استاد آمریکایی: شریعتی در پی احیای قرائت نبوی از دین اسلام بود
کد خبر: 4148719
تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۸

استاد آمریکایی: شریعتی در پی احیای قرائت نبوی از دین اسلام بود

داستین بیرد، محقق آمریکایی معتقد است شریعتی با تفکیک دو وجهه از دین که یکی را انقلابی و طرفدار مستضعفین و دیگری را طرفدار قدرت و وضع موجود می‌دانست، در صدد احیای اسلام راستین بود که تجلی آن را در سیره و اندیشه‌های ظلم‌ستیزانه پیامبر اسلام و دیگر انبیای الهی می‌دید.

امروز 29 خرداد، چهل و ششمین سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی است. تأثیرات آرا و آثار وی نه تنها در ایران مورد توجه بسیار قرار گرفته است که اندیشمندان غیرایرانی نیز تحقیقات گسترده‌ای درباره اندیشه‌های او و تأثیر آن بر جامعه ایران انجام داده‌اند. 
یکی از صاحب‌نظران آمریکایی که مطالب زیادی درباره شریعتی نوشته است داستین جی بیرد (Dustin J. Byrd) است.
بیرد در دانشگاه میشیگان غربی تحصیل کرد و در آنجا مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را به پایان رساند. او بعداً دکترای خود را  در رشته فلسفه اجتماعی و سیاسی در دانشگاه ایالتی میشیگان دریافت کرد. بیرد متخصص فلسفه سیاسی و اجتماعی، با تأکید بر مکتب فرانکفورت، نظریه انتقادی دین، نظریه سیاسی روانکاوانه، اندیشه اسلام معاصر و فلسفه دین است.
 
داستین بیرد علاوه بر ده‌ها مقاله، فصول‌ مختلف در کتاب‌ها و نقد کتاب، کتاب‌های متعددی در موضوعات مختلف، از جمله مسائل دینی معاصر، تضاد بین امر سکولار و امر مقدس و فلسفه سیاسی انتقادی نوشته است. بیرد همچنین مؤسس و سردبیر Ekpyrosis Press یک مؤسسه انتشاراتی دانشگاهی است که در سال 2019 شروع به کار کرد. علاوه بر این وی سردبیر مجله دیدگاه اسلامی است که توسط آکادمی مطالعات ایرانی لندن منتشر می‌شود. مطلب حاضر، چکیده‌ای است از مقاله «علی شریعتی» نوشته بیرد که در دانشنامه امپریالیسم و ضد امپریالیسم (Encyclopedia of Imperialism and Anti-Imperialism) به چاپ رسیده است.
 
داستین جی بیرد، دکترای رشته فلسفه اجتماعی و سیاسی در دانشگاه ایالتی میشیگان و محقق آمریکایی

