تمدن امروز جهان حاصل تلاش جامعه انسانی است که دانشمندان و نخبگان نقش اصلی را در آن ایفا کردهاند. بیشک در ساخت این تمدن، دانشمندان مسلمان نقش مهمی داشته و با تألیفات خود، مبانی نظری تدوین، پیشرفت و تکامل این تمدن را فراهم کردهاند. از جمله این اندیشمندان مسلمان، ابوریحان بیرونی است. ابوریحان محمد بن احمد بیرونی خوارزمی، ریاضیدان، منجم، فیلسوف و تاریخنگار سده چهارم و پنجم هجری در بیرون شهر کاث، پایتخت کهن خوارزم که در آن روزگار پایتخت خوارزمشاهیان آل عراق بود، زاده شد. هرچند از موقعیت خانوادگی او چیز زیادی در دست نیست؛ اما آنچه مسلم است اینکه، از کودکی شوق وافری به دانستن داشت، هیچ چیز را عزیزتر از آموختن نمیدانست و این خصلت را تا آخرین لحظات زندگی حفظ کرد.
ابوریحان بارها خود را خادم علم دانسته و از اینکه از روزگار کودکی یکسره به خدمت علم درآمده بود، همواره از بخت بلند خود سپاسگزار بود. نقل است هنگامی که او کتاب قانون مسعودی را تصنیف و به سلطان مسعود غزنوی اهدا کرد، آن پادشاه سه شتر، بار نقره برای ابوریحان بهعنوان انعام فرستاد؛ اما او آن را نپذیرفت، به خزانه برگرداند و پاسخ داد: «من علم را برای علم میخواهم، نه برای مال.» دلبستگی بیرونی به پژوهش تا آنجا بود که فعالیتهای سیاسی خود را در روزگار خوارزمشاهیان آل مأمون مایه رشک نادانان و دلسوزی خردمندان قلمداد میکرد.
ابوریحان از پیشگامان پژوهشهای محض در جهان اسلام بهشمار میرود. تحقیقات او درباره احکام نجوم، تاریخ و آداب و رسوم ملل از نخستین نمونههای اینگونه پژوهشها محسوب میشود. تسلط بیرونی بر زبانهای فارسی، عربی و سانسکریت ابزارهای لازم پژوهش را برای او فراهم کرده بود. او از زبانهای یونانی و سریانی نیز در حد رفع نیاز آگاهی داشت. بررسی آثار متعدد بیرونی حاکی از آن است که او از نظر شیوه پژوهش، بسیار جلوتر از روزگار خود بود. ابوریحان با داشتن ابزارهای لازم و پژوهشهای ژرف در تاریخ، بر نظریههای علمی زمان خود و سیر تکاملی آنها تسلط کافی داشت. این اندیشمند و پژوهشگر پرکار، فهرستی برای تألیفات خود نوشت که شامل ۱۳۸ کتاب و رساله است.
استاد همایی در مقدمه کتاب «التفهیم»، بابی با عنوان افکار تازه و نوآورانه علمی ابوریحان آورده و ذیل این عنوان، به بیش از ۲۰ مورد از آوردههای جدید ابوریحان برای جهان علم اشاره کرده است؛ مثلاً یکی از این عناوین، اشکال هندسی گلها و شکوفههاست. ابوریحان قائل به این است که در شکوفهها و گلها، دقایق هندسی به کار رفته و سبب اینکه شکوفهها و گلها هرگز 7 و 9 برگی نیستند، بلکه همواره مثلث، مخمس و... هستند، آن است که ترسیم شکل 7 و 9 ضلعی متساویالاضلاع در دایره، ممتنع و محال است. این آورده نو و جدید او در آثارالباقیه نیز بحث شده است. این موضوع که بیرونی در سال ۳۹۷ هجری به این نکات جالب دست یافت و بر مبنای آن اثری در معماری به نام گنبد قابوس ساخته شده که از دیدگاه صاحبنظران، مهندسیترین بنای عالم است، نشان از آن دارد که در یک تمدن تا وقتی در حوزه نظری و فلسفی به ادراک و تجربه عمیق از هندسه دست پیدا نشود، نمیتوان این آثار را خلق کرد.
ابوریحان با طبقهبندی علوم متعدد، حوزه هر یک را جدا کرد و برای هر کدام از علوم طبیعی شامل جغرافیا، معدنشناسی، گوهرشناسی و طب، علوم ریاضیات از قبیل نجوم، حساب و هندسه و علوم انسانی همچون آرای ادیان و مذاهب، ادبیات، تاریخ و عقاید، مفاهیم و روشهای خاص خود را به کار برد. از عمدهترین این روشها میتوان به روشهای حسی بر مبنای استقرا، تجربه و عرف عملی، عقلی بر مبنای قیاس و استدلال، انتقادی، کشفی یا شهودی، استنادی، مقایسهای و هرمنوتیک اشاره کرد؛ برای مثال با اینکه علم هرمنوتیک در دوران معاصر بسط و گسترش یافت، اما ابوریحان همواره از آن در تفسیر و تأویل متون بهره میبرد و آگاهی کامل از این روش داشت؛ از اینرو با پیشداوری و تحمیل ذهنیت و پیشفرضها بر متون به شدت مخالفت میکرد. همچنین او نخستین کسی است که بهطور جدی طرح مطالعه تطبیقی فرهنگی انسانی را عهدهدار بود و به استفاده از روش تطبیقی در میان دانشمندان مسلمان ممتاز شد.
ابوریحان در میان دانشمندان مسلمان بهواسطه آثارش در زمینه مطالعات تطبیقی ادیان بینظیر است. مطالعات تطبیقی ادیان به معنای پژوهش و بررسی ادیان به روش علمی است، درست آنگونه که در کالبدشناسی تطبیقی یا فلسفه تطبیقی استفاده شده و به جمعآوری واقعیتها درباره باورها، شعائر و گروههای دینی گوناگون، طبقهبندی آنها و سپس مقایسه نتایج با یکدیگر بهمنظور نیل به فهم بهتر از ادیان میپردازد. این گرایش دارای تاریخی طولانی تا عصر بیرونی است و ابوریحان یکی از ستارگان این علم محسوب میشود.
شاید بتوان نخستین فعالیت علمی بیرونی را رصدی در حدود سال ۳۸۰ قمری دانست که البته ابزار وی دقت چندانی نداشت. هرچند در سال ۳۸۵ قمری، آخرین خوارزمشاه آل عراق و حامی ابوریحان بیرونی به قتل رسید و او به ناچار مجبور به ترک زادگاه خود شد، چنانکه حتی نتوانست نتایج پژوهشهایش را با خود ببرد و در نتیجه بسیاری از نتایج رصدهایی که انجام داده بود، از خاطرش محو شد. بیرونی از عقیده قدما درباره مبدأ آسمانی علم نجوم کاملاً آگاهی داشت. او نه تنها درباره چگونگی پیدایش علم نجوم از منجمان پیشین اسلامی و یونانی پیروی میکرد، بلکه در تعیین ترکیب کواکب، سیارات و عناصر نیز تعالیم صاحبنظران سلف را دنبال میکرد؛ هرچند برخلاف منجمان یونانی به واقعیت خارجی افلاک نیز توجه داشت و هر فلک را کرهای بلوری و جسمانی در نظر میگرفت. همچنین ابوریحان به محاسبات ریاضی در علم نجوم اکتفا نکرد و همیشه به جنبههای فیزیکی این مسئله نیز علاقهمند بود؛ اما در آثار خود بارها تأکید کرده که به امکان پیشگویی حوادث از روی احوال ستارگان و نیز سایر علوم غریبه اعتقاد ندارد و توجهش به اینگونه مسائل صرفاً به پژوهشهای علمی معطوف است.
دلبستگی ابوریحان به تاریخ مشهود است. این دلبستگی طیف وسیعی را دربرمیگیرد؛ از گزارشگری تاریخی گرفته تا تاریخنگری و تاریخنگاری. گزارشگری تاریخی، روایت تاریخی یک منطقه یا یک موضوع خاص بوده و مقصود از تاریخنگری آن است که در بررسیهای گوناگون، صاحب نگرش تاریخی بوده و هر موضوع باید در بستر تاریخی گسترده بررسی شود. این موضوع در همه آثار ابوریحان، حتی در مباحث ریاضیات نیز مشهود است؛ اما تاریخنگاری، به کار گرفتن روشهایی در تحقیقات تاریخی و انعکاس آنها در آثار و تحقیقات بهشمار میرود که ابوریحان به خوبی آن را در «تحقیق ماللهند» و «آثارالباقیه» منعکس کرده است.
شخصیت انتقادی ابوریحان بیرونی نیز بسیار تحسینبرانگیز است. او جزو دانشمندان محقق و منتقد با رویکردی انتقادی و بنیانگذار روش تجربی بود، به این صورت که ابتدا بحثی انتقادی را شروع میکرد و سپس وارد هندسه نقوش در طبیعت و کائنات میشد. ابوریحان هرگاه میخواست حرف خود را مستدل کند، در طبیعت جستوجو و تعدادی از آثار طبیعی را انتخاب میکرد و از آنها برای اثبات حرف خود حجت میآورد.
ابوریحان بیرونی، نابغه قرن 10 میلادی، همواره کتابهای مستند و معتبر را منبع تحقیقات خود قرار میداد؛ مثلاً در «تحقیق ماللهند»، ۲۵۰۰ اصطلاح علمی سانسکریت را کشف و آنها را در جدولی مرتب کرده است. او دریافته بود که هندیها در علوم و فنون گوناگون زبردست هستند و هند کشوری بس عجیب است؛ به همین دلیل به هند رفت و سالها در آنجا زندگی کرد. آثار علمی و تحقیقی بیرونی، تحلیل دقیق و علمی او از جامعه هند و تلاشهایش در شناساندن و حفظ آیینها و آداب ملل بهمثابه الگویی برای علم جامعهشناسی است. ابوریحان هند را از نزدیک مشاهده، جامعه هند را به چهار طبقه تقسیم کرد و ویژگیهای اخلاقی و اجتماعی هر طبقه را برشمرد.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام