در دنیای کنونی با فراگیر شدن رسانهها و ابزار ارتباطی، تربیت رسانهای یکی از مهمترین موضوعاتی است که باید مدنظر والدین قرار گیرد تا نسبت به روند تربیتی فرزندان خود کنترل و تأثیرگذاری بیشتری داشته باشند.
ایکنا بنابر رسالت آموزشی خود نسبت به ارائه بستههای آموزشی برای خانوادهها در رابطه با رمزگشایی از دنیای نوجوانی اقدام کرده است تا با ایجاد زمینههای شناخت نوجوان به کاهش فاصله بین والدین و فرزندان و ورود بهتر به موضوع تربیت رسانهای کمک کند. در این درسگفتارها میرسبحان سادات، روانشناس به بیان نکاتی مهم در موضوع نوجوان و سواد رسانهای میپردازد.
سادات در دومین قسمت از این مجموعه به موضوع «تغییرات دوره نوجوانی» پرداخت که مشروح آن در ادامه میآید.
در برنامه گذشته در مورد اهمیت شناخت دوره نوجوانی در مبحث تربیت رسانهای صحبت کردیم. امروز میخواهیم بدانیم این دوره چه تغییراتی برای فرزندان ایجاد میکند؟
یکی از مهمترین تغییراتی که در دوره نوجوانی رخ میدهد، بحث تغییرات تفکری و شناختی فرزندان است که نوع فکرکردن و درک آنان از دنیا متفاوت میشود.
یکی از مهمترین تغییرات در این زمینه، این است که بچهها در این دوران، قدرت تخیلشان افزایش پیدا کرده و تفکر فرضیهسازی پیدا میکنند یعنی میتوانند یک چیزهایی را فرض کنند که در عالم واقع وجود ندارد و در کنار این موضوع تفکر انتزاعی پیدا میکنند. انتزاعی به چه معناست؟ یعنی میتوانند مواردی در ذهن خود بررسی کنند که در عالم واقعیت وجود ندارد و مانند مباحث عدالت و آزادی که وجود خارجی ندارند، اما جزء مفاهیم بنیادین هستند.
نوجوانان میتوانند در مورد چیزهایی فکر کنند که وجود خارجی ندارد؛ نکته مهمی که وجود دارد این است که تغییرات تفکری و شناختی که برای نوجوانان در حال شکلگیری است، کم کم آنان را به سمت آرمانگرایی، عدالتخواهی و کمالگرایی هدایت میکند. چرا؟ چون میتوانند در ذهن خود ایدهآل را فرض کنند در صورتی که در عالم واقع وجود ندارد.
نوجوانان در عالم حقیقت قدم بر میدارند، ولی با عالم واقعیت فاصله دارند. در این مقطع، رسانه به عالم غیر واقعی دامن میزند یعنی رسانهها بیشتر در مورد مباحثی صحبت میکنند که ممکن است در واقعیت رخ ندهد. خیلی از مسائل مطروحه در داخل فیلمها، پویانماییها و حتی اخبار در عالم واقعیت رخ نمیدهد و نوجوان نمیتواند آن موارد را در عالم واقعیت پیادهسازی کند. چرا؟ چون آنان غرق رسانه میشوند و در آن فضا فقط زندگی میکنند و نفس میکشند در نتیجه نمیتواند با عالم واقعیت ارتباط بگیرند و تجربیات خود را افزایش دهند.
وقتی نوجوان افزایش تجربیات نداشته باشد، یعنی فاصلهای بین حقیقت ذهن او با واقعیت شکل گرفته است و اختلافی که خانوادهها با نوجوان خود دارند نیز سر همین مسائل است. نوجوانان حرفهایی که افراد داخل رسانه میزنند را درست تلقی میکنند چرا، چون تجربیات کمی دارند و در عالم واقعیت گشتوگذاری نداشتند و این موضوع باعث میشود خانواده با آن نوجوان دچار چالش شود. خانوادهها باید تغییرات تفکری و شناختی که برای نوجوانان به وجود میآید را درک کنند و آگاه باشند بخشی از این تغییرات تفکری و شناختی ناشی از غرق شدن نوجوان در رسانه است.
در تغییرات شناختی قرار است قوه منطق نوجوانان قویتر شود لذا از خانوادهها نیز انتظار دارند منطقی صحبت کنند و استدلال بیاورند لذا در این برهه زمانی اولین چالش خانواده با فرزندانشان به وجود میآید چرا که خانوادهها انتظار دارند همه آن اتفاقاتی که در دوران کودکی رخ میدهد در دوره نوجوانی نیز تکرار شود.
نوجوان به دنبال این دلیل میگردد که چرا من باید این گونه زندگی کنم؟ چرا من باید استفاده از اینترنت را محدود کنم؟ چرا باید در فلان سایتها وارد نشوم؟ این موارد سؤالاتی هستند که اگر خانوادهها جوابی برای آنها نداشته باشند، نوجوانان وارد مرحله لجبازی، سرکشی و پنهانکاری میشوند و دیگر حرف خانواده را گوش نمیدهند و میخواهند مخالفت خود را ابراز کنند و از طرف دیگر مخفیانه اهداف خود را پیگیری کنند. خانوادهها باید حواسشان به تغییرات دوره نوجوانی باشد.
انتهای پیام