به گزارش خبرنگار ایکنا، سومین نشست تخصصی «آینده علوم انسانی» امروز چهارشنبه 31 خردادماه از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین حبیبالله بابایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در این نشست با موضوع «آینده مطالعات تمدنی» سخنرانی کرد که در ادامه میخوانید:
بنده به پنج نکته در موضوع آینده مطالعات تمدنی اشاره میکنم؛ مورد اول درباره زبان در جهان اسلام و مراکز علمی است چون واقعیت این است که زبان هژمون، راه را برای عقلانیت مشترک میبندد و ما را دچار نوعی از گفتوگوی یک طرفه با دنیای مدرن کرده است. ذیل مسئله زبان لازم است به فقدان زبان رایتینگ و رواج زبان ریدینگ اشاره کنم چون تعادلی بین این دو زبان یا دو مهارت وجود ندارد و ما نوعا دریافت کننده هستیم تا اینکه بخواهیم مطلبی را ارائه و گفتوگو را دو طرفه کنیم؛ بنابراین آینده مطالعات تمدنی مقداری نگرانکننده و سویههای آن مبهم شده است.
نکته دوم بنده از این پنچ نکته که بسیار مهم است فکر کردن در مورد آینده ترجمه در فضای علوم انسانی به صورت عام و در مطالعات تمدنی به صورت خاص است. موضوع ترجمه در مطالعات تمدنی، از این جهت تبدیل به مسئله شده که ما اساسا به نقل معنا و نقل علوم بسنده کردهایم و وارد حوزه نقد و خلق معنا نشدهایم و آنجایی هم که دانش را انتقال میدهیم، این انتقال دانش در فرآیند ترجمه، سویههای ایدئولوژیک پیدا کرده است. به نظرم انقلاب اسلامی که در رسالت تمدنی خود امتسازی را در نظر گرفته است اما هنوز ترجمه خودش به زبانهای دیگر را پیگیری نکرده است و تا زمانی که ما وارد فضای گفتوگوهای جهانی از مسیر ترجمه نشدهایم عملاً آینده شکوفایی مطالعات تمدنی دچار ابهام میشود.
نکته سوم بنده در زمینه گفتوگو است؛ در اینجا گفتوگوی ایران با جهان اسلام و غرب اهمیت دارد. متأسفانه دیپلماسی علمی ما تقریبا تعطیل است و وقتی دیپلماسی علمی فعال نیست در نتیجه عقلانیت متراکم عملا هیچ وقت به آستانههای تمدنی نمیرسد. در اینجا فقدان تفکر انتقادی را هم شاهد هستیم. بنده تفکر انتقادی را لزوما به آزادی بیان گره نمیزنم چون آزادی بیان در جامعه ما مقداری دست خورده و سوء تفاهمهای زیادی پیدا کرده است بلکه تأکید بنده بر فقدان صراحت و صداقت در بیان است. اساسا آنقدر سایه ملاحظات اخلاقی بر ما سنگین شده که ما به خوبی همدیگر را نقد نمیکنیم و در نتیجه دچار گفتوگو نمیشویم.
نکته چهارم درباره مسئله محوری است؛ بدین معنا که مطالعات تمدنی به رسالت پاسخگویی گره خورده است اما الان چنین پاسخگویی را شاهد نیستیم و مطالعات تمدنی بیشتر در الهیات نظریِ تمدن و فلسفه نظریِ تمدن توقف کرده است و این عملا ما را از آنچه در کف میدان همانند محیط زیست، مهاجرت، جمعیت، سلامتی و ... اتفاق میافتد جدا کرده است و وقتی تمدنهای موجود راهکاری برای این مسائل مسلمان معاصر و جهان معاصر ندارند بنابراین مطالعات تمدنی به محاق میرود و عملا توسعهای در این زمینه نخواهیم داشت بلکه صرفاً ویترینی با عنوان مطالعات تمدنی درست کردهایم که پاسخگوی نیازهای ما هم نیست.
پنجمین مورد، عنصر سرعت در تحولات اجتماعی و تمدنی از یک سو و سرعت در تحولات فکری و اندیشهای از سوی دیگر است. امروزه وضعیت دنیا آنچنان شتاب گرفته که این تحولات سریع تفکری، ما که در حوزه یا دانشگاههای علوم انسانی ایران نشستهایم را مغلوب خود کرده است به گونهای که در علوم انسانی به صورت کلی و مطالعات تمدنی به صورت خاص، نرم افزار تولید سریع اندیشه در واکنش به تحولات جدیدی که از نیمه قرن بیستم به ما هجوم آورده را در اختیار نداریم و در نتیجه برای مثال به شکل بسیار آشکاری مشاهده میکنیم که حوزههای علمیه ما و همچنین دانشگاههای علوم انسانی در موضوع کرونا، کما بیش تعطیل بودند و آنها که در میدان عملیات انجام میدادند پزشکان ما بودند.
