به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «از دیپلماسی علم تا دیپلماسی فرهنگی» امروز یکشنبه 9 بهمنماه برگزار شد.
زهرا اجاق، رئیس پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در این نشست سخنرانی کرد.
در ادامه گزیده سخنان وی را میخوانید؛
نکته مهم در دیپلماسی علم که باعث آشکار شدن اهمیت ارتباطات علمی میشود این است که علم به مثابه زبان، معانی مختلفی دارد و این خلق معانی مخالف به جای همگرایی در موارد مختلفی باعث واگرایی میشود. سؤالی که وجود دارد این است که امروزه در چه شرایطی به سر میبریم؟ واقعیت این است که ما در فضای جهانی شدن به سر میبریم که متأثر از علم و فناوری است و با مباحثی همانند انرژی هستهای، هوش مصنوعی، خشکسالی و تغییرات اقلیمی مواجه هستیم که همگی از علم نشأت گرفتهاند و از علم هم انتظار داریم این مشکلات را حل کند. نکته مهم در دیپلماسی علمی این است که اگر همکاری علمی وجود نداشته باشد بنابراین حل مسئله هم نخواهیم داشت.
چیزی که دیپلماسی علمی را از روابط بین الملل متمایز میکند این است که دیپلماسی علم بر گفتوگوی علمی تأکید بیشتری دارد. مفاهیمی همانند دیپلماسی فرهنگی و رسانهای هم داریم که در دیپلماسی علم اثر میگذارد. در رویکردهای نوین، دیپلماسی، روندی کلی است که باعث میشود کشورها تلاش کنند تا بر دیگر کشورها تأثیر بگذارند. در این تعریف جدید از دیپلماسی، ارتباطات همانند جریانِ خونِ دیپلماسی است و گرنه درگیری پیش میآید و به همین دلیل در کتب مختلف، ارتباطات جنبه بارزی در دیپلماسی پیدا کرده است.
دیپلماسی علمی، مفهومی است که بعد از جنگ جهانی دوم و متأثر از شرایط جنگ سرد میان شوروی و ایالات متحده پدید آمد. اساساً وقتی که از منظر ارتباطات به علم در دیپلماسی صحبت میکنیم به این نتیجه میرسیم که دیپلماسی علمی معنای گستردهای دارد. دیپلماسی برای علم نیز به معنای فراهم آوردن تسهیلات برای علم با همکاری کشورها مختلف است. نمونه بارز چنین حرکتی اقدامات برخی کشورهای اروپایی برای تأسیس صندوقی جهت حمایت مالی از علم است که اکنون ایران هم عضو آن شده است. علم برای دیپلماسی هم به معنای ارتقای صلح جهانی با همکاریهای علمی است.
مؤسسات یا سازمانهای مختلفی وجود دارند که پیشبرد دیپلماسی علم را بر عهده دارند و معاهدات مختلفی همانند NPT نیز وجود دارند که بر اساس دیپلماسی علم به وجود آمدهاند و در این سازوکارها جنبه علمی برجستهتر است هرچند که رسانهها عمدتاً جنبههای سیاسی آنها را پررنگ میکنند. واقعیت این است که پیشرفت فناوری در طول تاریخ، مبتنی بر ارتباطات علمی بوده است و نمونه بارز آن جندی شاپور است که دانشمندانی از کشورهای مختلف را گرد هم آورده بود و با همکاری هم مسائل علمی را پیش میبرند. واقعیت زمان ما نیز این است که در صورتی میتوانیم پیشرفت علمی داشته باشیم که ارتباطات بین المللی را افزایش دهیم چون پیشرفت علمی در خلأ رخ نمیدهد.
ما در شرایط کنونی فقط یک درصد علم جهان را تولید میکنیم لذا باید بدانیم که قطع همکاریهای علمی به این معنی است که ما از 99 درصد دانش علمی جهان بیبهره میشویم. در ارتباطات دیپلماسی تصویری که از خودمان ارائه میدهیم اهمیت بسیار زیادی دارد و مصادیق این ارتباطات هم بسیار زیاد هستند اما ابتدا لازم است درباره زمینه دیپلماسی علم و فناوری صحبت کنم. زمینه این دیپلماسی، سیاستگذاری علمی مناسب است و امروزه سادهسازی یا ترجمه مطالب علمی به گونهای که قابل فهم برای همگان باشد از اهمیت زیادی برخوردار است. در واقع امروزه اینکار با عنوان حرفهای شدن علم و فناوری مورد توجه قرار گرفته است.
