به گزارش ایکنا، نشست «مقاومت و تمدن» امروز 8 شهریور با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین احمد رهدار، استادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع)، به صورت مجازی برگزار شد که در ادامه متن آن را میخوانید؛
همانند بسیاری از بحثهای دوگانه مشابه میتوان در این مورد به دو روش بحث کرد؛ یکی اینکه تقریر تفصیلی از بحث مقاومت داشته باشیم و بعد در نهایت اجزای این بحث یا نتایج آن را به صورت تمدنی بسنجیم؛ مثلا بگوییم این نتیجه مقاومت یا این بخش از مقاومت چه ظرفیت تمدنی را برای ما ایجاد میکند یا کدامیک از ویژگیهای تمدن را در جامعه محقق میکند. یک روش دومی نیز هست و آن اینکه بگوییم تمدن چیست؟ چه خصوصیتهایی دارد و بعد بگوییم اگر بخواهیم این ویژگی تمدن را در گفتمان مقاومت پیگیری کنیم، چطور میتوانیم تحصیلش کنیم یا مقاومت چطور باید مهندسی شود تا این هدف تمدنی تأمین شوند؟
هر دو روش علمی هستند و یک بخش مهمی از نتایج بحث نیز یکسان است، اما تفاوت در این است که اگر متغیر اصلی ما مقاومت باشد، باید شیوه اول را برگزینیم؛ یعنی دغدغه ما تبیین مقاومت است و حالا مقاومتی را که تبیین میکنیم، بروندادهای تمدنی دارد که مشخص خواهد شد، اما اگر مسئله اصلی تمدن باشد، باید تمدن را تبیین کنیم و بعد بگوییم میتوانیم این بخشهای تمدن را از طریق گفتمان مقاومت تحصیل کنیم.
در اینجا میخواهیم گفتمان مقاومت را تبیین و بعد آن را یک استنطاق تمدنی کنیم. از زمانی به مسئله مقاومت حساس شدم که در یکی از دانشگاههای مالزی، استادی که رئیس دانشنامه تمدن اسلامی آنجا بود، به من گفت که من و تعدادی از اساتید، درباره انقلاب اسلامی ایران مطالبی را خواندهایم، اما جمهوری اسلامی یعنی نظامی سیاسی را که باید اهداف و مبانی انقلاب در آن ظهور عینی یابد نمیشناسیم. آن زمان سه دهه از انقلاب گذشته بود و میگفت که دستاوردهای تمدنی جمهوری اسلامی را تبیین کنید.
سپس با برخی دوستان مباحث را مطرح کردیم و فکر میکردیم که باید برای دستاوردهای تمدنی جمهوری اسلامی کاری کرد. برای نگارش کتابی برنامهریزی و سپس تقسیم کار و قرار شد که هرکسی یکی از بروندادهای تمدنی جمهوری اسلامی را تبیین کنند. بخش مقاومت به بنده سپرده شد و حین مطالعه متوجه شدم که متاسفانه در مورد مقاومت تأمل نظری نکردیم. شاید یکی از دلایل این باشد که پروژههای گفتمان مقاومت در یک صحنه فراگیر و عینی و عملی کلید خورده و پیش رفته است. یعنی صحنه عینی گفتمان مقاومت به قدری پر بوده که بازیگران این گفتمان ناگزیر بودند که خود را در وسط آن قرار دهند و به قدری صحنه پر بود که مجالی پیدا نمیشد که آنچه عملا انجام میدهند به ساحت نظر هم بیاورند و به صورت متناسب و متناوب حرفهایی بزنند. مانند هشت سال دفاع مقدس که در حین آن فرصت نکردیم که روشها و مباحث نظری و علمیمان را در مورد آن مطرح کنیم، بلکه پس از جنگ کتبی نوشته شد و هرچه میگذرد کتب بهتری نگاشته میشود. در مبارزه با داعش نیز همین طور عمل کردیم.
زمانی که آن کار را شروع کردم، در جهان عرب دکتر طه عبدالرحمن مغربی کتابی نوشته بود که 10 ماه پس از جنگ 33 روزه لبنان منتشر شد. ایشان فیلسوف و فارغالتحصیل دانشگاه سوربن است و در حوزه نومعتزلیان قرار میگیرد، هرچند نومعتزلیان به او فرصت شهرت ندادهاند، اما کتب زیادی نوشته است. در جهان تشیع و به صورت خاص ایران کتاب قابل توجهی دیده نشد، جز آقای اکبری که عضو هیئت علمی یکی از دانشگاههای کشور است و تجربه زیادی در جبهههای نبرد دارد و کتابی را در خصوص مباحث نظری مقاومت تألیف کردهاند که امروز به چهار مجلد رسیده است. آقای اصغر افتخاری نیز کتابی را در زمینه مقاومت نوشتند و سال گذشته در مؤسسه اندیشهسازان نور منتشر شد و مقالاتی هم با موضوع مقاومت نوشته شده است.
