبان ترکیبی دارد و به تعبیر علامه معرفت زبانش عرف خاص است. لذا نیاز دارد که از روشهای مختلفی در فهم آن استفاده شود. اگر میبینیم که مکتب ایزوتسو در معناشناسی مورد توجه قرار میگیرد علتش این است که میتواند خیلی از مفاهیم قرآن را آشکار کند. شبکه قرآن یا نشانهشناسی در همین راستاست. این دانشها از این رو به کمک فهم قرآن میآیند که زبان قرآن زبان خاصی است و ساحتهای مختلف و بطن و تأویل دارد و هرکدام از این بخشها را باید با روش خاصی استخدام کنیم.
این استاد جامعةالمصطفی(ص) بیان کرد: اگر برخی از آیات قرآن را بدون توجه به زبان علم تفسیر کنید، به فهم کلی از آیه میرسید، همین طور اگر در یک وجه دیگر و در مفهومی از مفاهیم قرآنی، یک شبکه معنایی را تشکیل ندهید به مشکل میخورید و از طرفی در خیلی از موارد نباید از زبان علمی کمک گرفت، چنانکه این زبان در مورد امور متافیزیکی و معجزات عاجز است و باید از زبانهای دیگر کمک گرفت. بنابراین یک جا زبان اصلی یک آیه میتواند نمادین باشد که در آنجا مجبوریم روش دیگری را به کار ببندیم؛ لذا بعد از اینکه حجیت آن روش اثبات و محدوده استفاده آن مشخص شد، میتواند پردهای از حجابهای آیات را بردارد. البته این پردهها نیز به دلیل مشکل ماست نه قرآن.
مسترحمی با ذکر اینکه در قضیه تفسیر علمی مخالفان سرسختی وجود داشتند که در سطوح بالای علمی کشور بودند، اظهار کرد: در سال 1385 که این رشتههای چندگانه را برای وزارت علوم پیشنهاد دادیم و آقای رضاییاصفهانی در جلسات حضور مییافتند، با مخالفت مواجه میشدند، اما وقتی تبیین میشد، مشکل هم حل میشد. یکی از این آقایان گفته بود که این علوم تربیتی پارادایم و مبانی خاص خودش را دارد، اما قرآن یک بحث دیگری دارد و قرآن و علوم تربیتی معنا ندارد. ایشان میگوید به وی گفتم مگر شما در علوم تربیتی نمیخواهید روشهای تربیتی را کشف کنید؟ ما هم میخواهیم ببینیم قرآن در این حوزه حرفی دارد یا خیر. در علوم تربیتی میگویند باید موانع تربیت از بین برود تا شخص تربیت شود، ما هم میخواهیم ببینیم قرآن هم چیزی دارد که بگوید اینها مانع تربیت است یا خیر.
وی تصریح کرد: اکنون 10 رشته در حدود 12 سال در حال برگزاری است و هریک از این گرایشها سالها و دورههای مختلفی برگزار شده و باید به گرایشهای قرآن و حقوق، قرآن و مدیریت، قرآن و جامعهشناسی، قرآن و روانشناسی، قرآن و تربیت، قرآن و سیاست، قرآن و اقتصاد، قرآن و بهداشت و سلامت و قرآن نجوم اشاره کنم که اینها را داشتهایم. این گرایشها حداقل 50 فارغالتحصیل داشتهاند و بیش از 100 نفر در سطح دکتری مشغول به تحصیل هستند و امکان اینکه این اطلاعات با مراکز دانشگاهی و کشورهای دیگر اشتراکگذاری شود فراهم بوده و انجام شده است. برخی میگفتند نمیتوانید این اطلاعات را در مجامع دانشگاهی ارائه کنید، اما این اتفاق رخ داده است؛ برای نمونه بنده در دانشگاه مالک اشتر بودهام و در درسهای معارف یک مجموعهای آماده شد. همچنین در دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه علامه طباطبایی نیز همکاریهایی داشتهایم. از طرفی همایشهای متعددی برگزار شد که گفتوگوی خوبی بین افرادی که به صورت میانرشتهای کار میکردند به وجود آمده است.
مسترحمی افزود: در جامعةالمصطفی(ص) فرصت مطالعاتی ایجاد کردیم و اساتیدی به اینجا آمدند و طرحهای خود را برای پسادکتری پیشنهاد دادند و کار کردند و امروز به عنوان یک رشته مورد استقبال قرار گرفته و 26 شماره از مجله قرآن و علم چاپ شده و مقالات متعددی به انتشار رسیده است. همایشهای متعددی برگزار شده که برای نمونه کنگره بینالمللی قرآن و علوم انسانی بود. 50 جلد اثر جزو منشورات این همایش بود و بیش از دو هزار مقاله نیز به این همایش رسید. برای این همایش با حدود هفت کشور پیشنشستهای متعددی داشتیم. همایش گام دوم انقلاب اسلامی در قرآن و حدیث نیز برگزار میشود و در حال دریافت مقالاتیم که بخش مهمی از آن در حوزه علوم انسانی و علوم طبیعی است و کرسیهای نظریهپردازی هم مطرح شده است.
این استاد جامعةالمصطفی(ص) در پایان بیان کرد: اخیراً مصاحبهای در یکی از خبرگزاریها منتشر شده بود که گفته بودند این کارها روشمند نیست یا روشی برای آن تعریف نشده است، اما ما کرسیهای نظریهپردازی در روششناسی مطالعات میانرشتهای» (تفسیر علمی) در سطح ملی از سوی استاد رضایی اصفهانی داشتهایم که به تصویب وزارت رسیده است و به عنوان یکی از 10 کرسی نظریهپردازی تأییدشده میتوانیم از آن یاد کنیم. اکنون نیز به عنوان یک مجموعه در حال پیشبرد اهداف خود است. حداقل 10 رساله در حوزه روشهای مطالعات میانرشتهای با گرایشهای مختلف داشتهایم و به نظر میرسد در بحث نظری بخش عمده و کار جدی انجام شده و در حال برداشتن گام دوم هستیم که ورود جدیتر به دانشگاههاست.
انتهای پیام