علیرضا قیامتی، عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان مشهد در گفتوگو با ایکنا از خراسان رضوی، بهمناسبت 28 اردیبهشتماه و سالروز بزرگداشت حکیم خیام نیشابوری، اظهار کرد: بدون هیچ شک و شبههای آبشخور آموزهها و فلسفه خیام برگرفته از روح خردگرایی و خردورزی فرهنگ ایرانی است و البته بهطور غیرمستقیم میتوان آموزههای شاهنامه را در رباعیات خیام مشاهده کرد.
وی ادامه داد: نگاهی که در شاهنامه و در فرهنگ ایران و بهویژه در متون پهلوی برای بیاعتباری دنیا و در عین حال نیکی کردن وجود دارد، اندرزنامهها را در شعر خیام میبینیم و اینکه خوش باشیم، اما خوش باشیم به هر قیمتی نیست، بلکه خوش بودن و شاد بودن همراه با این است که به عیش دیگران آسیب نرسانیم و در عین حال به نیکی بگراییم و مهمترین نکته این است که خوش باشی ما همراه با نیکی به دیگران باشد.
قیامتی اضافه کرد: این نکته در اندیشههای خیام بسیار مطرح شده و در شاهنامه هم وجود دارد. این ناپایداری و بیاعتباری جهان هم به این دليل است که ما خیلی به این دنیا دل نبندیم و بدانیم که بالاخره از این دنیا خواهیم رفت و مسائل را خیلی سخت نگیریم، همچنین به فکر نیکی کردن و شاد زیستن نیز باشیم.
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی تصریح کرد: در عین حال بسیاری از موارد مانند شکاندیشی خیام بستگی به روح خردورزی او دارد و چون ذهن پویا و خلاقی دارد، هر چیزی را نمیتواند به عنوان واقعیت مسلم بپذیرد و هر گفته و نوشتهای را نیز نمیتواند بپذیرد، بلکه خود با خردش باید به آن برسد و به همین خاطر است که او بسیار پرسشگری میکند و رکن اول اندیشه وی پرسشگری است.
عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان مشهد بیان کرد: فلسفه و نگاه خیام فلسفه ویژه خاص ایرانی است، که البته بعدها با خصوصیات و ویژگیهای فلاسفه دیگر در قرن چهارم و پنجم هم درآمیخت و معجون ویژهای را ساخت.
قیامتی افزود: در خصوص جبر و اختیار با نگاهی به رباعیات خیام باید گفت که برای جبر شاید در نگاه اول که به رباعیات خیام مینگریم، بگوییم مفهوم جبر است، اما خیام هم به جبر و هم به اختیار باور دارد، آنچنان که در فرهنگ ما اینگونه بوده و در ادبیات ما جلوه پیدا کرده است.
وی در خصوص موضوع جبر و اختیار ادامه داد: در بسیاری از مسائل خودمان در آنها تاثیرگذار هستیم؛ اینکه تصمیم میگیریم کاری را انجام دهیم و یا ندهیم و این نشاندهنده آن است که ما مختاریم و این موضوع را در رباعیات خیام بارها میتوانیم مشاهده کنیم، اما در بعضی از مسائل کلی هستی شاید ما هیچ نقشی نداشته باشیم، یا کمتر نقش داشته باشیم، به عنوان مثال ما در قضیه تولد هیچ اختیاری نداریم، اینکه چه زمانی و یا کجا متولد شویم و یا اینکه پدر ومادرمان چه کسانی باشند و وضعیت زندگی و فرهنگمان چگونه باشد و یا اینکه سالم باشیم و یا نقصی داشته باشیم نیز دست خودمان نیست.
قیامتی تصریح کرد: ما در جنسیت خود نیز اختیاری نداریم و حتی در بعضی از وقایع زندگی که در طول زندگی پدید میآیند هم شاید انسان کمترین نقش را در بعضی از مسائل اساسی داشته باشد، اما بعضی از مسائل که راه و الگوهای زندگی هستند خود میآیند:
گر آمدنم بخود بدی نامدمی
ور نیز شدن بمن بدی کی شدمی
به زان نبدی که اندر این دیر خراب
نه آمدمی نه شدمی نه بدمی
عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان مشهد گفت: در واقع در این ابیات گفته شده است که اگر آمدنم دست خودم بود، به این دنیا نمیآمدم و اگر رفتنم هم دست خودم بود، از این دنیا نمیرفتم. پس در واقع مرگ هم دست ما نیست، اینکه چه زمانی بمیریم و چگونه بمیریم هم دست ما نبوده و در اختیار ما نیست و این مسائل اساسی در اندیشه خیام مطرح شده است، اما در جزئیات و دیگر کارها انسان مختار است و این را در رباعیات او میتوان دید. پرسشگری در شعر خیام به روحیه پرسشگری و خردورزی ایرانی بازمیگردد.
وی ادامه داد: در واقع جبر و اختیار از اساسیترین نکاتی است که ذهن انسان را مشغول میکند؛ اینکه هویت من چیست و اینکه من که هستم و به کجا میروم و اینکه دنیا چگونه است و چرا به دنیا آمدهام؟ مگر میتوان به انسان گفت در مورد مرگ فکر نکن که مسئله امروزت نیست. ذهن بشر بالاخره فکر میکند و ممکن است به راهحلی نیز نرسد، اما نمیتوان گفت که فکر نکن، چرا که اتفاقا باید اندیشهورزی و خردورزی کند تا در نهایت به نتیجهای برسد. مبحث جبر و اختیار نیز چه بخواهیم و چه نخواهیم در زندگی ما جاری است و نیاز بشر در همه دورهها بوده و از معماها و پرسشهایی بوده که ذهن او را همیشه درگیر کرده است.
انتهای پیام