وقتی مسئله مقاومت و تمدن را به عنوان یکی از زیرشاخههای بحث کلان مقاومت طرح میکنیم، دو جنبه مقاومت برای ما پررنگتر است؛ اولاً، وجه سخت و نتایج تمدنی آن را بررسی و ثانیاً، نتایج نرم مقاومت را عیارسنجی تمدنی کنیم. در مورد وجه سخت، هشت سال دفاع مقدس و نیز هشت سال مبارزه با داعش در غرب آسیا اطلاعات زیادی را در اختیارمان قرار میدهد. مراد از وجه سخت نیز وجه آشکار مقاومت است که به دلیل مصداق این دو نمونه، ظاهری نظامی دارد. وقتی وجه سخت را تحلیل میکنیم، میبینیم دستاورد تمدنی آن برای ما زیاد بوده است. هشت سال دفاع مقدس یک مدل دستاورد و هشت سال مبارزه با داعش نیز دستاوردهای دیگری داشته که روح اینها مشترک است. برای نمونه، در دفاع مقدس دشمنان انقلاب پس از اینکه نتوانستند از تحقق انقلاب اسلامی جلوگیری کنند یا امید داشتند که پس از تحقق انقلاب، با کودتا و ... آن را از پا درآورند، ناامید شدند و طرح جنگ سخت، فراگیر، مستمر و مخرب را برنامهریزی کردند. هدف این بود که نظام را ساقط کنند و به نظام سیاسی قبل از آن بازگردانند که در خدمت استکبار باشد یا ماهیت نظام را تغییر دهند. بنابراین جنگی را به راه انداختند.
نظام سیاسی کشور ما نوپا بود و ارتش با تدبیر امام نگرش انقلابی پیدا کرد، اما تربیتش طاغوتی بود و هنوز نیروهای جوانتر در دامان انقلاب به درون آن ارتش نرفته بودند. در عین حال از همه توان ارتش استفاده شد و ارتشیها نیز طی هشت سال خود را با مبانی انقلاب وفق دادند و بسیاری از دستاوردهای هشت ساله دفاع مقدس و حماسههایی که خلق شد معلول ارتش بود. در کنار ارتش نیز یک نیروی جوان انقلابی و مردمی به نام بسیج و سپاه شکل گرفت و خیلی زود ساماندهی شد و بسیار موفق عمل کرد، به گونهای که با همه فراز و نشیبهایی که داشت پایان جنگ به نفع ما تمام شد و ارتش و سپاه نتیجه پیروزی را رقم زدند. سپس دستاوردهای جنگ برای ما سنگین بود و بار تمدنی داشت. یکی از دستاوردها این بود که یک نیروی نظامی و امنیتی مجرب و قابل رقابت با نیروهای نظامی و امنیتی حداقل غرب آسیا داشتیم.
همچنین دفاع ما در این هشت سال با وجود یک تحریم وسیع و غیرانسانی صورت گرفت. به دلیل اینکه امکانات ما اندک بود، مجبور بودیم که بار جنگ را با داشتههای موجود جلو ببریم و پس از جنگ پیشرفتهای خوبی کردیم و در ادامه دستاوردهای تکنولوژیک نظامی ما رونمایی شد و با افتخار میتوانیم بگوییم که در فناوری و تکنولوژی نظامی رشد کردهایم و تکنولوژی قابل رقابت داریم. هیچ تمدنی نمیتواند بدون اقتدار تداومش را تضمین کند و هشت سال دفاع مقدس به نحو قابل اطمینانی اقتدار ما را تأمین کرد. گاه دشمنان میگفتند که گزینه جنگ روی میز است، اما شروع جنگ خیلی بعید و به دور از عقلانیت بود. یکی دیگر از دستاوردهای نرم گفتمان مقاومت هم این بود که با اتمام جنگ بیش از 200 هزار خانواده شهید داشتیم و بدین ترتیب 200 هزار خانواده منسجم و معتقد به نظام وجود داشته است.
این تعداد شهید یعنی 200 تشییع جنازه و راهپیمایی و دویست هزار جلسه یادبود و دویست هزار وصیتنامه، همه اینها یک بار معنوی سنگینی را در جامعه ما ایجاد کرد تا بسیاری از ناملایمات تاریخی را تحمل کنیم. بنابراین اینها سرمایههای کارآمدی است. همه تمدنها یک اخلاق دارند که ضامن دوام آنهاست و نظام ارزشی حاکم بر آنها را تأمین میکند. این سرمایه معنوی را از دوران جنگ به دست آوردهایم که نظام ارزش تمدن نوین اسلامی را برای ما به ارمغان میآورد و ما در پرتو آن وفاق اجتماعیمان را کسب کردهایم و خیلی از کشورهایی که در خیز تمدنی عقب هستند یکی از دلایل محرومیتشان این است که این سرمایه معنوی را ندارند.
انتهای پیام