به گزارش ایکنا، فعالیتهای پژوهشی در حوزه دینی و قرآنی بخشی از فعالیتهای دانشگاههای کشور را تشکیل میدهد، اما انتقادی که گاه وارد میشود این است که این پژوهشها عموماً تکراریاند و کاربردی نیستند.
برای بررسی بیشتر وضعیت پژوهشهای دینی و قرآنی در دانشگاهها و سایر مراکز علمی با حجتالاسلام والمسلمین محمد عابدی، عضو هیئت علمی گروه قرآن پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
ایکنا ـ با وجود سرمایهگذاریهایی که برای پژوهشهای دینی و قرآنی صورت گرفته و بودجههایی که به این امر اختصاص یافته است، همچنان بسیاری از پژوهشها تکراری و غیرکاربردی هستند. علت این مسئله چیست؟
مغالطهای که وجود دارد این است که هر چیز تکراری منفی شمرده میشود، در حالی که تکرار لزوماً منفی نیست. در زمینه پژوهش چند قلمرو وجود دارد که یکی از آنها پژوهشآموزی یا تربیت پژوهشی است که در اینجا موضوعاتی که ممکن است تکراری هم باشند از زوایای مختلف و حتی یک زاویه واحد از سوی پژوهشگران مورد مطالعه قرار میگیرند. بنابراین نباید به حوزه پژوهش بسیط نگاه کنیم، چراکه افرادی پژوهش را میآموزند و افرادی به مسائل جدید میپردازند.
اگر این سطوح را از هم جدا کنیم، آنگاه خواهیم توانست قضاوت کنیم که آیا پژوهشهای دینی و قرآنی تکراری هستند یا خیر؟ لذا نباید گرفتار مغالطه شویم. نکته دیگر درباره موضوع کارآمدی پژوهشهاست، کارآمدی ابعادی دارد؛ یکی کارآمدی پژوهشهای لازم برای تربیت، ترویج و امثالهم است، یعنی اگر پژوهشهایی برای ترویج یا تثبیت در یک ارزش یا مسئله معرفتی یا اجتماعی صورت میگیرد، باید کاربردهای آنها متناسب با خودشان سنجیده شود. برای مثال کارآمدی پژوهشهایی را که در زمینه تولید علم صورت میگیرد نمیتوان با تیراژ یا چاپ آن سنجید، بلکه هدف و کارآمدی یک پژوهش قرآنی این است که یک مسئله معرفی و حل شود و تولیدی صورت گیرد و حتی اگر چاپ نشود، به هدفش رسیده است.
ایکنا ـ چرا بسیاری از پژوهشهای دینی و قرآنی در حوزه ترویج و تثبیت هم ناکارآمدند؟
بخشی از این مسئله به نبود مهندسی جامع از لحاظ اجرایی و هندسه جامع از لحاظ نرمافزاری برمیگردد. وقتی یک نقشه راه مطابق با واقع نداشته باشیم و مرکز و نهادی نباشد که نیازهای پژوهشی روز را به جامعه پژوهشگران در کشور منتقل کند، همین امر به عاملی برای غیرکاربردی شدن پژوهشها تبدیل میشود. متأسفانه در شرایط کنونی بسیاری از پژوهشگاهها به صورت جزیرهای عمل میکنند؛ یعنی در مسیر شناخت اولویتهای پژوهشی دچار مشکل هستند. اینها از عوامل مهمی است که باعث ناکارآمدی پژوهشهای قرآنی میشود. لذا وقتی پژوهشی در جامعه عرضه میشود، به این نتیجه میرسیم مسئلهای که این پژوهش بر روی آن کار کرده دیگر در جامعه رخت بر بسته است و وجود ندارد، یعنی از حیث زمانی و آیندهپژوهیِ نیازها دچار مشکل هستیم.
مرکز رصدی نداریم که به ما توضیح دهد در 10 سال آینده چه مسائلی پیش میآید و نیازهای پژوهشی شما چیست تا از امروز به رفع آنها اقدام کنیم. لذا باید به اندازه فهم خودمان از مسائل جامعه سعی کنیم آیندهنگری داشته باشیم و آسیبشناسی کنیم تا به موقع پژوهشهایی را تولید کنیم. این یک مشکل است که عموماً مسائل علمی جلوتر از پژوهشگران هستند. لذا باید آن را حل کنیم.
