به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «منشأ خداباوری انسان از منظر استاد مصباح یزدی و ریچارد داوکینز»، امروز دوشنبه 25 اردیبهشتماه، از سوی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد نمازی، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه میخوانید:
مسئله خداباوری و آتئیسم، برای مدتها مورد اندیشه فلاسفه و اندیشمندان علوم تجربی بوده است و همه کس دنبال این بودهاند که این باور از کجا شروع شد و چه باعث شد مردم دنبال پرستش خدا رفتند؟ آیا این مسئله در نهاد بشر وجود داشته یا آتشی در زمانهای مختلف به جان بشر افتاده و همهگیر و همهجایی نیست؟ از جمله کسانیکه به این موضوعه پرداختهاند مرحوم علامه مصباح یزدی و ریچارد داوکینز هستند. داوکینز، یک زیست شناس علم تجربی است و همه چیز را از عینک زیستشناسی میبیند چون معتقد است غیر از جهان ماده، چیزی نداریم و باید همه چیز را از این منظر نگاه کنیم.
دیدگاه داوکینز درباره خداباوری
علت اینکه این مسئله در گروه علوم قرآن مطرح شد این بود که ما نگرش قرآنی علامه مصباح را در زمینه خداباوری بررسی کردهایم. در مورد دیدگاههای این دو نفر مطالعات زیادی صورت گرفته اما تاکنون مطالعهای تطبیقی مخصوصاً با تمرکز بر اندیشههای قرآنی علامه مصباح یزدی صورت نگرفته است. مسائلی همانند تکامل و آفرینش نیز باید مورد بررسی قرار گیرند. نظریه تکامل، مبدأ وجود انسان را تکامل بشر میداند و میگوید انفجاری با عنوان بیگ بنگ اتفاق افتاده و تکامل از آنجا صورت گرفته است. نظریه آفرینش هم قائل به این است که مبدأ هستی انسان، آفرینش وی توسط خداوند است که از حضرت آدم شروع شده است.
درباره منشأ خداباوری باید گفت که داوکینز میگوید خداباوری در درون بشر وجود نداشته و ما از طریق تکامل به اینجا رسیدهایم و چنین امری در نهاد انسانهای اولیه وجود نداشته است. وی میگوید همانگونه که ژنهای انسان تکامل یافته، در مورد عقاید و فرهنگ انسان هم باید چنین دیدگاهی داشته باشیم و بگوییم فهم انسانهای اولیه از امور فرهنگی و صنعتی، فهمی ساده بوده است اما وقتی فرد وارد شهر شده و جامعه گسترده شد بشر به این نتیجه رسید که گمشدهای در این میان دارد و بعد از تفکر به این نتیجه رسید که باید حتماً خدایی را بپرستد لذا باور به وجود خدا از اینجا شکل گرفت.
وی معتقد است ما نمیدانیم خدای جوامع اولیه چه بوده است چون اساساً خدایی وجود نداشته است اما بعداً ویروس خداباوری به جان بشر افتاد چون بشر چیزهایی همانند نامیرا بودن را دوست دارد لذا اعتقاد به اینکه عالمی بعد از این مرگ وجود دارد ناشی از حب به نامیرا بودن است بنابراین باور به معاد و عالم پس از مرگ در وجود انسان شکل گرفت. به نظر داوکینز در انگارههای زیستشناسی ما اساسا مسئلهای به نام خداباوری یافت نشده است و اکنون هم در هر قوم و قبیله و دین و مذهبی، یک نوع پرستش وجود دارد و این نشان میدهد که خداباوری ویروسی است که به جان بشر افتاده است و چنین کاری هم توسط متدینین رخ داده است. مسائلی همانند مشکلات روانشناختی انسان و جهل واقعیت، از دیگر مواردی هستند که داوکینز معتقد است باعث خداباوری انسان میشود.
دیدگاه علامه مصباح یزدی
علامه مصباح میگوید برای خداباوری انسان، چند دلیل متقن وجود دارد. نکته اول اینکه فلسفه آفرینش، خداباوری را میطلبد. ایشان میگوید خداباوری از هدف آفرینش به دست میآید که پیشرفت و کمال انسان است یعنی همه به مطلوب نهایی خودشان نائل شوند و این زمانی به دست میآید که یک مبدأ برای عالم در نظر بگیریم در غیر اینصورت چنین چیزی امکانپذیر نیست. آیات 7 و 108 سوره هود و آیه 191 آل عمران از جمله مواردی هستند که علامه مصباح به آنها استناد میکنند.
