به گزارش ایکنا از همدان، علی کلانترنیا، رئیس جهاد دانشگاهی واحد همدان به همراه معاونان و اعضای خبرگزاری ایکنا و ایسنا، روز گذشته، 10 بهمنماه، با خانواده شهید «محمد غفاری» دیدار کردند.
رئیس جهاد دانشگاهی واحد همدان در این دیدار با بیان اینکه رحمتی بالاتر از شهادت نیست که خداوند آن را نصیب شهدا کرده است، اظهار کرد: امیدوارم خداوند نیز رحمت خود را نصیب ما کند تا بتوانیم رهرو راه ایشان باشیم.
وی با تأکید بر اینکه شهید قلب تاریخ است، افزود: قلب در بدن انسان وظیفه تزریق جریان خون به تمام نقاط را دارد، شهید نیز همچون یک قلب در هر زمانی که جامعه دچار رخوت و سستی شود خونی در رگهای جامعه جاری میکند که دوباره آن را به مسیر اصلیاش بازمیگرداند، همچون شهدای انقلاب، جنگ تحمیلی، مدافعان حرم و... .
کلانترنیا با بیان اینکه هیچ مرگی بالاتر از شهادت نیست، ادامه داد: شهادت مرگی است که خود فرد آن را انتخاب میکند، امام حسین(ع) کشته شد چراکه برای قیام کردن، شهادت را خودش انتخاب کرده بود؛ شهادت مرگ انتخابی است که همواره موردنظر اولیا و انبیا بوده، هر کس چنین راهی را انتخاب کند قطعاً خداوند نگاه ویژهای به ایشان داشته است، امیدوارم که ما هم از این راه منحرف نشویم.
مادر شهید محمد غفاری نیز در این دیدار اظهار کرد: گرچه مادر شهید هستم اما خودم را در محضر مادران شهدا کوچک میبینم، من خاک پای همه مادران شهدا هستم.
وی با بیان اینکه از زمان نوجوانیام در مسجد آقای آخوند بزرگ شدم و فعالیتهای فرهنگی متعددی داشتم، افزود: خیلی دوست داشتم برای انقلاب مفید باشم و برای تحقق آرمانهای انقلاب کاری کرده باشم، سعی میکردم پشت جبهه هر کمکی از دستم ساخته بود انجام دهم، بهطور مخفیانه اعلامیه در مسجد و خیابان پخش میکردم.
مادر شهید غفاری در ادامه گفت: آرزو داشتم باکسی ازدواج کنم که مؤمن و اهل روزی حلال باشد خوشبختانه این امر نیز محقق شد؛ با حاج حسین غفاری در سال 62 ازدواج کردم، آقای غفاری بیشتر وقتش را در جبهه و یا در محل کارش در جهاد سازندگی مشغول بود، او گاهی تا یک ماه منزل نمیآمد و در این فرصت بنده سعی میکردم در تهذیب نفس خودم تلاش کنم.
وی ادامه داد: در طول 9 ماه بارداری که قرار بود محمد به دنیا بیاید، تمام سعیام را برای خودسازی میکردم، خاطرم هست در طول این 9 ماه همیشه با وضو میخوابیدم و سعی میکردم از کسی لقمهای نگیرم که شبههناک باشد، با وضو به محمد شیر میدادم و همیشه بالای سرش قرآن میخواندم چراکه ایمان داشتم اگر ریشه یک فرزند درست باشد قطعاً مسیر رشد بهسوی خداوند را طی خواهد کرد.
مادر شهید غفاری با بیان اینکه از پنج سالگی محمد را در کلاس حفظ قرآن ثبت نام کردم، افزود: محمد به من اصرار میکرد که برای اقامه نماز به مسجد امام حسن(ع) برویم، از همان کودکی زمینههای انس با مسجد و اهل بیت(ع) را در ایشان میدیدم، پس از مدتی وارد بسیج شد، او در همان دوران کودکی تأثیر بسزایی در همسنوسالهای خودش میگذاشت و همواره آنها را به هیئت دعوت میکرد.
وی با اشاره به اینکه محمد در رشته دندانپزشکی در کنکور قبول شده بود، افزود: در همین حین 40 پرونده از شهدا را از سپاه به منزل آورده بود و انس خاصی با این شهدا گرفته بود، با فتوشاپ عکس شهدا را درست میکرد و خاطراتشان را میخواند در همین روزها به من گفت از شهدا میخواهم که دستم را بگیرند و راه را برای من باز کنند.
