محمدکاظم انبارلویی، عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی، در گفتوگو با ایکنا درباره تأثیر نگاه تحولگرای امام(ره) در برهم زدن معادلات حاکم بر عرصه بینالمللی و ریشه تغییرات در هندسه نظم جهانی با اندیشه «نه شرقی نه غربی» امام(ره) گفت: امام(ره) با تفکری جدا از دو مکتب مارکسیسم و لیبرالیسم معادلات قدرت را در جهان برهم زد و این امر را با وارد کردن اسلام و دین به عرصه سیاست و قدرت رقم زد.
وی افزود: اسلام قبل از قیام امام خمینی(ره) و پیروزی انقلاب اسلامی هیچ نقش و جایگاهی در صحنه قدرت جهانی نداشت و بیشتر یک مکتب عبادی و فردی تلقی میشد و جهان کاملاً بین دو قطب شرق و غرب یا مارکسیسم و لیبرالیسم تقسیم شده بود و آمریکا و شوروی نمایندگان این دو مکتب بودند و قطب دیگری در عمل وجود نداشت که در مقابل آن دو قطب مسلط برخیزد و عرض اندام کند.
این کارشناس مسائل سیاسی بیان کرد: امام(ره) با طرح ایده ولایت فقیه و حکمرانی نو مبتنی بر عدالت، دانش و حمایت از محرومان و مستضعفان برخاسته از آموزههای اسلامی، سیمایی از حکمرانی را در پایان قرن بیستم رونمایی کرد که کاملاً متفاوت از دو مکتب مسلط آن روز در جهان بود و آن دو مکتب را با یک چالش بسیار بزرگ مواجه کرد، به نحوی که چند سال پس از پیروزی انقلاب قطب شرق به منزله یکی از رقبای نظام اسلامی فروپاشید و امروز هم قطب غرب به سرکردگی آمریکا و دنیای لیبرالیسم دچار افول و ضعف است و این به خاطر ظهور سیاست «نه شرقی نه غربی» در روابط بینالملل و نگاه نو به حکمرانی با احیای اسلام سیاسی به مثابه اسلام اصیل و ناب است.
انبارلویی در تشریح نگاه جدید و نو امام(ره) به مسئله حکمرانی گفت: از نگاه دو مکتب مسلط غربی و شرقی چگونه حکومت کردن مهم بود و اینکه چه کسانی با چه صفات و ویژگیهایی حکومت کنند، اهمیتی نداشت اما در اندیشه حکمرانی امام (ره) هم چگونه حکومت کردن و هم اینکه چه کسی باید حکومت کند، از اهمیت زیادی برخوردار است و نمیتوان یکی را به بهانه دیگری کنار گذاشت.
عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی ابراز کرد: در پاسخ به همین سئوال «چه کسی باید حکومت کند» بود که امام(ره) نظریه ولایت فقیه را مطرح کردند. از نگام امام(ره) فقیه کسی است که بهترین درک از تحولات زمان را دارد، آشنا به احکام الهی و قرآنی است، شجاع، مدیر و مدبر است و در مجموع حکومت باید از آن کسی باشد که در اوج ارزشهای انسانی و متصف به صفت عدالت، عام و اخلاق باشد تا بتواند یک جامعه و نظام سیاسی را براساس این ارزشهای الهی و انسانی هدایت و رهبری کند؛ با این تعریف و چارچوب بود که امام(ره) توانست یک الگوی جدید از حکمرانی را با محوریت دین به ارمغان آورد.
وی اظهار کرد: در نگاه فلسفه سیاسی غرب اینکه چه کسی حکومت کند اهمیتی ندارد و به همین دلیل است که عناصر تبهکاری مانند ترامپ و بایدن و برخی دیگر از حکام اروپایی در اوج فساد و تباهی به ریاست جمهوری میرسند. ورود این اندیشه حکمرانی امام(ره) به سیاست بینالملل تمام معادلات قدرت را در جهان تغییر داد و الان شاهد شکلگیری یک جغرافیاس سیاسی جدید در منطقه هستیم و امروز نه اثری از نظام دوقطبی و پس از آن تکقطبی و هژمونی آمریکا نیست و جهان وارد دوران چندقطبی و چندجانبهگرایی شده و قطب جهان اسلام یکی از اضلاع قدرت در جهان است که همه اینها مرهون اندیشه نوین حکمرانی امام(ره)، دمیدن روح خودباوری در مسلمانان و عدم وابستگی به ابرقدرتها است.
انبارلویی درباره ابتکار امام(ره) در پیوند میان جمهوریت و اسلامیت و تأکید بر نقش مردم در اداره امور کشور، در شرایطی که بیشتر کشورهای اسلامی مبتلا به استبداد و نظام پادشاهی بودند، گفت: حکمرانی در جمهوری اسلامی بر مبنای اندیشه امام(ره) بر روی دو رکن و ستون جمهوریت و اسلامیت بنا شده است. امام(ره) میفرمودند اگر 98 درصد ملت ایران مسلمان هستند این بدان معناست که به احکام قرآن و اسلام اعتقاد دارند و در این وضعیت باید یک نظام سیاسی بر سر کار بیاید که براساس احکام دینی اداره شود اما این به معنای حدف مردم یا نادیده گرفتن نقش آنها در اداره کشور نیست.
این کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: در طراحی حکمرانی امام(ره) این مردم هستند که رئیسجمهور، نمایندگان مجلس، نمایندگان مجلس خبرگان و اعضای شوراهای شهر و روستا را انتخاب میکنند و لذا در این الگوی جدید حکمرانی جمهوریت و اسلامیت چنان در هم تنیده شدهاند که گویا اصلا از هم جدا نبودهاند و همین بدیع بودن اقدام امام(ره) را در دوران معاصر نشان میدهد این در حالی بود که عدهای معتقد بودند امکان ندارد که یک نظام جمهوری در چارچوب احکام دینی شکل بگیرد و عدهای نیز نمیپذیرفتند که در یک حکومت دینی و منطبق بر احکام اسلام، باید به نظر و رأی مردم رجوع کرد اما این ناممکن به زعم آنان ممکن و ساز و کار اجرای آن در قانون اساسی مشخص شد.
وی در پایان یادآور شد: واقعا اگر پیوند جمهوریت و اسلامیت ممکن نبود باید در همان روزهای اول پیروزی انقلاب، این انقلاب از داخل شکست خورده بود اما تجربه 44 ساله حیات جمهوری اسلامی ثابت کرده مردم خواهان اجرای حکم خدا در جامعه از یکسو و تعیین سرنوشت خود به دست خودشان از سوی دیگر هستند و هیچ منافاتی بین این دو مسئله نمیبینند و خداوند هم در همه مقاطع به کمک مردم و انقلاب آمده و در حالی که قدرتهای جهانی علیه این انقلاب بودند و علیه آن توطئه کردند نتوانستند آسیبی به انقلاب برسانند و امروز این الگوی حکمرانی امام(ره) تبدیل به الگوی مورد خواست ملتهای آزادیخواه جهان شده و ریشه دشمنی ناتمام نظام سلطه با این اندیشه و الگو همین است.
مهدی مخبری
انتهای پیام