دومین نکته، خداباوری به تبع آفرینش متمایز انسان است. ایشان معتقد است نسبت دادن تکامل به آفرینش امکانپذیر نیست چون خدای متعال، انسان را متمایز خلق کرده است و یکی از مستندان قرآنی که به آن اشاره میکند آیه 59 سوره آل عمران است که خداوند فرموده است: «إِنَّ مَثَلَ عِيسَىٰ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ ۖ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ؛ همانا مثل (خلقت) عیسی به امر خدا مثل خلقت آدم است که او را از خاک بساخت، سپس بدان خاک گفت: (بشری به حد کمال) باش، همان دم چنان گشت» این هم نشان میدهد آفرینش متمایز انسان منجر به پدید آمدن خصوصیاتی در وی میشود. مسئله دیگر، نهاد انسان است. این خلقت ممتاز باعث شده انسان دارای فطرت باشد و یکی از اموری که در فطرت انسان وجود دارد باور به خداست.
استناد دیگر ایشان به آیه 30 سوره روم است که خداوند فرموده است: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ؛ به یکتا پرستی روی به دین آور فطرتی است که خدا همه را بدان فطرت، بیافریده است و در آفرینش خدا تغییری نیست دین پاک و پایدار این است ولی بیشتر مردم نمی دانند» این هم نشان میدهد پرستش خدا امری است که در فطرت بشر نهاده شده است. انگیزههای دیگری همانند حقیقتطلبی، کمالطلبی، حب ذات و دفع ضرر، امور دیگری هستند که میتوانند باور حقیقی انسان به خداوند را تقویت کنند.
رابطه آفرینش و فطرت انسان
همچنین حجتالاسلام والمسلمین محسن کریمی، قدوسی، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه میخوانید:
در مباحث هستی شناختی، مسائلی مربوط به خدا و مبدأ هستیبخش و خالق انسان وجود دارند و در اینجا از علت فاعلی انسان صحبت میکنیم و میگوییم آیا این گزاره قابل اثبات است که خداوند انسان را خلق کرده است؟ در اینجا به دلایل عقلی و فلسفی و کلامی اشاره میشود و یکی از دلایل فطرت است. علت اینکه خدا هست این است که فطرت شهادت میدهد اما شخصی همانند داوکینز با دلالت به علم و تجربه میگوید خدا وجود ندارد و سیر تکاملی، انسان را به وجود آورده است. البته خود داوکینز در جاهایی میگوید که این باور را صادق نمیداند.
در انسانشناسی بحثی وجود دارد که آفرینش انسان چگونه اتفاق افتاده است. در اینجا سوال از مبدأ آفرینش نیست بلکه شیوه خلق انسان مطرح است و اینکه آیا انسان همانند حیوانات از موجودات دیگری تکامل پیدا کرده یا از خاک به وجود آمده است؟ بنابراین در مقایسه دیدگاه افراد در این زمینه باید نحوه آفرینش انسان از منظر آنها نیز مورد بحث و بررسی قرار گیرد. مسئله دیگر این است که انسان با چه خصوصیاتی آفریده شده و آیا خداباوری از امور سرشتی انسان است یا اینکه خداباوری همزمان با آفرینش در وی وجود نداشته و از خارج به وی تزریق شده است.
به نظرم بحثهای هستی شناختی مربوط به اثبات خدا، ارتباطی به بحث آفرینش انسان ندارد و به همین دلیل بسیاری از افرادی که خداباور هستند بعدا معتقد به این سیر تکاملی شدهاند بنابراین وقتی میتوانیم مسئله را مبنایی بدانیم و بگوییم که خداوند خالق و انسان مخلوق است که بگوییم به چه شکلی، انسان از خاک آفریده شده و به وضعیت کنونی رسیده است. نکته دیگر اینکه آفرینش انسان ارتباطی با فطرت انسان ندارد و اینگونه نیست که بگوییم چون از خاک آفریده شدیم پس فطرت هم داریم.
انتهای پیام