یکی از الزامات دیپلماسی علم، دیپلماسی رسانهای است اما سؤال این است که دانشگاهها و پژوهشگاههای ما و وزارت علوم، چه اقداماتی در این راستا انجام دادهاند و روابط عمومی دانشگاهها تا چه اندازه مبتنی بر دیپلماسی علم شکل گرفتهاند و چه تصویری از علم و کنشهای این عرصه برای کنشگران و مخصوصا کنشگران خارجی عرضه شده است؟ مردم کشورهای دیگر در دنیای کنونی همانند شهروندان جامعه خودمان هستند لذا کنشهای جامعه ما باید مبتنی بر علم باشد تا چهرهای علمی از خودمان به جهانیان به نمایش بگذاریم.
دیپلماسی علم سه جنبه اصلی شامل بازنمایی، ارتباطات و جامعه بین الملل دارد. بازنمایی همان جنبه شناختی است، ارتباطات در دیپلماسی علمی نیز چهارچوب شناختی را تقویت و جامعه بینالملل نیز هدف ما برای اثرگذاری علمی است. دیپلماسی علم به ما کمک میکند که مشکلاتمان را حل کنیم لذا باید توجهی جدیتر به آن داشته باشیم.
همچنین جمال کامیاب، رایزن فرهنگی سابق ایران در فرانسه، در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه میخوانید:
دیپلماسی در طول تاریخ تحولاتی دیده است. بعد از پیمان وستفالی، مقداری مسیر دیپلماتیک در کشورها نظم و انسجام بهتری را به خود میگیرد هرچند که هنوز در نظام سنتی در حوزه دیپلماسی قرار داریم یعنی روابط بیشتر دوجانبه است تا اینکه چند جانبه باشد. همچنین بسیاری از اتفاقات سیاسی، محرمانه است. حتی در قرون پانزدهم تا هجدهم تعابیر چندان درستی برای دیپلماتها به کار نمیبرند چون معتقد بودند نوعی دو رویی در آنها وجود دارد و هنوز هم بعضاً چنین تفکراتی وجود دارد.
بعد از جنگ سرد با افزایش تعداد ملت – کشورها مواجه هستیم و اندک اندک قدرت دولتها کم میشود هرچند که هنوز بازیگران اصلی دولتها هستند اما بازیگران غیردولتی هم پدید آمده و شاهد نوعی از پراکندگی قدرتها هستیم. انقلاب اطلاعات و فناوری و افزایش نقش افکار عمومی در جهان و حضور و تأثیر جامعه مدنی جهانی را در این دوران شاهد هستیم و مجموع این عوامل باعث میشود که درک کنیم به شیوه سنتی نمیتوانیم دیپلماسی را جلو برده و محرمانگی در سطح گذشته را حفظ کنیم. پس حرکتی را فراسوی مرزهای سنتی دیپلماسی شاهدیم همچنان که دیپلماسی کهنه نیز از بین نرفته است.
نوعی از دیپلماسی به شکل آرام آرام در حال نمایان شدن است که صرفاً دیپلماتها در آن نقش ایفا نمیکنند بلکه گروههای فشار و سازمانهای غیر دولتی هم در آن نقش دارند و در عرصههای علمی، اقلیمی و فناوری هم شاهد فعالیتهای دیپلماتیک هستیم. این تحولات در مفاهیم و نظریات و حتی در کارگزاران باعث شده که گاهی اوقات خود سیاستگذاران، سبک و سیاق قبلی خود را تغییر دهند لذا توئیت کردن یک سیاستمدار هم میتواند فعالیتی سیاسی محسوب شود.
بنابراین نیازمند بازنگری در وظایف دیپلماتیک متناسب با عرصههای جدید و تربیت نسل نو از دیپلماتها هستیم که با عرصههای علمی، فناوری، اقتصادی، فرهنگی و ... آشنایی داشته باشند و افکار عمومی را به خوبی بشناسند. در این صورت به دنیای جدیدی از دیپلماسی پا میگذاریم. دیپلماسی دیجیتال نیز با رشد فناوری به میزان زیادی پررنگ میشود و مخصوصا با انقلاب فناوری، به قول مانوئل کاستلز، جامعه شبکهای ایجاد شده که بسیاری از مفاهیم را زیر و رو خواهد کرد.
انتهای پیام