دین ضد امپریالیستی در اندیشه شریعتی


 کسی که آثار شریعتی را می‌خواند باید به خاطر داشته باشد که او به دو نوع انقلاب قائل بود: انقلاب اول از دیدگاه شریعتی، احیای اسلام شیعی به عنوان یک نیروی دگرگون‌کننده در دنیای مدرن بود و دوم اینکه او خود را وقف سرنگونی حکومت شاه و از بین بردن نفوذ امپریالیستی آمریکا در امور ایران کرده بود. از نظر آکادمیک، علی شریعتی را بیشتر به عنوان جامعه‌شناس دین می‌شناسند. اگرچه او در هیچ یک از حوزه‌های علمیه معتبر ایران آموزش ندیده بود اما برخی از محققان، از جمله جان اسپوزیتو معتقدند که شریعتی نمونه یک متکلم آزادی‌بخش اسلامی است. از آنجا که آرای وی از منابع بسیار مختلفی گرفته شده بود، تحلیل‌های نظری او از پدیده‌های دینی مختلف، ترکیبی از مکاتب مختلف بود و به همین دلیل اغلب از سوی سنت‌گرایان به دلیل استفاده از منابع خارجی از جمله فقه اهل سنت و فلسفه غرب مورد انتقاد قرار می‌گرفت. اگرچه کار او گسترده بود، اما چند مضمون متمایز در سراسر آثار شریعتی وجود دارد که کلید درک دیدگاه جامعه‌شناسانه او از دین و چگونگی ارتباط آن با نقش وی در انقلاب ایران است.
شریعتی در سلسله سخنرانی‌هایی با عنوان مذهب علیه مذهب، ماهیت دیالکتیکی ادیان را نشان می‌دهد. شریعتی استدلال می‌کند که تمام تاریخ عبارت است از جنگ مذاهب که در آن یک شکل از دین با شکل دیگر مخالفت می‌کند و در یک مفهوم هگلی، یکی به طور قطعی دیگری را نفی می‌کند. شریعتی برای نشان دادن این مدعا به ما یادآوری می‌کند که کلمه عربی «کافر» که عموماً به «بی‌دین» ترجمه می‌شود در قرن اول هجری به فرهنگ واژگان اسلامی وارد شد یعنی زمانی که چیزی به نام جامعه یا فرد غیرمذهبی وجود نداشت.
در آن زمان همه افراد به نوعی از الوهیت اعتقاد داشتند و الحاد یک پدیده مدرن است. بنابراین، نزاع بین مؤمنان و کافران میان دینداران و افراد بی‌دین نبود بلکه بین دو نوع برداشت از دین بود؛ نزاع بین دین توحیدی در برابر دین شرک‌آمیز بود. اصطلاح عربی شرک، یا آنچه شریعتی «بندگی بشریت در برابر بت‌ها» می‌خواند از نظر او محدود به زمان و مکان خاصی نیست.
شریعتی معتقد بود دو دین اصلی در تاریخ وجود داشته است؛ دو گروه، دو جبهه. یک جبهه طرفدار ظلم، دشمن پیشرفت، حقیقت، عدالت، آزادی مردم، توسعه و تمدن بوده است. این جبهه که برای مشروعیت بخشیدن به طمع و غرایز منحرف و تثبیت سلطه بر مردم و تحقیر دیگران بوده است، خود نوعی دین بود. اما در مقابل جبهه دیگر دین حق است و برای نابودی جبهه مقابل بوجود آمده است. 

شریعتی

شریعتی معتقد است که این «دو دین اصلی» اساساً دو قرائت اساسی هستند که در یک دین یافت می‌شوند. یک شکل طرفدار وضع موجود است، به این معنا که بقای خود را در وضعیت موجود می‌بیند. این دین، دنیوی است؛ هر نوع انقلاب را رد می‌کند. از این جهت که اقتدارش نهادینه شده است، این دین سعی می‌کند که وضعیت اجتماعی موجود را توجیه و حفظ کند؛ این مذهب طبقه حاکم است. این چنین دینی در دست توده‌ها، چنانکه مارکس می‌گوید: افیون توده‌هاست.

تفکیک بین اسلام انقلابی و اسلام حکومتی

شریعتی می‌گوید مردم در شرایط تخدیر شده، در برابر ظلم، سختی‌ها، بدبختی‌ها و نادانی‌های خود، تسلیم می‌شوند؛ آنها احساس می‌کنند در برابر سرنوشت ننگینی که خود و اجدادشان داشتند محکوم به پذیرش هستند. شریعتی در مقابل این شکل از مذهب طبقاتی حاکم، نوع دیگری از اسلام را که دارای وجدان اجتماعی فعال است مطرح می‌کند. او در کتاب اسلام‌شناسی خود آورده است اینکه بگوییم باید به اسلام برگردیم کافی نیست. باید مشخص کنیم کدام اسلام؛ اسلام ابوذر غفاری یا حکومت مروانی. هر دو را اسلام می‌نامند، اما تفاوت زیادی بین آنها وجود دارد. یکی اسلام کاخ‌نشینان و حاکمان است، دیگری اسلام مردم و استثمارشدگان و فقرا است. علاوه بر این، درست نیست که بگوییم باید در مورد فقرا نگران بود. حاکمان ظالم هم همین را می‌گفتند. اسلام واقعی چیزی بیش از «دغدغه» است. مؤمن را به مبارزه برای عدالت و برابری و رفع فقر سفارش می‌کند.