مادر شهید غفاری ادامه داد: محمد همزمان هم در رشته دندانپزشکی و هم در آزمون دانشگاه افسریه سپاه قبول شده بود، آرزو داشت روزی در این آزمون پذیرفته شود و به قول خودش لباس سبز امام زمان(عج) را بر تن کند، همینطور شد و محمد در بین هزار نفر رتبه اول در دانشگاه افسریه را کسب کرد.
وی با اشاره به اینکه محمد راهی را انتخاب کرده بود که برای اسلام مفید باشد، افزود: پس از ورود به سپاه وارد نیروهای صابرین سپاه شد که یکی از سختترین حوزههای کاری سپاه است.
مادر شهید غفاری گفت: با وجود اینکه محمد در یگان ویژه صابرین سپاه چندین بار مجروح شده بود اما هرگاه من از کار او سؤال میکردم میگفت در سپاه گل آب میدهم، کفش فرماندهان را واکس میزنم و...، میگفت من باید از فرماندهانم درس بگیرم، گویا با این سبک صحبت کردن میخواست دل مرا خالی نکند.
وی ادامه داد: پس از شهادت پسرم، فرماندهان سپاه به دیدار ما آمدند و همگی اقرار میکردند اگر محمد شهید نمیشد با هوش و ذکاوتی که داشت حتماً یکی از فرماندهان بلندپایه سپاه میشد.
مادر شهید غفاری در ادامه به ویژگیهای اخلاقی این شهید والامقام اشاره کرد و گفت: محمد بسیار به بیتالمال حساس بود، نه کینهای بود و نه اهل خشونت، همیشه دوستانش را به رفتن به مسجد و هیئت دعوت میکرد، نماز اول وقتش هیچگاه ترک نمیشد، به شهدا علاقه زیادی داشت و در مجموع بسیار به خودسازی توجه میکرد، محمد بهاندازهای خودسازی کرده بود که به آرزویش رسید و به جمع شهدا که علاقه زیادی به آنها بهویژه به شهید زینالدین داشت، رسید.
وی ادامه داد: با وجود اینکه محمد میتوانست به همدان بیاید و به شهر خودش منتقل شود اما او همیشه میگفت نمیتوانم پشت میز بنشینم، مغزش حسابی کار میکرد. در کارهایش همیشه مفید و سربلند بود، هیچگاه پشت ولایتفقیه را خالی نمیکرد و در مسیر تبعیت از مقام معظم رهبری و ارزشهای انقلاب حرکت میکرد.
مادر شهید غفاری یادآور شد: پس از ازدواجش مأموریتهای پیدرپی داشت بهویژه در تپه جاسوسان سردشت؛ آن روزها برایم دلشوره عجیبی رخ داده بود تا اینکه همزمان با لحظه شهادتش که همچون ساعت تولد در 4:30 اتفاق افتاد، خواب عجیبی دیدم، محمد را دیدم که در منزل خودمان است و سرش بر روی زانویم است و دارد به شهادت میرسد.
وی با تأکید بر استقامت روحی پدر شهید محمد غفاری، گفت: در روز شهادت محمد دلهره عجیبی داشتم و با وجود اینکه حاجآقا از شهادت او مطلع شده بود اما بازهم صحبتی درباره این موضوع با من نکرد، به من گفت که محمد ترکش خورده، وقتی وارد بیمارستان شدیم و گریه دکتر را دیدم متوجه شهادت محمد شدم.
این مادر شهید با بیان اینکه محمد صبح روز 13 شهریور سال 90 در تپه جاسوسان سردشت به شهادت رسید، اظهار کرد: اکنون 9 سال است که برایش تولد میگیرم، تولد محمد برایم خیلی شیرین است، با عکسها و خاطرات تولدش زندگی میکنم، هر شب کفشهایش را بغل میکنم و آنها را روی چشمانم میگذارم و گریه میکنم و از او میخواهم اگر برایش کم گذاشتهام حلالم کند، از او میخواهم در کنار حضرت زهرا(س) و حضرت امالبنین(س) مرا شفاعت کند.
یادآور میشود، شهید محمد غفاری پس از پیمودن مقاطع تحصیلی و با وجود قبولی در رشته دندانپزشکی با تأسی از شهدای هشت سال دفاع مقدس، لباس پاسداری از نظام اسلامی را بر تن کرد و سرانجام در 27 سالگی، در 13 شهریورماه سال 1390 در منطقه سردشت، جاسوسان، در درگیری مستقیم با گروهک تروریستی پژاک به جمع شهدا پیوست. پیکر مطهر این شهید معزز هماکنون در گلزار شهدای همدان و در جوار دیگر شهدای هشت سال جنگ تحمیلی به خاک سپرده شده است.
انتهای پیام