رسانه‌های نوین گمشده اجتماعات شیعی هستند
کد خبر: 4196609
تاریخ انتشار : ۰۹ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۸:۵۷
حجت‌الاسلام برته:

رسانه‌های نوین گمشده اجتماعات شیعی هستند

مسئول انجمن‌ها و قطب‌های علمی حوزه‌های علمیه گفت: رسانه‌های نوین به لحاظ معرفت‌شناختی و نظری، گمشده اجتماعات شیعی هستند و رسانه‌های نوین همان چیزی هستند که همان هویت اجتماعی دینی ابزار مانایی آن در هر عصری به شمار می‌روند.

54541به گزارش ایکنا هشتمین پیش‌نشست همایش «دین، فرهنگ و رسانه‌های نوین» با عنوان «مواجهه اجتماعات شیعی با رسانه‌های نوین» با حضور امیر یزدیان، پژوهشگر رسانه و حجت‌الاسلام محمدرضا برته، مسئول انجمن‌ها و قطب‌های علمی حوزه‌های علمیه ظهر امروز، 9 بهمن در فضای مجازی برگزار شد.

حجت‌الاسلام برته در ابتدای این نشست با طرح این سؤال که رسانه نوین چیست، گفت: پاسخی که می‌تواند به این پرسش داده شود، مولود گفتمانیِ هر اجتماعی است. تلقی این است که در این زمینه، هویت رسانه‌ای دیجیتالی شده مشارکتی همه رسانه‌ها اعم از شبکه‌های اجتماعی، نوروساینس و ... مورد بحث است و وقتی جریانات شیعی در رابطه با رسانه‌های نوین مطرح می‌شود، دعوا سخت‌تر می‌شود. 

وی با بیان اینکه ورود روشمند به یک پژوهش می‌تواند کمک‌کننده باشد، افزود: در یک رسانه که در گذشته، رسانه نوین تلقی می‌شد، حجت الاسلام حسینعلی راشد خطیب، وارد رسانه رادیو می‌شود و بیش از یک دهه به فعالیت خود ادامه می‌دهد و در همین راستا ۱۹ جلد کتاب نوشته می‌شود.

حجت‌الاسلام برته ادامه داد: رسانه، کانال مدیریت توجه است و اگر بخواهیم توجه شخص کنشگر فعال و پویا را مدیریت کنیم؛ بهترین ابزار رسانه است. یعنی من از وقایع پیرامونی معنایابی می‌کنم و واجد قضاوت می‌شوم و رسانه‌ها ابزار کنترل و راهبردی این قضاوت‌ها و ابزار تکوّن آن‌ها هستند. مرحوم راشد وقتی، این برنامه را شروع می‌کند که دین، آمده است تا به زندگی معنا داده و به آن ارزش بدهد و من به عنوان یک روحانی، کارم این است که اسلوب‌های سنتی که برای این معنادهی کارکرد ندارند، سراغ ابزار‌های دیگری چون رسانه‌های نوین بروم و شما این مسئله را در سایر ادیان هم می‌بینید و این مختص شیعه نیست.

وی تصریح کرد: امیل دورکیم می‌گوید؛ دین فقط به انسان محتوای فهم نمی‌دهد، بلکه قالب فهم می‌دهد و در این صورت انسان متدین، برداشتش از انسان غیرمتدین متفاوت خواهد بود. رسانه امروز نیز به ما فقط محتوای فهم نمی‌دهد، بلکه قالب فهم می‌دهد. بنابراین رسانه‌های نوین به لحاظ معرفت‌شناختی و نظری، گمشده اجتماعات شیعی هستند و رسانه‌های نوین که مصداقش هر چیزی باشد، همان چیزی هستند که هویت اجتماعی دینی ابزار مانایی آن در هر عصری هستند و اگر این طور نباشد، هویت شیعی چگونه می‌تواند بازنمایی کند.

حجت‌الاسلام برته در ادامه بیان کرد: هویت شیعی به شدت مناسک‌محور و اجتماع‌محور است و در هر خانه‌ای می‌توان مناسک مذهبی اجرا کرد و عنوان روحانیت هم شرط نیست و هویت و معنا را پیوند خدا و انسان می‌داند. اجتماع شیعی تراز، حتماً اجتماعی به‌روز نه، که به فردا است و قرآن کریم همانند رسانه‌ای نوین است، چنین رسانه‌ای با چنین ادبیاتی، در عصر عرب معاصر خودش، جلوتر از زمینه و زمانه خودش بوده است. رسانه نوین را هر چه می‌توانید تصور کنید، حتماً گزینه مطلوب چیزی فراتر است.

وی با طرح این سؤال که آیا نگاه ما به رسانه‌ها همیشه فرصت‌محور بوده است؛، گفت: اجتماعات شیعی به حسب، داشته‌ها، محدودیت‌ها و مشکلات درونی و بیرونی، حتماً جزء اجتماعات دینی پیشتاز هستند و قابل مقایسه نیست که جریان شیعی را با جریان‌های مسیحی حال حاضر مقایسه کنیم. جریان شیعی متن‌محور و میراث محور است، اما مبتنی بر متن و افتا و جهاد تبیین خود را حضور حداکثری در رسانه‌های نوین می‌داند.

حجت‌الاسلام برته ادامه داد: مرحوم شیخ لنکرانی، اولین نشریه «اتحاد اسلام» را منتشر می‌کند و در آن زمان دغدغه‌اش اتحاد اسلام بوده است، سپس نشریه‌هایی مثل مکتب اسلام، تشیع و ... منتشر شد تا اینکه عصر سید روح‌الله آغاز می‌شود، دوره‌ای که به عصر کاست می‌شناسیم که به تدریج راه خود را باز کرد و مردمی شد و هم به لحاظ ادبیاتی، ابزاری و اقتصادی رشد یافت. سید روح‌الله این ابزار را به عنوان بستر حرف زدن با مردم انتخاب کرد. 

وی در بخش دیگری از این نشست گفت: ما خیلی سال است که مسلمانیم، آیا می‌توانیم ادعای اسلام‌شناسی داشته باشیم؟ مطمئناً پاسخ منفی است، کار در مسائل اجتماعی و دینی بسیار پیچیده است. در حوزه علمیه چند ویژگی مهم وجود دارد، اساساً بوم حوزه سلسله مراتب ندارد و نظام اقتدارگرای بالا به پایین در آن نیست، یعنی مانند نظام پاپی نیست. در نظام شیعی مفهوم ولایت را داریم که از آن، سلسله مراتب اعتبار و حجیت قابل استخراج است. تفاوت دیگر این است که در نظام مدرسی دانشگاهی، سیلابس‌محور و استادمحور است، اما در حوزه نه سیلابس‌محوری و نه استادمحوری وجود دارد و طلبه‌محور است. یعنی این، دانش‌پژوه است که تعیین می‌کند، هر کجا بهره بیشتری می‌برد، همانجا باشد و هنوز هم این روح حاکم است و این سیستم به شدت بی‌رحم است و نظام ارتقا در آن وجود ندارد و همه آن‌ها به صورت طبیعی در یک رقابت علمی شکل می‌گیرد. تفاوت دیگر این است که نهاد حوزه علمیه، کاملاً گفتمانی است و یک نظر بر مسند می‌نشیند و یک فهمی می‌آید و همان پسا گفتمان می‌شود. همین روحیه باعث می‌شود رسانه‌داران و میدان‌داران اصلی این تفکر تمایلی به دیده شدن و ظهور و بروز نداشته باشند.

نگاه مردم‌شناسانه به مواجهه دین و رسانه

امیر یزدیان، پژوهشگر رسانه در ادامه گفت: تا اویل دهه ۷۰ میلادی مطالعه جدی در حوزه رسانه‌های دینی انجام نشده بود و بیشتر اندیشه‌ها مارکسیستی و دین‌گریزی بود و اندیشمندان علوم اجتماعی کمتر سراغ این موضوعات بودند. به تدریج بعد از دهه ۷۰ برخی از اندیشمندان به دیدگاه‌هایی در زمینه مطالعات فرهنگی و دینی رفتند و توجه و نگاهشان به مقوله دین به عنوان یک عنصر زندگی‌ساز در زندگی انسان شد. جیمز کری پیرامون دین و رسانه، رویکرد جدیدی مطرح می‌کند و می‌گوید که بعضی نگاه انتقالی و برخی نگاه آیینی دارند. رویکرد آیینی، هدف ارتباطات را «نه انتقال اطلاعات هوشمندانه، بلکه ساخت و حفظ یک جهان فرهنگی، معنادار و منظم می‌داند؛ جهانی که در مقام ناظر و حامل کنش انسانی عمل می‌کند.» در مقابل، الگوی انتقال انسان‌ها را دریافت‌کنندگان منفعل اثرات رسانه‌ای درنظر می‌گیرند.

وی افزود: در رویکرد آیینی، ارتباطات به دنبال معنا است و آدم‌ها ارتباط برقرار می‌کنند تا ارتباط برقرار کرده باشند یعنی ارتباطات به دلیل ارتباطات. افراد و اعضای اجتماعی برای اینکه بتوانند هویت خود را بشناسند و نسبت خود را با محیط پیرامون خود مشخص کنند، ارتباط برقرار می‌کنند. بعد‌ها اندیشمندان دیگری مسائل دیگری را مطرح کردند و مطالعات، وجوه مختلفی پیدا کرد.

یزدیان ادامه داد: عرصه مهم مطالعاتی مواجهه نهاد‌های دینی یا اجتماعات دینی با رسانه‌ها بود که در این وادی مطالعات جدی وجود داشت. خانم کمبل مطالعات علمی روی رسانه‌های نوین انجام داده و نگاهش به ادیان، نگاه خاص نشده‌ای است. وی سعی کرده بود، هر گروه یا اجتماعی را نماینده یک دین معرفی کند و من به این نتیجه رسیدم، نگاهی که در اسلام وجود دارد، به رسانه‌ها چگونه است و ما چگونه می‌توانیم آن را مطرح کنیم. بنابراین مطالعه خودم را انجام دادم و اولین چالش من این بود که کدام اجتماع دینی را در ایران بررسی کنم، چرا که اقلیت‌های مختلفی را در ایران داریم و ممکن است هر یک پیرو گرایش خاصی باشند و من سعی کردم خرد و محدود کنم تا دقیق‌تر پیش بروم و به همین دلیل به سمت اجتماعات شیعی رفتم.

یزدیان تصریح کرد: اینکه جریان‌های شیعی را از چه دریچه‌ای نگاه کنم، با اندیشمندان مختلفی صحبت کردم، آنچه به کارم نزدیک‌تر بود، کار دکتر فراتی بود که نسبت جریان‌های شیعی را با پدیده‌های مدرن مطرح کرده و سه جریان را متمایز کرده بود؛ جریانی که به شدت ایستادگی می‌کند، جریانی که ذهنیت معاصر دارد و سعی می‌کند با شناخت ویژگی‌ها، پدیده مدرن را به نفع خود به کار گیرد و جریانی که فارغ از ملاحظات از تمام ظرفیت‌ها استفاده می‌کند. وقتی صحبت از اجتماعات شیعی می‌شود می‌توانم سراغ طلبه‌ها بروم و نماینده اصلی این جریان را می‌توانم حوزه علمیه تلقی کنم که آموزش، تبلیغ و ترویج می‌کند و طلبه‌هایی که از دل حوزه علمیه بیرون می‌آیند، می‌توانند نماینده این جریان باشند. در این راستا، اساتید، مدیران ارشد، مراجع تقلید و ... خود را طلبه می‌دانند و به همین دلیل به سراغ طلبه‌های سطوح سوم و چهارم رفتم.

وی با بیان اینکه بحث مهم این است که رسانه نوین در زندگی این افراد چه نقش و جایگاهی دارد، یعنی مواجهه این طلبه‌ها با رسانه‌ها چگونه است، گفت: در این پژوهش، نگاهم مردم‌شناسانه بود و وقتی صحبت از توجه به نگاه افراد دارید، باید با آن‌ها زندگی کنید و چالش مهم من در این زمینه، مطرح شدن کرونا بود و دسترسی من را به بسیاری از کلاس‌ها و فعالیت‌ها محدود کرد، اما کار جامعی انجام دادم و اطلاعات ۲۵ نفر را به صورت دقیق تجزیه و تحلیل کردم.

این پژوهشگر رسانه تصریح کرد: این سؤال مهم مطرح بود که اجتماعات دینی، نوع رابطه‌شان با رسانه‌ها چگونه است، آیا کاملاً می‌پذیرند یا این پذیرش انتخابی است؟ در این راستا رویکرد ساخت اجتماعی دینی فناوری مطرح است و بر این نکته تأکید دارد که اجتماعات دینی صراحتاً قالب‌های نوین رسانه‌ای را رد نمی‌کنند بلکه، برای تعیین پیامد‌های یک فناوری در اجتماع خود، فرآیند بررسی پیچیده‌ای را پشت سر می‌گذارند. بنابراین باید با دقت در این باره تصمیم گرفت که در برابر کدامیک از ابعاد فناوری مقاومت نشان داد چرا که مقاومت به بازسازی فناوری می‌انجامد. این بازسازی ممکن است در نحوه به کارگیری و عرضه فناوری با بحث پیرامون آن در بطن اجتماع رخ دهد.

وی در ادامه گفت: به اعتقاد استیگ هاروارد، دین در فرآیند رسانه‌ای کردن به طور فزاینده‌ای ذیل منطق رسانه‌ها قرار می‌گیرد. هاروارد برای تبیین بحث خود به استعاره‌های سه‌گانه‌ای اشاره می‌کند که رسانه‌ها مجرایی برای انتقال محتوا هستند، زبان‌هایی با گرامر مشخص هستند که خروجی یک رسانه مفروض را شکل می‌دهند و محیط‌هایی هستند که یک بستر مشخص را برای ارتباطات رسانه‌ای شده می‌سازند. به اعتقاد وی، رسانه‌ها هم راهنمایی اخلاقی و معنوی هستند و هم حس اجتماع را شکل می‌دهند و در مجموع، این فرآیندها نشان‌دهنده رسانه‌ای کردن دین هستند.

یزدیان با بیان اینکه از دل مشاهدات و تصاویری که ثبت و ضبط شد، به ۱۰ مضمون فراگیر و اصلی درباره مواجهه دین و رسانه رسیدیم، بیان کرد: نکته مهم و اصلی این است که یکسری شبکه‌های مضمونی با هم همگرایی بیشتری دارند، یعنی یکسری طلبه‌ها گرایش بیشتری به هم دارند. در نهایت سه زی طلبگی را می‌توانیم متمایز کنیم. وقتی صحبت از عمل و نظر می‌شود، سعی کردم اسم برای آن‌ها انتخاب کنم؛ دسته اول زی پرهیزکارانه و متعبدانه، دسته دوم، ابزارگرایانه و تکلیف‌گرایانه و دسته سوم نوگرایانه و مصلحانه است. دسته اول معتقدند که این زمین، زمین دشمن است و به آن ورود نمی‌کنیم و این دیدگاه جدی است. دسته دوم معتقدند که باید از این فضا استفاده کنیم و در غیر این صورت نمی‌توانیم موج‌آفرینی جهانی کنیم و در راستای انقلاب اسلامی قدم برداریم. دسته سوم معتقدند که ما بدون هیچ قید و بندی از رسانه‌ها استفاده می‌کنیم و من ملزم می‌دانم رابطه با همسرم را به نمایش بگذارم در حالی که گروه اول همین را تبرج می‌دانند. 

انتهای پیام
captcha