ابوالفضل ظهرهوند، سفیر پیشین ایران در افغانستان و ایتالیا در گفتوگو با ایکنا، درباره تأثیر تحولات اخیر منطقه به ویژه پس از توافق ایران و عربستان و ایجاد یک نظم جدید منطقهای و تشکیل اتحادها و بلوکبندیهای تازه در غرب آسیا گفت: واقعیت این است که اکنون در شرایط گذار سیستمی هستیم و در این شرایط بازیگرانی مانند چین، روسیه، ایران و هند به طور مشخص از نظام بینالملل سهمخواهی میکنند و میخواهند موقعیت خود را بر جامعه بینالملل تحمیل کنند.
وی افزود: ورود چین به خلیج فارس، برقراری مبادلات نفت با یوان، تغییر رویکردهای جهانی به مسئله تجارت با دلار، گستردهتر شدن پیمان شانگهای و تقویت بریکس، تغییر برخی دولتها برخلاف خواست آمریکا و ایستادگی تمامقد روسیه در قضیه اوکراین و درگیر کردن کامل ناتو در این جنگ یک تحمیل موقعیت است که مورد خواست آمریکا و غرب نیست و همگی این موارد حکایت از آن دارد که این گذار سیستمی در حال شکل دادن یک صورتبندی جدید است.
ظهرهوند اظهار کرد: در این فضای جدید اولاً همه کشورها سعی دارند موقعیت خود را بازیابی کنند و ثانیاً با درک تهدیدات احتمالی خود را از خطرات آن دور نگه دارند. در عین حال برخی معتقدند آمریکا و غرب در مقابل این گذار سیستمی، منفعل و ساکت نخواهند ماند و به دنبال بازگشت معادلات جهانی به حالت قبل هستند و نباید این نکته را نیز از نظر دور داشت.
این کارشناس مسائل بینالملل بیان کرد: در این میان درباره مسئله توافق ایران و عربستان باید بیش از پیش به بازیگری چین در خلیج فارس توجه داشت؛ این حضور هم منطبق بر منافع چین بود و هم ناگزیر شدن آمریکاییها به پذیرش این واقعیت بود. اسرائیل نیز که تا چندی پیش به واسطه پیمان آبراهام در حال عربدهکشی در منطقه بود، امروز در منطقه منزوی شده و با تهدیدات پیرامونی زیادی مواجه است.
وی درباره بازیگری عربستان در فضای جدید منطقه و واقعیت رویکرد سعودیها نسبت به ایران گفت: در خصوص توافق با ایران، ابتکار عمل با چینیها بود اما عربستان نیز با این اقدام تغییر سیاست داده نه تغییر ماهیت. بخشی از این تغییر سیاست به ضعف موقعیت آمریکا و بیاعتمادی عربستان به نقش امنیتساز آمریکا برمیگردد اما اینکه عربستان با یوان نفت خود را با چین میفروشد با هماهنگی آمریکا است.
ظهرهوند اظهار کرد: در واقع عربستان با پیشبینی از روندهای آینده به دنبال حفظ ساختار خود است چون اگر یک درگیری احتمالی بین ایران با آمریکا و اسرائیل رخ دهد اولین سیلی را خود عربستان در آرامکو میخورد پس بایستی در این اتفاقات موجودیتش را حفظ کند. نکته دوم این است که امنیت خلیج فارس برای همه طرفها از جمله آمریکا مهم است. به عبارتی امروز حوزه خلیج فارس پاشنه آشیل همه طرفهای جنگ احتمالی است؛ نه غرب میخواهد در این منطقه به واسطه وابستگی به انرژی و سرمکایهگذاریهای کلان در عربستان و امارات و سایر کشورها اتفاقی بیفتد، نه کشورهای حوزه خلیج فارس ناامنی را در این منطقه میخواهند و نه چین نیز که میخواهد مسیر «یک جاده یک کمربند» را به حوزه خلیج فارس ببرد این ناامنی را نمیخواهد و تنها جایی که میتواند از نظر این طرفها آسیب وارد کند از سوی ایران است و لذا در این تغییر رویکرد کلی باید نقش آمریکا و اسرائیل را هم باید دید چون ضربه به عربستان ضربه به آمریکا و غرب است.
وی با بیان اینکه با وجود این تحولات بازی هنوز تمام نشده است، گفت: در این وضعیت گذار سیستمی غربیها هنوز امیدوارند روسیه را در اوکراین زمینگیر کنند که احتمالش ضعیف است و الان اگر حمله بهاری اوکراین به زمین بخورد کارت بازی غربیها خواهد سوخت و مجبورند واقعیت اوکراین را در شرایط جدید بپذیرند و اگر این اتفاق بیفتد بازی نهایی غرب با ایران در حوزه پیرامونی ما در افغانستان، پاکستان و قفقاز خواهد بود.
سفیر پیشین ایران در افغانستان بیان کرد: در قفقاز هم چون روسها با ایران همسو هستند جمهوری آذربایجان را مدیریت خواهند کرد بنابراین صحنه نبرد نهایی در افغانستان و پاکستان و در کنار مرزهای شرقی ایران است و این آخرین سناریوی آمریکا برای مهار ایران و پس از آن مهار روسیه و چین است و اگر این اتفاق بیفتد، آمریکا و غرب میتواند از آن گذار سیستمی جلوگیری کند اما اگر به درستی با آن برخورد شود با جهان جدیدی روبرو خواهیم شد که در این جهان خبری از هژمونی آمریکا نیست و حتی میتوان شاهد فرار اسرائیل از منطقه و انتقال آن به اوکراین جدید و تغییراتی در ایالات متحده و تبدیل آن به چند کشور جدید بود.
