به گزارش ایکنا، حجتالاسلام محمدعلی محیطی اردکان، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) و پژوهشگر حوزه، 30 دی ماه در نشست علمی «روششناسی آیتالله مصباح یزدی در حکمتپژوهی با تأکید بر کتاب «آموزش فلسفه»» با بیان اینکه مقام معظم رهبری در پیامشان به مناسبت ارتحال علامه مصباح فرمودند که خدمات ایشان در تولید اندیشه دینی و نگارش کتب راهگشا و در تربیت شاگردان ممتاز اثرگذار و در حضور انقلابی در همه میدانهایی که احساس نیاز به حضور ایشان میشد حقاً و انصافاً کم نظیر است، گفت: حدود 120 عنوان اثر از علامه مصباح یزدی تاکنون منتشر شده است که گاهی برخی عناوین از یک جلد بیشتر است که 27 اثر در قلمرو فلسفه است و مشهورترین اثر هم که به قلم ایشان نوشته شده، آموزش فلسفه است که به زبانهای مختلف ترجمه شده است.
عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی، پژوهشی امام خمینی(ره) گفت: ترجمه عربی این اثر «المنهج الجدید فی تعلیم الفلسفه» است و به انگلیسی، مالایی، بوسنیایی و روسی هم ترجمه شده است. این کتاب درسی، 2 جلدی است که در 7 بخش تنظیم شده است. جلد اول 3 بخش دارد و شامل عناوینی چون مباحث مقدماتی در 10 درس، شناختشناسی در 10 درس و هستیشناسی است. جلد دوم هم 4 بخش دارد و هر کدام در 10 درس تنظیم شده است.
وی با بیان اینکه مهمترین مفاهیم مورد بحث ما روش و حکمت است، افزود: منظور ما از روش تقسیماتی چون شهودی، عقلی و ... نیست بلکه مراد از روششناسی، روندشناسی و سبکشناسی و به این معناست که اگر ما یک مسئله فلسفی داشته باشیم با چه روندی میتوانیم در مورد آن تحقیق کنیم و حکمت هم در اینجا مترادف فلسفه در نظر گرفته شده است و البته فلسفه هم کاربردهای مختلف و تعاریف مختلف دارد و گاهی مانند قرون وسطی زبانشناسی و لغت هم در زمره فلسفه قلمداد شده است و گاهی رویکرد عملگرا و پوزیتیویسی است.
محیطی اردکانی بیان کرد: روش کتاب علامه مصباح، استنباطی است زیرا اقتضای کتاب آموزشی این است که هم محتوای کتاب آموزشی به درستی منتقل شود و هم روش ارائه محتوا با نگاه درجه دو و زیرکانه انجام شود. هدف ما هم این است که روش بحث فلسفی را در کتاب آموزش فلسفه علامه استخراج کنیم و ارائه بدهیم.
وی افزود: با توجه به این الگوی استخراجشده میتوان آن را تعمیم بدهیم و مسائل فلسفی را از طریق آن حل کنیم و محققان این عرصه میتوانند طرح و پایاننامه و مقالات پژوهشی را از این طریق سامان دهند.
محیطی اردکان با بیان اینکه یکی از سؤالاتی که برخی از استادان در مورد کارآمدی این کتاب دارند، این است که این کتاب چه مزیتی دارد آن هم با وجود این همه کتاب، اظهار کرد: این کتاب، فارسی است ولی فارسیبودن نباید برای ما رهزن شود و بگوییم چون به فارسی است کتابی عمیق و دقیق فلسفی است و باید شروح مختلف بر آن نوشته شود که البته گاهی شاهد چنین کارهایی بودهایم و برخی از یک سطر و یا صفحه این کتاب تلاش کردند تا مقاله و پایاننامه بنویسند.
وی با بیان اینکه البته عرض من این است که اگر ما یک رویکرد و روند و روشی را از این کتاب استنباط کنیم، میتوان آن را تعمیم بدهیم و شروح بر اساس این الگو تنظیم شود، اضافه کرد: این نوع کرسیها جواب به برخی افراد است که با برخی هجوها تلاش دارند تا از ارزش و جایگاه آثار چنین افرادی بکاهند. ما براساس محتوای این کتاب، 16 مرحله در آموزش فلسفه احصاء کردهایم.
محیطی اردکان افزود: مراحل و الگوی حکمتپژوهی که ما به آن دست یافتهایم از این قرار است؛ اول توجه به خلأها و بنبستها در مباحث فلسفی. در کتاب آموزش فلسفه 3 درس به بحث فلسفه غرب اختصاص داده شده و در پایان درس سوم مقایسه میان سیر تفکر فلسفه اسلامی و غرب شده است و وجه برتر تفکر اسلامی بر غرب نشان داده شده است.
وی افزود: ایشان نشان دادهاند که تفکر فلسفی غرب از ابتدا تاکنون با بنبستهای معرفتی بزرگی روبرو بوده است که از آن جمله میتوان به 3 موج نسبیتگرایی و شکگرایی اشاره کنیم. براساس نظر علامه مصباح، فلسفه اسلامی برای رفع بنبست فلسفه غرب راه حل هم دارد.
عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی با بیان اینکه اگر خلأهای فلسفه غرب را نشان دهیم آن وقت افراد دنبال راه حل خواهند رفت و در اینجا درخشش فلسفه اسلامی نمایان میشود، تصریح کرد: علامه مصباح در معرفتشناسی بر علم حضوری تأکید زیادی دارند و اگر این علم حضوری نبود ما همچنان در نسبیتگرایی و شکگرایی دست و پا میزدیم. اندیشمندان مسلمان مبناگرایی را مطرح کردهاند ولی اینکه بدیهیات را چگونه میتوان به علم حضوری برگرداند اینجا راه حل نشان داده و قوت فلسفه اسلامی به رخ کشیده میشود و این از وجوه تمایز آرای علامه مصباح است.
وی با بیان اینکه ما باید قلمرو مسائل را از یکدیگر تفکیک کنیم، اظهار کرد: علامه فرموده است اگر فلسفه به معنای فلسفه اولی باشد، آن وقت قلمرو هستیشناسی از معرفتشناسی جدا خواهد شد و در این صورت نخواهیم گفت که هدف اصلی فلسفه شناخت امور حقیقی و تمییز آن از وهمیات و اعتباریات است زیرا این هدف اصلی معرفتشناسی است و نه هستیشناسی. علامه فرموده است گاهی هدف فلسفه شناخت امور حقیقی و تمییز آن از وهمیات و اعتباریات است ولی بهتر است آن را هدف شناختشناسی قرار دهیم.
محیطی اردکان با اشاره به مرحله بررسی پیشینه مسئله، گفت: ما اگر ندانیم راهحلهایی که قبلا مطرح بوده، چرا ایجاد شده است در این صورت این راه حلها، برای ما قابل هضم نخواهد بود. اگر ما زمینه طرح مسائل را ندانیم راه حلها را غیرموجه و غیرمعقول خواهیم دانست. اگر ما هر مسئله را در ظرف تاریخی خود بنگریم، در این صورت تاریخ فلسفه به مثابه یک کل سیر تطوری خاصی را طی کرده و درصدد حل مسئله بوده است.
انتهای پیام