برای بنده جای سؤال است که واقعاً در ایام کرونا که پدیدهای جهانی بود، پروژه مرجعیت علمی قرآن چه کاری انجام داد و آورده آن برای فضای دینداری، نه در دنیا یا همه ایران بلکه فقط برای قم چه بود و آیا توانستیم تدبیری در این زمینه داشته باشیم. بنده سراغ ندارم که کاری در این عرصه انجام شده باشد چراکه در مطالعات قرآنی و علوم انسانی در وضعیت قرنطینه بودیم. واقعیت این است که نرم افزار واکنش سریع در برابر چالشها و پاندمیهای فرهنگی و جهانی در اختیار نداریم و نداشتن این نرمافزار، در آینده ما را دچار بحران میکند.
حجتالاسلام والمسلمین مسعود آذربایجانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه نیز در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه میخوانید:
بنده اشارهای به آینده روانشناسی اسلامی دارم. موضوع آیندهپژوهی، امروزه با دو سازوکار شامل آیندهنگاری یا سناریونویسی و دیگری روندپژوهشی دنبال میشود. اگر دقت کنیم هر دوی این راهبردهای بر ارادههای انسان و محیط انسانی استوار هستند لذا میتوانیم بگوییم شاید نگاه متفاوتی که میتوانیم در زمینه آینده پژوهی داشته باشیم کشف اراده الهی و سنتهای الهی است چراکه خداوند در زمینه آینده بشریت ارادههایی دارد و از جمله فرموده است: «وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ؛ و ما اراده داشتیم که بر آن طایفه ضعیف و ذلیل کرده شده در آن سرزمین منّت گذارده و آنها را پیشوایان (خلق) قرار دهیم و وارث (ملک و جاه فرعونیان) گردانیم» (قصص/ 5)
در آیهای دیگر در قرآن کریم آمده است: «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ؛ و ما بعد از تورات در زبور (داود) نوشتیم که البته بندگان نیکوکار من ملک زمین را وارث و متصرف خواهند شد» (انبیاء/ 105) همچنین آمده است: «انَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ؛ همانا خدا آنان را که اهل ایمان و نیکوکارند داخل بهشتهایی کند که زیر درختانش نهرها جاری است، که خدا هر چه اراده کند خواهد کرد» این هم وعدهای برای این است که در آینده اراده خداوند تحقق پیدا میکند. بنابراین کاری که ما مینتوانیم علاوه بر آن دو راهبرد انجام دهیم همین قسمت است که مورد غفلت قرار گرفته است.
در حال حاضر نسبت به بیست سال گذشته در زمینه روانشناسی اسلامی وضعیت بهتری داریم و از جمله در زمینه روانشناسی اسلامی بیش از صد کتاب منتشر شده است. در زمینه مجلات و فصلنامهها هم باید گفت که دوازده فصلنامه علمی پژوهشی و علمی ترویجی در مورد روانشناسی اسلامی وجود دارد که از حدود ده سال گذشته منتشر میشوند. در زمینه همایشهای علمی نیز ده همایش بزرگ در ده سال گذشته داشتهایم.
برنامههای آموزشی زیادی هم در دانشگاهها در این عرصه وجود داشته و نشستهای زیادی برگزار شده است. نهادهای علمی و مراکز فعال زیادی نیز در زمینه روانشناسی اسلامی وجود دارد که به صورت پژوهشی یا آموزشی فعالیت میکنند. البته چالشها و کمبودهایی همانند ضعف روششناسی و کمبود منابع و سرفصلها در برنامههای آموزشی در زمینه روانشناسی اسلامی نیز داریم. در ده سال اخیر در سطح جهان نیز اقدامات زیادی در زمینه روانشناسی اسلامی صورت گرفته که واقعاً اعجابآور است؛ از جمله در دانشگاه استنفورد کالیفرنیا، موسسه روانشناسی اسلامی در ویرجینیا، انجمن بینالمللی روانشناسی اسلامی در لندن، مرکز آموزش روانشناسی اسلامی در کالج مسلمانان انگلیس و بسیاری مراکز دیگر، اقدامات زیادی در این عرصه انجام شده است.
درباره چشمانداز آینده روانشناسی اسلامی هم باید بگویم که نیازمند فراهم کردن زمینههای لازم برای رشد روششناسی در روانشناسی اسلامی هستیم که میتواند قوام بیشتری به آن بدهد. از سوی دیگر تأسیس انجمنهای بینالمللی روانشناسی اسلامی، تأسیس و توسعه مجلههای بینالمللی روانشناسی اسلامی، تکمیل متون و منابع درسی در این حوزه و مخصوصا ترجمه به زبانهای خارجی، تعامل بینالمللی در نشستها و اتاقهای گفتوگو در فضای مجازی، پذیرش کثرتگرایی در دیدگاههای علمی، همگرایی و همافزایی میان دیدگاههای بومی و اسلامی از دیگر اقداماتی هستند که باید انجام شوند.
انتهای پیام