به گزارش ایکنا، کتاب «حجاب در قرآن» اثر حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد فاضل لنکرانی سوم اردیبهشت در بیست و نهمین نمایشگاه بینالمللی قرآن رونمایی و گزارش آن در ایکنا منتشر شد. (حجاب چون روزه واجب و فاقد قابلیت اجتهاد است)
فاضل لنکرانی در آن نشست اظهار کرده بود: «شاید برخی فکر کنند حجاب بر اثر اجتهادهای پیچیده فقهی به وجود آمده است و در زمان ما قابلیت اجتهاد جدید دارد، ولی اینگونه نیست. یکی از امور مسلم در اجتهاد این است که اجتهاد در ضروریات دین راه ندارد. هیچ فقیهی در هیچ زمانی نمیتواند بگوید که روزه یک زمانی واجب بوده است و حالا من اجتهاد میکنم که روزه واجب است یا نه. روزه تا روز قیامت در ماه مبارک رمضان به عنوان واجب مسلم است. چطور در مسئله وجوب روزه اجتهاد راه ندارد و اگر انسان مسافر و مریض نباشد، روزه بر او واجب است. حجاب هم همینطور است.
هیچ کسی حتی رسول اکرم و ائمه اطهار(ع) نمیتوانند در ضروریات دین کمترین تغییری ایجاد کنند. حجاب از ضروریات اسلام است و قابلیت اجتهاد ندارد. باید بدن زن پوشیده باشد. البته در جزئیات آن که آیا میتوان به جای چادر لباس دیگری را مثل چادر پوشید میتوان بحث کرد، ولی اصل مسئله حجاب از ضروریات دین است».
اینکه حجاب از ضروریات دین است و هیچ فقیهی حق اجتهاد در ضروریات دین را ندارد باب مباحث جدیدی را در میان فقهپژوهان گشود. از جمله آنها یادداشتی انتقادی بود که بدون نام نویسنده در سایت اجتهاد بازتاب یافت که بخشهایی از آن چنین است: «اولاً اینکه «اجتهاد در ضروریات دین راه ندارد»، از امور مسلم نیست. وقتی در اموری مانند اصل توحید و نبوت و امامت باب اجتهاد و بحث باز باشد، آیا میتوان پذیرفت که در فروعات، اگرچه ضروری دین باشد باب اجتهاد بسته است؟ ثانیاً انکار ضروری دین لزوماً به انکار خدا و رسول نمیانجامد. چهبسا اجتهاد فقیه در ضروری دین در مقام بحث علمی و نظری به نفی آن ضروری بینجامد، ولی در مقام التزام و عمل، آن فقیه ملتزم به آن ضروری باشد. ثالثاً از آنجا که ما در زمان غیبت و محرومیت از وجود معصوم (علیهالسلام) هستیم، انکار ضروری دین به معنای عدم کفایت ادله برای اثبات آن است نه به معنای انکار امر اعتقادی یا فقهی در واقع و در لوح محفوظ. بنابراین، انکار امری را که فقیهان آن را ضروری دین کردهاند، مستلزم انکار خدا و رسول نخواهد بود. انکار خدا و رسول هنگامی پیش میآید که مجتهد با علم به واقع و نفس الامر دست به انکار بزند. تنها در این صورت است که انکار فقیه و مجتهد مستلزم عناد با دین و نفی آن است، والا اموری که در دید قاطبه فقیهان مسلمان ضروری دین است لزوماً آن را در عالم واقع و نفسالامر ضروری دین نمیکند؛ مگر اینکه ما فقیهان را معیار واقع بدانیم.
