به گزارش ایکنا، محسن جوادی، رئیس دانشگاه تربیت مدرس قم، شامگاه 2 آذر، در همایش «زیست عقلانی» که به مناسبت روز جهانی فلسفه از سوی دانشگاه خاتم برگزار شد، در سخنانی با طرح این پرسش که سرچشمه ارزشهای اخلاقی چیست؟ گفت: نظریه قانون پایه یکی از مهمترین نظریات اخلاقی است؛ یعنی سرچشمه و خاستگاه اصلی ارزش اخلاقی چیست؟ و چه چیزی سبب میشود که بگوییم این درست و خوب است و آن یکی خوب و درست نیست. مثلا این خاستگاه لذت است یا سود، امر الهی یا سعادت و ..؛ از دید فارابی تحصیل سعادت منشأ خیر پایه است.
جوادی با بیان اینکه در نظر یونانیها و حکمای اسلامی بر سعادتباوری تأکید شده است، افزود: نظریه قانونی طبیعی یا خیر پایه میگوید که انسان قدرت و توانی دارد که درک میکند که امکان کاملتر شدن را دارد. اصل اخلاق همین است و اگر انسان درک عملی برای تغییر نداشته باشد، تغییری در او رخ نخواهد داد. نظریه سعادتباوری ارسطو هم در این راستا قابل تحلیل است. نکته دیگر اینکه ما درک کامل شدن را داریم و آن کمالات هم وجود دارند و دانش غایتی است که به ما کمال میدهد که به آن خیر پایه میگویند. آکوئیناس 5 خیر پایه را برشمرد، ولی برخی آن را ده مورد دانستهاند و از جمله «علم» یکی از اینها برای کمال است. این درک، شهودی است و کسی به ما یاد نداده است. همچنین وقتی این کمالات وجود دارند، میل و جذبه و کشش طبیعی به سمت آن هم وجود دارد، اینها غایت، خیر و کمال و نیز ابزاری برای تکامل بیشترند.
وی با بیان اینکه آکوئیناس نظریهپرداز اصلی این نظریه است، اظهار کرد: در گذشته نظریه قانون طبیعی ریشه دینی داشت و میگفتند که خدا این ابزار و کمالات را برای انسان قرار داده است، ولی برخی آن را طبیعی جلوه دادهاند و از جنبه دینی بیرون میبرند. از دید آکوئیناس، خیرات پایه چند مورد است؛ اصل زندگی و زیستن یک خیر پایه است و اگر حیات نباشد امکان تکامل نیست. وی همچنین زاد و ولد، حیات آینده، زیست اجتماعی، معرفت و مقبولیت عمل یعنی کار عاقلانه را خیرات پایه میداند؛ البته در فهرست خیرات پایه اختلاف زیاد است؛ مثلاً گینس، دینداری را هم ذات کمالی و خیر پایه میداند یا تجربه زیباییشناختی را هم به این فهرست اضافه میکند؛ برخی که چهرههای مهمی نیستند خیرات دیگری مانند لذت را هم اضافه کردهاند. در دنیای امروز لذتگرایان میگویند که لذت معیار اخلاق است، ولی در غرب افراد زیادی لذت را فاقد ارزش اخلاقی مستقل میدانند. بنابراین ما خیرات پایه داریم که در آن اختلاف است و باید و نبایدها براساس نظریات خیرات پایه شکل میگیرند و چون مبتنی بر طبیعت انسان است به آن قانون طبیعی هم گفته میشود. البته مشارب نتیجهگرایی و غایتگرایی هم از شقوق این نوع بحث است، مثلاً ارسطو غایتگراست و طرفداران نظریه خیر پایه هم در زمره غایتگرایان هستند که تفکرشان با تفکراتی مانند لذتگرایی همپوشانی ندارد.
جوادی با طرح این پرسش که رفتار عقلانی و مقبولیت عمل چیست که منشأ تکامل انسان است؟ گفت: مثلاً ما به دنبال حیات و توالد و زیست اجتماعی و خیرات پایه دیگر هستیم و عقل به ما میگوید که برای رسیدن به اینها کارهای افراطی و تفریطی نکن و عاقلانه رفتار کن. البته هم توضیحات آکوئیناس و هم گینس درباره اخلاقی بودن و مقبولیت اعمال انسان بسیار ابهام دارد؛ آگوئیناس در جایی گفته است که عقلانی بودن اعمال انسانی معیار مقبولیت است، یعنی اگر به دنبال این باشیم که معرفت زیاد شود ولی مهر عقلانیت به آن نخورد، اخلاقی نیست. آکوئیناس مثال زده ولی توضیح چندانی نداده و گفته است که اگر کسی چیزی را که بهای بیشتری دارد به چیزی که بهای کمتری دارد بفروشد غیرمعقول است و در ادامه بحث دینفروشی را مطرح کرده، یعنی اگر کسی ایمان و عشق خدا را به پول بفروشد، غیرمعقول است؛ گرچه پول و عشق به خدا هر دو خیرند.
وی افزود: گینس مفصلتر صحبت کرده و گفته است که مقبولیت عمل یعنی انسان قدرت عقلانی را در تصمیمگیری اخلاقی خود بروز دهد و به دیگران احاله نکند. وی اصول چندگانه را برای ظرفیت عقلی به منظور اقدام اخلاقی تعیین کرده که یکی از آنها کلنگری به زندگی است. داشتن برنامه طولانیمدت برای زندگی، نه اینکه زندگی را یک امر چند روزه بدانیم یکی از معیارهای خیر پایه از منظر گینس است؛ همچنین اولویت قائل شدن برای موضوعات خیرات پایه یکی دیگر از معیارهاست که برخی اولویت را با آزادی میدانند و برخی موضوعات دیگر برایشان اولویت دارد.
جوادی بیان کرد: از دید گینس، اگر گفته شود خیرات پایه صرفاً برای من خوب است، نشانه تبعیض خواهد بود؛ یعنی اگر قرار است فرد یک خیر پایه به دست آورد، حق ندارد دیگران را محروم کند. همچنین نکته مهم در نظریه قانون طبیعی بحث وجدان و نقش آن در اخلاق است. گینس میگوید که باید صدای وجدان شنیده شود و معنی عقل کنار گذاشتن صدای وجدان نیست، زیرا راهنمایی طبیعی است.
وی در پایان گفت: آنچه از سخن آکوئیناس فهمیده میشود همان سخن ارسطو است. ارسطو شجاعت، عدالت، عفت و حکمت عملی را به عنوان فضیلت میشمرد و اگر انسان معرفت و درک درستی نداشته باشد، سایر فضیلتها را هم نخواهد داشت.
انتهای پیام