به گزارش ایکنا، سعید طاوسی مسرور، استاد دانشگاه علامه طباطبایی، 4 دی ماه در نشست علمی «فاطمیه افسانه است!؟ نشست بررسی شبهات فاطمیه» که از سوی دانشکده الهیات دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد، گفت: ما در بیان مسائل تاریخی باید دقت نظر را در هیئات و منبر و عزاداری داشته باشیم تا ما را متهم به زدن حرفهای بیسند نکنند.
وی افزود: مثلاً برخی درباره آیه «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ» گفتهاند بسیاری از مفسران شیعه متفقالقول هستند که آیه درباره حضرت علی(ع) است و بسیاری از مفسران اهل سنت هم این را قبول دارند و یکسری ارجاعات را هم میآورند که از جمله این ارجاع به فخر رازی است. بنده وقتی این قول را دیدم تعجب کردم زیرا بیان این مطلب از فخرازی خیلی بعید است و وقتی مراجعه کردم دیدم که او این مطلب را آورده است تا آن را رد کند ولی پژوهشگری که این سخن را مدعی شده است جستوجوی سادهای در اینترنت کرده و نتیجه گرفته که فخررازی هم قائل به این مسئله است.
وی با بیان اینکه در مباحث مرتبط با حضرت زهرا(س) ارجاعات زیادی به کتاب الامامه و الیاسه ابن قتیبه دینوری میشود، افزود: این کتاب از جهت ادبیات و سبک نگارش با سایر آثار ابن قتیبه ربطی ندارد و از جهت محتوا هم شبیه نیست و یکسری مشکلاتی هم دارد از جمله اینکه مطالبی به او نسبت داده شده است در حالی که او در آن زمان زنده نبوده است.
طاووسی تأکید کرد: ما آنقدر مطالب و قرائن تاریخی معتبر در مورد هجوم و احراق و ضربه در منابع متقدم اهل سنت داریم که اصل این مسئله قابل تردید نیست؛ من با این حرف مخالفم که برخی میگویند این موضوع، کلامی است و سنیها به آن اعتقاد ندارند ولی شیعیان معتقدند. بحثی کاملاً تاریخی است و گزارههای فراوان تاریخی هم در این باره داریم. از جمله منابعی که تهدید و هجوم به بیت حضرت زهرا(س) را روایت کردهاند انساب الاشراف بلاذری، عقدالفرید اندلسی یعنی یکی مورخ از شرق عالم اسلام و دیگری مورخی از غرب عالم اسلام و هر دو هم اهل سنت هستند و آوردهاند که وقتی از عمر پرسیدند که چرا میخواهی خانه را آتش بزنی گفت چون دین پدرش محکم میشود و گفتند اگر فاطمه هم در خانه باشد باز این کار را میکنی و او گفت: و ان کانت فاطمه.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: علاوه بر این کتب، روایت محکمی هم وجود دارد که چون نتوانستهاند هیچ کاری با آن بکنند به تحریف رو آوردهاند؛ مروج الذهب مسعودی که قطعاً سنی شافعی بوده است به ماجرای زبیریان وقتی قصد داشتند محمدبن حنفیه را در شعب به آتش بکشند اشاره کرده و آورده است که عبدالله بن زبیر برای این کار به ماجرای آتشزدن خانه زهرا(س) اشاره کرد و گفت که اگر عمر مجاز بود خانه را به آتش بکشد ما هم مجاز هستیم؛ حالا چون نتوانستهاند منکر این روایت شوند در تمامی چاپهای مروجالذهب اسم «عمر» را حذف کردهاند و در برخی چاپها مسئله استناد به عمر را برداشتهاند.
وی با بیان اینکه یکی از مهمترین ادله هجوم، مسئله تأسف ابیبکر در زمان احتضار است، گفت: اینقدر این روایت منبع دارد که نمیتوان آن را رد کرد؛ ابوبکر گفت ای کاش من سه کار را نمیکردم؛ اول اینکه خلیفه نمیشدم، دوم اینکه فلان فرد را نمیسوزاندم(فردی که دزدی کرده بود) و سوم هم کشف بیت فاطمه که مراد از کشف هم یعنی هتک حرمت خانه فاطمه(س) است. این روایت را اهل سنت قبول دارند و به آن فتوا هم میدهند؛ در توجیه این فاجعه گفتهاند چون ممکن بود علی و فاطمه، اموال پیامبر(ص) را مصادره کرده باشند به خانه آنها هجوم بردند یعنی تهمت دزدی هم به اهل بیت(ع) زدند. ابن تیمیه هم بدون اینکه هجوم را منکر شود میآورد و در بحث مالی به آن استناد میکند.
طاووسی مسرور بیان کرد: بلاذری آورده است که ابوبکر دنبال علی فرستاد تا او بیعت کند ولی علی بیعت نکرد؛ عمر با پارهای از آتش پیش آمد تا خانه را با اهلش به آتش بکشد، ابوبکر دستور داد او(علی) را به شدیدترین نحو ممکن نزد من بیاورید و اگر نیامد او را به زور بیاورید. عمر که با آتش رفته بود به خدا قسم خورد که اگر علی بیعت نکند و همراه او نرود این خانه را به آتش خواهد کشید. این نقل در تاریخ طبری هم ذکر شده است.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی اظهار کرد: در مورد رفتن حضرت به پشت در هم باید گفت اول اینکه منعی وجود نداشت و گزارشات تاریخی هم مؤید این مطلب است و مکالماتی با عمر داشتند بنابراین جواب این شبهه که چرا با وجود امام علی(ع)، ایشان پشت در رفتند این نیست که بگوییم حضرت پشت در نرفتند زیرا اساسا نشانه بی غیرتی نیست بلکه موضوعیت هم دارد زیرا فاطمه (س) با این اقدام به عمر گفت با وجود اختلاف با علی(ع) آیا در اینکه من دختر پیامبر(ص) هستم و ایشان سفارشات زیادی درباره من دارد تردیدی نداری؟ حرف حضرت زهرا(س) این بود که چرا حرمت مرا نگه نمیداری؟ اتفاقاً به عمر گفتند در این خانه فاطمه هست یعنی نگفتند که زن و بچه در خانه هستند زیرا قصد دارند شأن را بیان کنند.