وی تصریح کرد: لذا مسئله از بین رفتن هژمونی آمریکا یک اتفاق ساده نیست و وقوع آن مثل دومینو غرب را از هم فرومیپاشد و ما با یک غرب نزدیک و غرب دور مواجه خواهیم شد که غرب نزدیک همین اروپای فعلی خارجشده از ناتو است و غرب دور هم آمریکا است که ناتو به آنجا میرود. حتی بریتانیا هم با تغییرات زیادی مواجه خواهد شد و اسکاتلند، ولز و ایرلند از آن جدا میشوند و صورتبندی عمیقی شکل میگیرد.
ظهرهوند درباره ظرفیت تهدید افغانستان و پاکستان برای ایران به منزله آخرین سناریوی آمریکا برای جلوگیری از این تحولات عمیق گفت: ظرفیت افغانستان و پاکستان برای ایران تنها امنیت و ناامنی و به عبارت کلی بحران است و تنها کارت بازی آمریکا، مدیریت بحران است. امروز دلار خودش یک زیستبحران است و بر بستر بحران میتواند خودش را حفظ کند و اگر بحران در جهان نباشد یک پول باطله است.
این کارشناس مسائل بینالملل ابراز کرد: بحث این است که آمریکا میخواهد ژئوپلیتیک منطقه را به هم بریزد و ما هم در این فضا زیاد خوب بازی نمیکنیم و نباید نرخ دلار به بالای 50 هزار تومان برسد. الان طبق سناریوی آمریکا پای سازمان ملل به بحث شناسایی طالبان کشیده شده و در دوحه کنفرانس برگزار کردهاند و ما باید این تحولات را خوب تحلیل کنیم. همین اخیرا هئیتی از سوی دولت پاکستان به اسرائیل رفته در حالی که در ظاهر مخالف اسرائیل هستند. پاکستان یک کشور ورشکسته و در حال فروپاشی است و ممکن است تا انتخابات بعدی در مرداد به سادگی به هم بریزد. از طرفی طالبان یک تهدید معتبر برای جهان و از جمله ایران است و ما نباید به نوعی برای آنها سینه بزنیم.
ظهرهوند ادامه داد: امروز عربستان وهابی در حال تبدیل به عربستان کاملا سکولار است و تمام سیستمهای سکولار به خاستگاه جریانات ضد دینی تبدیل شدهاند و در این وضعیت ایران و طالبان تنها کشورهایی در جهان هستند که پرچم حکومت دینی را در دست گرفتهاند و باید نابود شوند و ما نباید به دست خودمان به این فاجعه کمک کنیم. امروز در ایران شعار «زن زندگی آزادی» سر داده میشود که برای بیحجابی و عبور از احکام دینی است و این با اعتراضات در افغانستان برای حضور اجتماعی زنان و تحصیل دختران یکسان نیست و کارت بازی و نقطه قوت ایران اسلامی در جهان نیز دادن همین نقش اجتماعی به زنان است ولی ما این کارت را خرج طالبان میکنیم که هیچ ارزشی برای انسانها قائل نیست و یک جریان خبیث و کثیف است.
وی با بیان اینکه برگزاری کنفرانس دوحه نشان از در راه بودن اتفاقات بد برای ایران دارد، گفت: به نظر میرسد ما در داخل غافل هستیم و این غفلت ممکن است ایران را قربانی این گذار سیستمی کند و قطعاً در این وضعیت غربیها باز پرچمدار آزادی خواهند بود و با وقوع بحران در منطقه، حضور چینیها در خلیج فارس و آسیای میانه متوقف خواهد شد.
سفیر اسبق ایران در افغانستان یادآور شد: به عبارتی آمریکاییها برای ممانعت از به نتیجه رسیدن این گذار سیستمی به دنبال یک به همریختگی ژئوپلیتکی هستند و کانون این به همریختگی ژئوپلیتیکی، در افغانستان و پاکستان است. الان کشورهای عربی با بهبود روابط با ایران خود را در مقابل اتفاقات آینده بیمه میکنند زیرا ماهیت عربستان و سایر کشورهای عربی تغییر نکرده اما آنها الگوی بازی خود را با ایران عوض کردند زیرا دیدند با الگوی قبلی نمیتوانند با ایران بازی کنند و در این وضعیت جدید بایستی بحران در سمت دیگر ایران شکل بگیرد و حرکت غرب به سمت به رسمیت شناختن طالبان با هدف بحرانسازی جدید برای ایران است.
وی تأکید کرد: غرب همانطور که طالبان را شکل داد و در صحنه حفظ کرد و 20 سال تلاش جامعه بینالملل را از بین برد و دوباره قدرت را به طالبان واگذار کرد الان هم میخواهد همین طالبان را برای ایجاد یک بحران فراگیر در منطقه تثبیت کنند و ایجاد خلافت اسلامی دامن ایران و بعد چین، روسیه و آسیای میانه را خواهد گرفت که میتواند منطقه را قربانی کند زیرا امروز دیگر بمب اتم کاربرد ندارد و آنچه کارکرد دارد تعصبات مذهبی و جنگهای به اصطلاح نوصلیبی است.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام