به گزارش ایکنا، دومین جلسه تفسیر قرآن کریم در ماه رمضان توسط آیتالله سیدمصطفی محقق داماد، جمعه 18 فروردین در فضای مجازی برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید.
«رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ». سخن در تفسیر این دعای شریف بود که از قول حضرت ابراهیم پس از مذاکره با قوم خودش بیان شده است. آنها گفتند ما بتهایی را میپرستیم و همواره در برابر آنها سجده میکنیم. حضرت ابراهیم با آنها به گفتوگو نشست که در جلسه قبل توضیح دادم و سپس خدای مورد پرستش خودش را بیان کرد که خدای من چه خدایی است و من چه خدایی را میپرستم. حضرت ابراهیم بعد از معرفی خدای خودش شروع کرد چند درخواست از خداوند تقاضا کرد. اولین خواستهاش این بود که خدایا، به من حکمت بده. عرض کردم حکمتی که خدا میدهد حکمت الهی است. حکمتی که مستقیما از ناحیه خدا بر قلب یک انسان نازل شود؛ حکمت الهی است. در مقابلش حکمت درسی قرار دارد. حکمت درسی، حکمتی است که شخص در کتب نزد استاد میخواند، به مدرسه میرود و از استاد یاد میگیرید ولی حکمت الهی بدون درس خواندن و مدرسه رفتن به شخص عنایت میشود. این حکمت به همه انبیا داده شده است ولی در قرآن نام چند پیامبر به صراحت ذکر شده است. مثلا درباره لوط میفرماید ما به لوط حکمت دادیم و او را از قریهای که در آن مردم، خبائث مرتکب میشدند نجات دادیم.
این آیات به صراحت میگوید ما به پیامبران اول حکمت میدهیم و بعد آنها را به عنوان رسالت مبعوث میکنیم. این آیات اعطای حکمت الهی به پیامبران را بیان کرده است. در خصوص پیامبر(ص) هم میفرماید: «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ» یعنی پیامبر(ص) حکمت را از خدا گرفته است و حکمت را به مردم تعلیم میدهد. اینکه قلب انسان بدون رفتن به مدرسه دارای حکمت شود از این آیات استفاده میشود و این مسئله بنیان یک مکتب فلسفی به نام مکتب اشراق شده است. حکمت اشراق محور نظریهاش این است که ممکن است خداوند به یک انسان عادی هم حکمت عنایت کند. این حکمت از طریق تزکیه و تربیت و پاک شدن و دوری از هوای نفس برای انسان حاصل میشود. یک مرتبه این حکمت مرتبه بالایی است که به انبیا و اولیا داده میشود ولی حکمت مراتب پایینتری هم دارد که به انسانهای عادی که نبی و ولی نیستند داده میشود. این مکتب بر این مطلب اصرار دارد که شهود و کشف برای هر انسانی ممکن است.
در قرآن در سوره یوسف یک جملهای راجع به حضرت یوسف آمده است و آن جمله این است: «وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ» یعنی وقتی یوسف رشد کرد و به کمال خودش رسید، به او حکمت عنایت کردیم و ما به مردم محسن اینگونه پاداش میدهیم. احسان در قرآن پاداشهای مختلفی دارد که اولین پاداش آن حکمت است. خداوند به شخص محسن حکمت الهی عنایت میکند یعنی قلبش را دانا میکند. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل این آیه سوره یوسف میفرماید بعید نیست که از جمله «وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ» استفاده کنیم که خداوند از این علم و حکمت به همه نیکوکاران عطا میفرماید البته هر کس به قدر نیکوکاریش. خدا این مسئله را در آیات مختلف بیان کرده است از جمله این آیه در قرآن هست که: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ» یعنی ای مردمی که ایمان آوردید از خدا بترسید و به پیامبر(ص) ایمان بیاورید که اگر این کار را بکنید دو سهم از رحمت خدا بر شما وارد میشود و خدا نوری به شما میدهد که با آن نور میتوانید قدم بردارید. این همان حکمت است ولی درجه نازل حکمت است. پس اگر کسی این دو صفت را داشته باشد یعنی تقوا و ایمان پیامبر(ص) نوری پیدا میکند که با آن نور میتواند در ظلمات قدم بردارد.
حکمت الهی در سایه تزکیه و تصفیه است. قرآن میفرماید: «وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ». تزکیه از طریق پیامبر(ص) انجام میشود آن هم از طریق تاسی از ایشان. اگر کسی پیامبر(ص) را اسوه خودش قرار دهد برایش از طریق ولایت نبوی حالت تزکیه پیدا میشود. اگر افرادی دنبال پیامبر(ص) قدم بردارند و تجربه او را دنبال کنند، پیامبر(ص) با استفاده از قدرت ولایت قلوب آنها را تصرف میکند و آنها را تزکیه میکند و در قلب آنها حکمت الهی قرار میدهد. این ادعا، ادعای قرآن است. البته پیروان پیامبر، پیامبر نمیشوند و رتبه نازله هستند. درجه بالای حکمت مخصوص انبیا و اولیا است.
حکمت الهی همان علم لدنی است. علم لدنی علمی است که بدون تعلیم و تعلم و بدون تدریس و تدرس بدون واسطه به دست آمده است یعنی علم لدنی علمی است که از طریق کشف و الهام به دست میآید و به تعبیر دیگر به آن علم اعلی میگویند. ملاصدرا در کتاب الشواهد الربوبیه فصلی دارد که در آن فرق بین وحی و الهام و تعلیم را بیان میکند. تمام علومی که بشر پیدا میکند دانایی است که خدا به قلب انسان عطا میکند ولی ملاصدرا میگوید برخی از این علوم از طریق اکتساب و فراگیری و یادگیری به دست میآید. این راهی است که حکیم و عالم میرود. علم دیگری علمی است که از راه اتصال به منبع علم به انسان القا میشود. این همان علمی است که به پیامبران داده شده است. این حرف حکمای اشراق است. سهروردی هم همین را میگفت ولی برخی فکر کردند سهروردی ادعای نبوت دارد لذا او را به قتل رسانند.
انتهای پیام