وی تأکید کرد: اینجا نقشآفرینی حضرت زهرا(س) موضوعیت دارد و آن حضرت باید از ولی زمان خود دفاع کرده و حفظ امام هم واجب است لذا تبیینی که علامه فضلالله از این ماجرا کرده، بچگانه است.
وی درباره در لطماتی که به بدن حضرت زهرا(س) واقع شد، تصریح کرد: ما در منابع اهل سنت با عدم ذکر و سانسور مواجه هستیم؛ در آثار شیعه منعکس شده است ولی متضمن نکاتی است؛ مشهور بین شیعه براساس نظر شیخ طوسی این است که عمر بر پهلوی حضرت زهرا(س) کوبید و فرزند ایشان سقط شد؛ بعد از شیخ طوسی، عبدالحلیل رازی قزوینی در قرن ششم گفته است شیعیان میگویند عمر به حضرت زهرا(س) لگد زد و فرزندش سقط شد و این خبری درست است که در آثار شیعه و سنی مسطور است، بنابراین اگر در آثار اهل سنت این مسئله بیان نشده بود رازی قزوینی چنین ارجاعی نمیداد یا سیدمرتضی هم بیان کرده است و این دو بزرگوار(شیخ طوسی و سیدمرتضی) این مطالب را در حالی بیان میکنند که در بغداد و مرکز خلافت عباسی هستند.
وی اضافه کرد: وقتی شاگرد ابوجعفر نقیب به او گفته است که شیعیان میگویند که به خانه حضرت زهرا(س) هجوم برده شده و فرزندش سقط شده است نظر شما چیست؟ او جواب میدهد تأیید یا رد این مطلب را از من نقل نکن؛ این تعبیر نشان میدهد که او اذعان به وجود این گزارشات در منابع اهل سنت دارد.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی اظهار کرد: کتاب تجریدالاعتقاد خواجه نصیر در علم کلام نوشته شده است و شارحان سنی بر آن مطلب نوشتهاند و ردیاتی به خصوص بر بحث امامت او نوشتهاند؛ خواجه در این کتاب گفته است که عمر خانه زهرا(س) را به آتش کشید ولی هیچکدام از شارحان سنی تجرید این مطلب را رد نکردهاند و این نشان میدهد مطالب محکمی در منابع قرون هشتم و نهم اهل سنت وجود داشته است که نمیتوانستند آن را رد کنند.
وی افزود: البته تفصیل برخی ماجراها در منابع شیعه نقل شده است و این هم مختص منابع شیعه اثنیعشری نیست و حتی زیدیه در منابعشان ذکر کردهاند از جمله کتاب یحیی الهادی که او اعتقادی به خلافت شیخین نداشت، گفته است خالدبن ولید ضربتی با تازیانه به پهلوی آن حضرت زد که جای کبودی آن به صورت دمل درآمد. این کتاب از قرون سوم هجری و موجود است؛ البته ضرب و شتم منحصر به حضرت زهرا(س) هم نبوده و مکرر در مکرر آمده است که عمار را کتک زدند، شمشیر زبیر را شکستند و سلمان چون پیر بود او را مورد توهین قرار دادند.
طاووسی مسرور بیان کرد: قاضی عبدالجبار معتزلی هم گفته است این که گفتهاند سقیفه با اجماع امت صورت گرفته است درست نیست زیرا این چه اجماعی است که عمار و سلمان و زبیر کتکخورده آن هستند و علی(ع) هم با دست بسته برای بیعت برده میشود بنابراین اجماعی منعقد نشد.
وی در مورد فاصله زمانی بحث فدک و هجوم به خانه بعد از وفات پیامبر(ص)، افزود: گفته شده است که 10 روز بعد از وفات پیامبر(ص) مسئله فدک مطرح شد و 30 روز بعد هم هجوم به خانه البته آقای یوسفی غروی 40 روز را ذکر کرده است. همچنین در مورد ضرب و شتم حضرت زهرا(س) در کوچه بنده قصد دارم تحقیق کنم و اگر این واقعه درست باشد قبل از بحث هجوم بوده است ولی باز چون دقیقاً بررسی نکردهام هنوز به نظر علمی نرسیدهام.
طاووسی مسرور بیان کرد: درباره پشیمانی ابوبکر از غصب فدک هم نظر بنده این است که او هیچ وقت پیشمان نشد و به حضرت زهرا(س) اهانت کرد که در شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید آمده است؛ ماجرا از این قرار است که او از حضرت شاهد خواست و حضرت فرمود: ام ایمن ولی شهادت او را قبول نکرد و شاهد دوم خواست که حضرت زهرا(س)، علی(ع) را معرفی کرد و در اینجا ابوبکر به حضرت اهانت کرد(به روباه گفتند شاهدت کیست گفتم دمم)؛ بدتر از این ماجرای زشتی است که ابوبکر گفته است یعنی اینکه همه میگویند علی را قبول ندارند و فقط تو میگویی قبول دارم؟
انتهای پیام