از دیدگاه شریعتی، در برابر صورت محافظه‌کارانه و مشرکانه از دین، دین نبوی قرار دارد که ذاتاً نافی وضع موجود است. به دنبال تغییر انقلابی است. روح عصیانگر انبیاء در برابر ظلم را نشان می‌دهد. شریعتی منتقد ساختار اجتماعی حاکم است و با همه اشکال دین افیونی مخالف است. از نظر شریعتی، نقش مؤمن واقعی که پیرو یگانگی خداوند است، آشکار ساختن شرک است که در پس حجاب توحید نهفته است. او می‌نویسد:  مؤمن باید بتواند دین شرک‌آمیز را در زیر نقاب فریبکارانه توحید ظاهری تشخیص دهد و این پوشش نفاق را به هر شکلی که هست در سراسر جهان بزداید. بنابراین شریعتی معتقد است که دین باید خودانتقادگر باشد و بخواهد به درون خود نگاه کند تا خود را از آلودگی ارتجاع، ستمگری و بت‌پرستی پاک کند. او این تصویر را در چهره برخی روحانیون می‌دید که حاضر به همراهی با هموطنان ایرانی خود در مبارزه با شاه  نبودند. از نظر شریعتی، تنها راه وفاداری به دین اصیل و رهایی‌بخش حضرت محمد(ص)، مبارزه با بت‌پرستی مدرن بود که توسط ارتجاع سرمایه‌داری، سلطنت و امپریالیسم ایجاد شده بود که از مقام، پول، امتیاز و قدرت، بت‌های دروغین می‌ساختند.

شریعتی

 

توحید و عدالت اجتماعی، مشخصه اسلام انقلابی

اگرچه او برخی مفاهیم غربی را به کار گرفت، اما تفکر غربی را بدون انتقاد نپذیرفت، بلکه آگاهانه آنچه را که به نظرش نادرست بود یا در ایران قابل اجرا نبود، کنار گذاشت و در عین حال آنچه را که حقیقت و قابل اجرا می‌دانست حفظ کرد. به این معنا، شریعتی از برخی اندیشه‌های رهایی‌بخش متفکران غربی برای احیای روحیه انقلابی اسلامی کمک گرفت. 
 علی شریعتی اگرچه در غرب چندان شناخته شده نیست، با این حال یکی از تأثیرگذارترین روشنفکران قرن بیستم ایران بود. او نماینده کسانی بود که می‌خواستند اسلامی بسازند که هم مدرن و هم متعهد به حفظ اصول اساسی اسلام باشد. امروز متأسفانه برخی جریانات رادیکال همچون سازمان‌های تروریستی القاعده و داعش، قرائت اصیل از اسلام را تحت تأثیر قرار داده‌اند. آنها به ارزش‌های اساسی اسلام یعنی صلح(سلام) و عدالت توجهی ندارند. برخلاف این گروه‌های تروریستی، شریعتی بیانگر قرائت دیگری از اسلام اولیه است که هدف آن احیای سنت اولیه اسلامی، به ویژه تعهد آن به فقرا، مستضعفان، و کوخ‌نشینان بوده است.  بنابراین نگاه شریعتی به گذشته همواره در خدمت آینده بود. او با آمیختن مفهوم توحید و عدالت اجتماعی که مخالفت سازش‌ناپذیر او با امپریالیسم را توجیه می‌کند، رسالت پیامبر اسلام برای براندازی بی‌عدالتی‌های زمانه را یادآوری می‌کند.

شریعتی معتقد بود که مردم تحت ستم باید ریشه‌ها و هویت فرهنگی و دینی خود را از نو کشف کنند و به آنها بازگردند، زیرا این منابع اصیل، اساس مقاومت در برابر هژمونی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی غرب خواهد بود.

انتهای پیام
captcha