باید نهاد و متولیانی باشند که آسیبهای ناشی از ناکارآمدی پژوهشها و مخصوصاً پژوهشهای دینی و قرآنی را به رخ بکشند و شرایط موجود و ترک فعلها را نقد کنند. به خاطر ماهیتی که کارهای علمی دارند هرگز ترک فعلها مورد موشکافی دقیق قرار نگرفته و هیچ مسئولی در افکار عمومی پاسخگو نبوده است تا روند موجود را اصلاح کند. علت دیگر ناکارآمدی پژوهشها فقدان درک اولویتها از سوی پژوهشگران یا به عبارت دیگر باور نکردن این اولویتها و عدم اعتقاد به آنهاست.
جامعه پژوهشگر نیز همانند جوامع دیگر دارای تکثر است و اگر مسئلهای برای نظام اسلامی وجود دارد، ممکن است عدهای از پژوهشگران احساس تکلیف و به رفع آن اقدام کنند و عدهای بیتفاوت باشند لذا تعدد عقاید نیازمند مدیریت، تدبیر و تربیت است تا دیدگاههای مختلف اقدام به حل مشکلات نظام اسلامی کنند. البته در اینجا کنترل به معنای سلب آزادی پژوهشگران نیست و حتی کرسیهای آزاداندیشی ایجاد شده است ولی متأسفانه این کرسیها آنگونه که باید و شاید پیگیری نشدهاند. لذا برخی پژوهشها در بازار سیاه و پنهان از نگاه دیدهبانها صورت میگیرد و این قابل مدیریت نیست و کارآمد نخواهد بود.
ایکنا ـ به نظارت در پژوهشها اشاره کردید. نظارت وظیفه چه کسی یا نهادی است و باید به چه شیوهای انجام شود تا پژوهش سفارشی نشود؟
نظارت در مرحله اول از سوی جامعه نخبگانی و پژوهشگری انجام میشود. اگر جامعه پژوهشگر هویت خود را به خاطر تولیدات غیراستاندارد در خطر ببیند، مطمئناً خودش را اصلاح میکند. از سوی دیگر به وجود آمدن یک فضای فرهنگی و علمی که جامعه نخبگانی خود را موظف بداند که مطابق با قواعد و اصول پژوهش و تحقیق همانند بیطرفی، انصاف، عدالت، بهروز بودن و کارآمدی عمل کند، به منظم شدن پژوهشها کمک زیادی میکند.
البته مطمئناً در هر جامعهای همانگونه که امنیت، خدمات پزشکی و شهرداری دارای متولی است پژوهشگران نیز باید نگاه خدماتی به جامعه داشته باشند و در اینصورت نظارتهایی از حیث نرمافزاری و سختافزاری نیاز است تا پژوهشگران قرآنی در یک جا متمرکز شوند و در کنار هدایتها و مساعدتها و حفظ آزادی بیان و کرامت، نظارتی صورت گیرد که مطمئناً با نظارت در حوزه امنیتی یا خدمات شهری و پزشکی متفاوت است.
همچنین حتماً باید نظام اسلامی به یاری پژوهشگران در ابعاد مختلف همانند مالی و هویتی بشتابد تا مجبور نشوند به بیگانگان وابسته شوند، چون اگر از پژوهشگران حمایت مناسبی نشود، هیچ تضمینی وجود ندارد که جامعه پژوهشگری همچنان متعهد به آرمانها باشد و یکی از دلایل ریزشها در این حوزه، همین مسئله است. نکته دیگر اینکه افراد متولی امور باید با جامعه پژوهشگری تناسب داشته و از بدنه جامعه نخبگانی باشند تا بتوانند نیازهای آنها را منتقل کنند. این هم از مسائلی است که تاکنون تمرکز زیادی بر آن نبوده و جامعه پژوهشگری از این بابت نیز آسیب دیده است.
انتهای پیام