رابعاً ضروری بودن امری در یک زمان، آن را برای همه زمانها ضروری نمیکند. چهبسا امری در زمانی ضروری دین بوده و در زمانی دیگر به واسطه اجتهاد از ضروری بودن خارج شده است. این ادعا را در کلمات عالمان بزرگ نیز میتوان یافت. خامساً اگر منظور از دین مذهب باشد، لازم است که فقیهان شیعه سایر فرق اسلامی را مسلمان ندانند، زیرا برخی از موضوعاتی که نزد شیعه ضروری است اهل سنت آن را انکار میکنند؛ مانند امامت و متعه و قیاس. اگر منظور از دین وجه مشترک اسلام بین مذاهب باشد، شاید بتوان گفت که غیر از اندکی موارد مثل نماز و روزه و حج، نتوان ضروری دیگری یافت که بین فرق اسلامی مشترک باشد. سادساً صرف نظر از ایرادات بالا، قیاس «حجاب» به «روزه» قیاس مع الفارق است. «روزه» امری است که حتی غیرمسلمانان میدانند که در اسلام واجب است، ولی در مورد «حجاب» حتی در میان همه فقیهان شیعه اتفاق نظر وجود ندارد. مگر اینکه فقاهت را به عده خاصی منحصر و تعریف خاصی را از فقیه ارائه کنیم».
در پاسخ به این نقد، یکی از پژوهشگران فقه اسلامی به نام سیدمحمد حسینی احمدی یادداشتی نوشت که گزیده آن چنین است: «انکار ضروری دین ـ مادام که ضروری است ـ قطعاً مستلزم انکار رسول الله صلی الله علیه و آله است؛ زیرا ضروری چیزی است که وجود آن در تعالیم پیامبر قطعی است. آیا انکار چنین چیزی انکار پیامبر خدا نیست؟ با این وجود گفته شده: «چهبسا اجتهاد فقیه در ضروری دین در مقام بحث علمی و نظری، به نفی آن ضروری بینجامد ولی در مقام التزام و عمل، آن فقیه ملتزم به آن ضروری باشد» شکی نیست که ضروری بودن گزارهها میتواند نسبی باشد، اما این مستلزم راهیابی اجتهاد به مسائلی نیست که فعلاً ضروری هستند. در نتیجه، اینکه یک مسئله ضروری باشد و سپس در اثر (اجتهاد) تبدیل به غیرضروری گردد امکان ندارد».
در تازهترین اظهار نظر، شخصی به نام عبداللهی یادداشتی را در نقد نوشتار پیشین به رشته تحریر درآورده که گزیده آن چنین است: «در ادعای حضرت استاد فاضل، اشکال این است که بین «ضروری واقعی دین» و «ضروری بالاستنباط» فرق گذاشته نشده است. مجتهد نمیتواند در «ضروری واقعی دین» اجتهاد کند زیرا راه بر او بسته است، ولی به چه علت نتواند در «ضروری ظاهری دین» (ضروری مبتنی بر دلیل، و ضروری عند المجتهدین) تردید کند و به اجتهاد و استنباط جدید دست زند؟!
بنابراین، در عصر غیبت هیچ «مُسلّم واقعی»ای وجود ندارد. تمام مسلماتی که ادعا میشوند، «مسلمات بالاجتهاد» هستند. طبیعتاً «مسلمات بالاجتهاد» به نوبه خود میتوانند دستخوش اجتهاد جدید گردند و این امری است که در طول تاریخ فقاهت و اجتهاد واقع شده است و نمونههای آن در نقد اولیه از مرحوم بهبهانی و بحرالعلوم نقل شد. بدین ترتیب، وقتی اجتهاد در وجوب نماز و روزه راه داشته باشد، «وجوب حجاب» که دیگر جای خود دارد و این کلام حضرت استاد که «اصل مسئله حجاب از ضروریات دین است» موجب نمیشود که نتوان آن را به دست اجتهاد سپرد، زیرا وجوب حجاب «ضروری بالاجتهاد» است نه «ضروری واقعی» (و به حسب مقام ثبوت)».
انتهای پیام
خیلی متوجه نشدم ولی عالی بود دمتون گرم