به گزارش ایکنا، رضا عیسینیا، ️استادیار و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 8 خردادماه در نشست علمی «نسبت شهروند اخلاقی با حکمران اخلاقی»، با بیان اینکه اعمال حاکمیت اسفنجی از بهترین مدلهای حکمرانی است که در آن سعی میشود همه اضلاع در نظر گرفته شوند و حق و وظیفه هرکسی اعم از حاکمان و شهروندان تعریف شود، گفت: ما در موقعیتی زیست میکنیم که ساماندهی اوضاع سیاسی بدون همکاری دولت و شهروندان ممکن نیست.
وی با بیان اینکه سه عنصر دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی بخشهای حکمرانی در دوره مدرن است، اظهار کرد: دولت در این میان جایگاه خاصی را دارد، زیرا بدون دولت نمیتوانیم اداره جامعه را تصور کنیم و زندگی شهروندان عمدتا در چارچوب دولت آغاز شده و خاتمه مییابد و حتی دولت مدرن در کفن و دفن افراد هم دخالت دارند.
عیسینیا با اشاره به ضرورت حکمرانی در اشکال مختلف بیان کرد: با مطالعه تاریخ خواهیم دید که گاهی حکمرانی، ریاستی و پادشاهی و گاهی جمهوری و ... است و برخی هم آن را به دو گروه پادشاهی و جمهوری تقسیمبندی کردهاند و در این راستا با چند نوع دولت هم مواجه هستیم؛ دولت اسفنجی، آهنین و ژلاتینی.
عیسینیا اضافه کرد: معمولا دولتها چند نوع توانایی را در جامعه دنبال میکند و دولتها برای تنظیمگری این تواناییها تشکیل شده و اقداماتی در دستور کار دارند؛ توانایی استخراجی، توانایی توزیعی، توانایی تنظیمی، توانایی پاسخگویی و نهادی انواع این توانایی است و اگر نباشد دولت و جامعه با مشکل مواجه خواهد شد. مثلا در توانایی توزیعی این بحث مطرح است که دولت از چه منابعی، به توزیع میپردازد.
استادیار و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با طرح این پرسش که دولت از الزام اخلاقی، اجتماعی یا ... برای به تنظیم توانایی جامعه استفاده میکند و اگر به تعارض بین اینها برخورد از چه روشی استفاده میکند؟ گفت: باید ببینیم که اگر شهروندان به هر دلیل با حکمرانان همراه نباشند، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ در دنیای امروز ایده حکمرانی اخلاقی با الگوی دموکراسی تلاقی یافته است، لذا بحث این است که اسلام تا کجا با این تلاقی این دو همراهی دارد و چه مقدار ندارد و اینکه اسلام چه نظری در مورد سه نوع حکمرانی که اشاره شد، دارد.
وی با بیان اینکه مدل ژلاتینی، سیالیتی در بین مدل آهنین یا توتالیتر دارد و ممکن است به هر کدام از این دو سمت سوق یابد، اضافه کرد: در مدل اسفنجی، همه شهروندان میتوانند دنبال احقاق حقوق خودشان باشند و به نظر بنده، جمهوری اسلامی ایران براساس قانون اساسی (اصول 12 تا 14 قانون اساسی مؤید این سخن است) الگوی اسفنجی دارد، ولی اینکه چقدر موفق بوده یا نبوده است بحث دیگری است.
عیسینیا با اشاره به تعریف شهروند افزود: یکی از مشکلات کشور در این مقطع، همین ایضاح نبودن برخی مفاهیم مانند شهروند است؛ در این مفهوم دو مفهوم دیگر یعنی جانشین شهروندی و همنشین شهروندی نهفته است و وقتی ما از رعیت بحث کنیم بحث مطیع بودن مطلق مطرح است. البته رعیت گرچه در نزد افکار ایرانیان واژه منفوری است چون قرین با نداشتن حق و زیردست بودن است ولی در روایات، واژه منفور نیست و میتواند همنشین با واژه شهروند باشد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ادامه داد: واژه مردم و ملت هم اینگونه است یعنی ما در قانون اساسی واژه شهروند نداریم ولی ملت و مردم را داریم لذا این پرسش مطرح است که آیا مردم و بشر میتوانند واژگان همنشین شهروندی باشند؟ به خصوص اینکه بین حقوق بشر و حقوق شهروندی چند تفاوت وجود دارد و اول اینکه وقتی ما از حقوق بشر نام ببریم این بشر تابع یک حکومت خاص نمیشود.
وی افزود: شهروندی معمولا چهار مؤلفه دارد؛ تابعیت که براساس عقیده و نژاد و جغرافیا میتواند باشد و باید تعارض میان اینها را رفع کنیم، مثلا وقتی سخن از امت است فردی ممکن است مسلمان و شیعه باشد ولی شهروند جامعه شیعه نباشد. امت، بار عقیدتی دارد که بشر و شهروند ندارد؛ حالا بحث این است که چه امت، چه شهروند و ....، افراد هستند و اگر این افراد در بخش اعتقادی قرار بگیرند، امت خواهند شد؛ اگر در حدود و ثغور کشوری قرار بگیرند ملت و اگر در حدود و ثغور قانونی قرار بگیرند، شهروند خواهند شد.
وی افزود: شهروندی در سایه دو مفهوم معنا میشود؛ یکی مفهوم ملتگرایی و دیگری کثرتگرایی که البته در مفهوم ملتگرایی به کسی اطلاق میشود که عضو یک کشور و دارای فرهنگ مشترک و زبان رسمی واحد باشد؛ اگر این را ملاک شهروندی بگیریم تبعات خاص خود را دارد و به سمت فرهنگ و تربیت مدنی مشترک خواهد رفت که حس برتربربینی را به ملت خودش القا میکند و فرهنگ اقتدارگرایی رشد خواهد کرد.
عیسینیا تصریح کرد: اگر شهروند در مفهوم کثرتگرایی اعمال شود یعنی شهروند کسی نیست که به فرهنگ مشترک و زبان واحد مرتبط باشد بنابراین شهروند کسی است که در حیطه قانون از آزادی بیان و حقوق و آزادی سیاسی و اجتماعی برخوردار است.
وی تاکید کرد: شهروندی را بنده اینطور تعریف میکنم، موقعیت عضویتی است که شامل مجموعه حقوق و مسئولیت است و در برابری، عدالت و استقلال در نقش و حقوق اجتماعی، مشارکت جدی و فعالانه، یکسان هستند.
به گزارش ایکنا در ادامه حجتالاسلام و المسلمین مهراب صادقنیا، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب با بیان اینکه موضوع مورد بحث خیلی مهم است و به صورت پراکنده به آن توجه شده است، گفت: بنده بسیاری از چالشهای جامعه ایران را در عرصههای مختلف مانند مذهب و فرهنگ عمومی به خاطر پاسخ ندادن به این سؤال میدانم(نقش مفاهیم سنتی در جامعه مدرن) لذا این بحث خیلی مهم است فارغ از اینکه بنده با مبانی ارائهدهنده موافق باشم یا خیر.
وی با بیان اینکه ما به تعبیر دورکیم در حال عبور از جامعه مکانیکی به سمت جامعه ارگانیک هستیم، تصریح کرد: مفاهیم جامعه سنتی نمیتواند در جامعه مدرن به کمک ما بیاید و چالشهایی ایجاد میکند و باید مواجهه بدون تعارفی در این عرصه داشته باشیم.
صادقنیا بیان کرد: دغدغه برای پژوهشگر روشن است ولی مسئله برای او روشن نشده است، لذا فقدان چارچوب مفهومی در این مسئله دیده میشود و وقتی به تعارض میخورند ابهامات به چشم میآید؛ تعریف شهروند در دنیای جدید، تعریف واضحی است و اینکه شما بخواهید آن را با مفاهیمی مانند ملت و امت و مردم واضحتر کنید شاید باعث ابهام بیشتر شود و مؤلفله اصلی در شهروندی هم حق است.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب اظهار کرد: شهروند در دنیای جدید کسی است که تابعیت یک جامعه را دارد و تحت کنترل جامعه است و این مفهوم با مفاهیمی که در سنت مانند امت و ملت وجود دارد کنار هم نمینشینند؛ ضمن اینکه در مفهوم شهروندی، مفهومی دوگانه وجود دارد یعنی تعهدات در ضمن حقوق وجود دارد.
صادقنیا با بیان اینکه مفهوم شهروندی در طول تاریخ، سیال بوده است، اضافه کرد: در جامعه سنتی وقتی ما از اخلاق و شهروند اخلاقی سخن بگوییم نوعا به اخلاق فضیلتمحور توجه داریم یعنی شهروند اخلاقی یعنی شهروندی که دارای فضایل اخلاقی است و حواسمان این است که افراد جامعه از نظر انگیزه و درونیات و ... . آدم درستی باشند و اساسا مداخله در امر اجتماع براساس میزان فضیلتمندی آنها تقسیم میشود ولی در جهان جدیدی وقتی از شهروند اخلاقی سخن میگویند به معنای فضیلت در دنیای سنتی نیست.
صادقنیا ادامه داد: شهروند اخلاقی در دنیای مدرن شهروندی است که بیشتر نسبت به امور اجتماعی مداخله دارد و متعهد نسبت به وجدان عمومی جامعه است و نسبت به جامعه احساس کشش و پیوستگی بیشتری دارد و این هیچ ربطی به باورداشت درونی و ایمان او ندارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب با بیان اینکه براساس این منطق، دزدترین افراد ممکن است در این سیستم یا از روی ترس یا به هر دلیل دیگری، شهروندی اخلاقی تلقی شود، ادامه داد: برعکس ممکن است بهترین فرد دارای فضایل اخلاقی درونی داشته باشیم ولی وقتی در چارچوب اخلاق شهروندی در دنیا مدرن مورد قیاس قرار گیرد جزء بدترین شهروند باشد. ما وقتی از اخلاق شهروندی سخن میگوییم چیزی به نام صلاحیت و گزینش عمومی نباید داشته باشیم و نظارت استصوابی هم معنایی ندارد زیرا لازم نیست شما بفهمید که فلان فرد در نهانخانه دلش فرد باتقوا و متعهد و مؤمن هست یا خیر؟ بلکه مهم این است که فرد به قوانین جامعه و حقوق شهروندی احترام بگذارد.
وی افزود: الان در بحث حجاب، اخلاق شهروندی جامعه مدرن میگوید مهم این است که یک خانم باید روسری سر کند و اهمیت ندارد که این روسری از روی اعتقاد است یا به خاطر ترس از پلیس و برخی محرومیتهای دیگر ولی در جهان سنت گفته میشود که فرد باید روسری را از روی اعتقاد و از روی باور به قیامت به سر کند.
صادقنیا بیان کرد: اخلاق شهروندی در طول زمان تغییرات زیادی پیدا کرده است، لذا آنچه در طرح آقای عیسینیا ملاحظه میشود عدم توجه به این فضا و پیشینه است و این تغییرات در متن ایشان دیده نشده است.
انتهای پیام